سهمیه کنکور، گزاره گزارش پیش روست. ترکیبی که برای اکثریت مردم، دارای بار منفی است. حالا بیش از دو هفته از برگزاری کنکور سراسری ورودی دانشگاههای کشور گذشته است و البته نتایج آن هنوز اعلام نشده است. در عصر دیجیتال، در عصری که میتوان دادههایی صد برابر کنکور را به سیستمهای پیشرفته داد و ظرف کمتر از یک ساعت به همه گفت در چه وضعیتی قرار دارند و مشمول پذیرش در کدام دانشگاه میشوند، نظام آموزشی کشور کماکان درگیر موضوعات دیگری است؛ نحوه اعمال سهمیهها یا به بیان صحیحتر نحوه اجرای تبعیضها! این منطقه، آن منطقه، این آئین، آن آئین، این سابقه، آن سابقه، این خودی آن غیرخودی! هرچند عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفته، شورای عالی انقلاب فرهنگی در حال بازنگری هرچه سریعتر سهمیههای کنکور در ۴ دهه گذشته است. با این حال از چگونگی این بازنگری و نتیجه آن هنوز اطلاعات متقنی در دسترس نیست.
هم اکنون بیش از ۱۵ نوع سهمیه در کنکور سراسری اعمال میشود. سهمیه مناطق، معمولترین شکل سهمیه بندی کنکور است که کشور را به سه منطقه تقسیم میکند. اولویت پذیرش با داوطلبانی است که در همان منطقه درس خواندهاند. مثلا شهرهای محروم در منطقه سه قرار دارند و داوطلبی که سهمیه منطقه سه را دارد، باید در وهله اول با داوطلبان همین منطقه رقابت کند. تهران و برخی کلانشهرها در زمره منطقه یک قرار دارند و اغلب شهرهای کشور هم شامل منطقه دو میشوند.
همچنین سهمیه مناطق زلزلهزده و مناطق سیلزده هم در سالهای اخیر اضافه شده و شامل داوطلبانی است که در این مناطق، درس خواندهاند. این سهمیه، پنج درصد ظرفیت مازاد پذیرش دانشجو را شامل میشود. از سوی دیگر، سهمیه ایثارگران، رزمندگان و خانواده شهدا هم در کنکور سراسری اعمال میشود. این سهمیه ها فقط یک بار برای گزینش دانشگاههای دوره روزانه قابل استفاده است. سهمیه رزمندگان به اعضای خانواده فردی تعلق میگیرد که حداقل شش ماه در جبههها حضور داشته است. سهمیه ایثارگران هم با توجه به درصد جانبازی، شامل سهمیه پنج تا ۲۵ درصدی در کنکور میشود.
سهمیه بهیاران نیز شامل دانش آموختگان رشته بهیاری میشود که البته فقط برای ورود به رشته پرستاری، قابل استفاده است. این سهمیه شامل پنج درصد ظرفیت رشته پرستاری در دانشگاههای مختلف میشود.
همچنین سهمیه کارمندان دولتی هم داریم که شامل کارمندان رسمی وزارت علوم و دانشگاه ها میشود. این سهمیه به کارمندان زیر ۳۵ سال سن تعلق میگیرد. بر این اساس، ۱۰ درصد ظرفیت پذیرش در دورههای شبانه به این گروه از کارمندان اختصاص دارد.
یک نوع دیگر از سهمیه های کنکور به فرزندان اعضای هیات علمی دانشگاه ها تعلق میگیرد. فرزندان استادان دانشگاه در صورت رسیدن به حد نصاب حداقل ۹۰ درصد نمره یک رشته میتوانند به هر دانشگاهی که تمایل داشتند، انتقالی بگیرند. همچنین آنها در صورت رسیدن به ۹۲.۵ درصد حