در ادامه از میان خاطرات گفته شده برخی از این رویدادها را نقل میکنیم.
او دراین کتاب به جلسات انتخاب شهردار اشاره کرده، جلساتی که شهردار منتخب آن مرتضی الویری بود. او لیست اولیه گزینههای شهرداری تهران را آورده و نوشته است: لیست بلند بالایی تهیه شده بود یک سوم اعضای شورا یعنی پنج نفر نیز خود را نامزد تصدی این پست کرده بودند، عطریانفر، غرضی، فروزش، اصغرزاده و خسروی خود را نامزد شهرداری کرده بودند از کادر شهرداری نیز، حقانی معاون خدمات شهری و تقی زاده، معاون فنی عمرانی کاندیدا بودند.
نزدیک به صد نام اعم از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی وزرای فعلی و سابق اعضای شورا، مدیران شهرداری و... در لیست نامزدهای شهرداری وجود داشت. البته بسیاری از آنان از سوی دیگران معرفی شده بودند و برخی، نیز، خود مخالف بودند.
در میان این نامها میرحسین موسوی، مرحوم رحمان دادمان، عزت الله سحابی، محسن امین زاده محسن هاشمی، حبیب الله بیطرف، گنابادی مرتضی الویری محمدحسن ملک مدنی محسن صفایی فراهانی، سهیلا جلودارزاده و بهزاد نبوی دیده میشد.
قرار شد طبق آیین نامه از میان این عده نه نفر جهت ارائه برنامه خود به شورا انتخاب شوند. هر عضو شورا نام سه نامزد را مینوشت و هر کس که حداقل پنج رأی داشت در لیست نه نفره قرار میگرفت. طبعاً در طول این مدت، رایزنیهای بسیاری صورت میگرفت.
در برخی از دورههای شورای شهر تهران با هر نگاهی یکی از چهرههای سیاسی، اجتماعی خانم هم در کنار گزینههای اصلی قرار میگرفت. از معصومه ابتکار در شورای چهارم تا معصومه آباد در شورای ششم. در شورای پنجم هم الهه کولایی این نقش را ایفا میکرد. سخنگوی شورای شهر اول در کتاب خاطراتش درخصوص حضور یک زن در میان گزینههای شهرداری نوشته است: قرار بود شهردار با ظاهر و شکلی دموکراتیک انتخاب شود نوری پیشنهاد کرد یک زن نیز در میان نه نفر باشد. این سخن مقبول افتاد و سهیلا جلودارزاده یکی از نه نفر شد. اعضا و هم جلودارزاده میدانستند که این امر فقط یک شوخی و ژست دموکراتیک است، اما با این حال او پذیرفت در این بازی کوتاه شرکت کند در آن جلسه من پیشنهاد کردم عزت الله سحابی را نیز در زمره ۹ نفر قرار دهیم. بدین ترتیب این بازی به ظاهر دموکراتیک از نظر سیاسی پررنگتر میشد.
وسمقی درخصوص جلسه انتخاب الویری به دیدار خود با رییس جمهور وقت اشاره میکند ومی نویسد که پس از دیدار با خاتمی به شورا رفته است: وقتی به شورا، رسیدم اعضا در طبقه هشتم در جلسه غیرعلنی حضور داشتند از دیدن من خوشحال شدند و بی درنگ و مشتاقانه نظر خاتمی را جویا شدند. وقتی نظر او را درباره الویری شنیدند خوشحال شدند و گویی با این تأیید، نفس راحتی کشیدند. زیرا گزینه دیگری در آن زمان در اختیار نبود صفایی فراهانی نیز پیشنهاد شورای شهر را رد کرده بود عطریانفر با او که در آن هنگام در بوینوس آیرس بود تماس گرفته بود صفایی فراهانی پس از بیست دقیقه مذاکره پاسخ منفی داده بود، اما اعلام کرده بود که با الویری همکاری خواهد کرد.
سرانجام در جلسه علنی در همان روز الویری با پانزده رأی به عنوان شهردار تهران انتخاب شد.
خانه سهطبقه در محله اقدسیه تهران که دارای تزئینات زیادی از جمله گچبری و آیینهکاری را خانه شهرداران مینامیدند. به دلیل حضور دو شهردار پس از انقلاب که یکی از آنها مرتضی الویری بود. بعدها، محمود احمدینژاد که شهردار تهران شد این عمارت را قصر شهرداران قلمداد کرد و از اقامت در آن خودداری کرد. پیش از او، محمدحسن ملک مدنی هم از اقامت در این خانه امتناع کرده بود.
امروز که از لا به لای خاطرات سخنگوی شورای اول ردی از خانه شهرداران پیدا کرده ایم این خانه تخریب شده است. سخنگوی شهردار در خصوص این خانه و حضور شهردار درآن نوشته است: حکیمی پور خصوصاً نسبت به این مسئله معترض بود و حتی پنهانی و بدون مشورت با شورا اقدام به استعلام نسبت به املاک الویری نموده بود این موضوع از همان آغاز چالشی جدی میان الویری و حکیمی پور به وجود آورد اعضای شورا نیز از اینکه الویری بدون مشورت با شورای شهر اقدام به خرید خانهای به مبلغ ۳۶۰ میلیون تومان و نقل مکان آن خانه نموده بود ناراحت و معترض بودند روزنامهها هم بر این جراحتها پیاپی نمک میپاشیدند.
وسمقی در این کتاب جزییاتی از ترور سعید حجاریان را هم مرور کرده و نوشته است: روز ۲۱ اسفند ماه به دفتر حجاریان رفتم و به او گفتم تهدیدها علیه خود را جدی بگیردو با گماردن محافظ موافقت نماید او با خنده گفت این حرفها شوخی است. آنها که روز، روشن، پیش چشم مردم مرا نمیزنند او افزود: آهنگر آورده ام و برای درها و پنجرههای خانه حفاظ نصب کرده ام که اگر اتفاقی افتاد بتوانم بیست دقیقه مقاومت کنم تا از کلانتری نیرو برسد!
از شواهد و قرائن شب نامهها و سخنان تهدیدآمیز این سو و آن سو میشد بوی خطر را شنید. همان روز به دنبال تدارکات، قبلی حراست، شهرداری یک قبضه کلت جهت مقابله با تهدیدهای احتمالی در خانه در اختیار همسرم قرار داد.
روز ۲۲ اسفند ۱۳۷۸ حدود ساعت ۹ صبح برای شرکت در جلسه علنی به شورای شهر رسیدیم. وضعیت غیر عادی بود و زمین مقابل شورا خون آلود بود گفتند که چند دقیقه قبل سعید حجاریان نایب رئیس شورا هنگام ورود به ساختمان ترور شد.
شاهدان گفتند که جوانی سوار بر موتور ۱۰۰۰ از ساعت ۷ صبح آن سوی خیابان، مقابل شورا در حالی که تخمه میخورد منتظر بود هنگامی که حجاریان از ماشین پیاده شد و به سوی شورا رفت فردی به او نزدیک شد و با وی به گفتگو پرداخت در همین حال جوان موتور سوار به سوی او آمد و از فاصله دو متری به وی شلیک کرد. حکیمی پور در همان هنگام از راه رسید. او و موسوی نسب و مقدمی سریعاً حجاریان را به بیمارستان سینا بردند.
او دراین کتاب به تصمیم شورای شهر برای ساماندهی جشن چهارشنبه سوری اشاره کرده و نوشته است: در آخرین چهارشنبه هر سال طبق آیین باستانی ایران جشنی زیبا برگزار میشود. در سالیان اخیر به دلیل آنکه مواد محترقه خطرناکی در دسترس جوانان و نوجوانان و حتی کودکان قرار گرفته برگزاری این جشن با حوادث تلخی همراه بوده است. شورای شهر در آستانه این جشن باستانی طرحی با دو فوریت مطرح نمود تا بدین وسیله جشن چهارشنبه سوری سامان دهی شده از خطرات آن کاسته شود.
به محض طرح چنین مطلبی در شورای شهر وسایل ارتباط جمعی به تبلیغات گسترده علیه شورا پرداختند ...
پس از مطرح شدن طرح، مذکور کمیسیون فرهنگی اجتماعی پیشنهاد کرد شهرداری ملزم به ارائه لایحه ساماندهی جشنها و سوگواریها طی سه ماه آینده گردد.
سخنگوی شورای شهر اول به پشت پردههای مصوبه شورای شهر درخصوص نام گذاری میدان کاج به مصدق هم اشاره کرده است. مصوبهای که اجرایی نشد و سرانجام در شورای پنجم خیابان نفت به مصدق تغییر نام داد.
او درخصوص این نام گذاری نوشته است: یکی از وظایف شورای شهر نام گذاری معابر میادین و بزرگراههاست. از سوی ارتش بارها و بارها به ما مراجعه نموده درخواست کردند که بخشی از بزرگراه نیاوران به نام ارتش و میدانی به نام صیاد شیرازی نام گذاری شود. مراجعات نمایندگان ارتش از اوایل فعالیت شورا آغاز شد تا آنکه در جلسه علنی دهم اسفند ۱۳۷۸ درخواست ارتش به صورت یک طرح دو فوریتی مطرح شد. طرح را باید من مطرح میکردم ناگهان در همان هنگام یکی از کارکنان شورا که معمولاً در جلسات حضور داشت و نامهها و نوشتهها را به این سو و آن سو میبرد کاغذی را مقابل من نهاد و گفت اصغر زاده طرح نام گذاری میدان کاج به نام مصدق را داده است و گفته است اگر این طرح رامطرح کنید به دو فوریت طرح نام گذاری به نام ارتش و صیاد شیرازی رأی خواهم داد.
سخنگوی شورای اول جزییات انحلال شورای شهر و انگیزههای حذف ملک مدنی شهردار وقت را هم در این کتاب افشا کرده است. او انحلال را بهترین راه موجود با وجود حاشیههای ایجاد شده دانسته و نوشته است: درگیری و نزاع همچنان ادامه داشت وزیر کشور موضوع را جهت اعمال ماده ۸۱ یعنی انحلال شورا به هیئت حل اختلاف استان ارجاع نموده بود گروه اقلیت شورا نزد بسیاری از مسئولان رفته و مسائل را آن گونه که میخواستند تشریح میکردند. آنها مسئولان را توجیه کرده بودند که مانع اصلی برای برکناری شهردار رئیس شور است. آنها به هیئت حل اختلاف پیشنهاد کردند که شورای شهر را وادار به تغییر ریاست شورا نماید. آنان گمان میکردند که با تغییر هیئت رئیسه و بازگشت مجدد دوزدوزانی به مسند ریاست شوراء جلسات تشکیل شده و آنان موفق به برکناری شهردار با تصویب طرح احراز عدم صلاحیت وی خواهند شد.
سرانجام پس از کشمکش، فراوان فرماندار پیشنهاد انحلال شورا را روز سوم آذر ماه ۱۳۸۱ به هیئت حل اختلاف استان تهران بود.
وسمقی درباره روز پایانی حضورش در شورای شهرهم نوشته است: بلافاصله از اعلام انحلال شورا یک نفر از وزارت کشور به شورا آمد و اداره امور شورا را در دست گرفت. من دفاتر یادداشتم را برداشتم و دفتر کار خود را تحویل داده، از شورا خداحافظی کردم آن روز نفسی راحت و در عین حال غمبار کشیدم. احساس میکردم که بار سنگینی از روی دوشم برداشته شده است. قریب چهار سال اضطراب و تنش و بحران و بی سامانی را پشت سر گذاشته بودیم. احساس راحتی میکردم...
جزییات زیادی دراین کتاب از پشت پردههای سیاسی و اقتصادی شهر گفته شده، نقش آفرینان اصلی چگونه در محافل خصوصی مانع اصلاح رویههای فساد آمیز میشوند. او دراین کتاب از نقش ابراهیم اصغرزاده در ایجاد حواشی شورای نخست سخن میگوید واین که چگونه با دادن خبرهای محرمانه شورا به خبرنگار یکی از روزنامهها سبب بحران آفرینی میشد.
این که خبرنگاران آن زمان به جای دنبال کردن موضوعات اساسی به دنبال خبرهای جنجالی و حاشیهای شورا بودند.
به اعتقاد سخنگوی شورای اول اصغرزاده سودای رسیدن به صندلی ریاست جمهوری را داشت. او دربخشی از کتابش نوشته: جلسه غیرعلنی برای انتخاب نه نفر نه ستاره بلند، اقبال که شهردار از میان آنان انتخاب خواهد شد تشکیل شد. حجاریان میگفت در شهرهای بزرگ جهان، پست شهرداری سکویی است برای پریدن به پست ریاست جمهوری و بسیاری از شهرداران این گونه شهرها سرانجام رئیس جمهور می. شوند اصغرزاده نیز با شوق و ذوق این سخنان را تأیید میکرد بعدها که کاندیدای ریاست جمهوری نیز شد دانستم که او نیز میخواست همچون شهرداران شهرهای بزرگ رئیس جمهور شود با این تفاوت که او شهردار نشده بود، او فقط کاندیدای شهرداری تهران بود. لابد به همین دلیل رئیس جمهور نیز نشد. در ایران قاعده متفاوت است. کسی رئیس جمهور شد که حتی کاندیدای شهرداری نیز نبوده است!
اما تلاشهای افرادی، چون اصغرزاده نه تنها آنها را به پاستور نرساند بلکه سبب نا امیدی تهرانیها شد و در دموکراتیکترین انتخابات برگزار شده پس از انقلاب تهرانیها که در سال ۸۱ برگزار شد، مشارکت حداقلی داشتند و گروه تازه تاسیس ائتلاف آبادگران ایران اسلامی پیروز این انتخابات با حضور حداقلی شد و شهردار منتخب آنها احمدی نژاد پس از مدت کوتاهی به صندلی ریاست جمهوری رسید و سبک و روش حکومت داری او همچنان ادامه دارد.
بررسی فرونشست محوطه باستانی مرودشت در گفتگو با حمیدرضا خادم
۵ پرده از زندگی سیاسی محمدباقر قالیباف
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک
هفتخوان خرید گوشیهای اپل در ایران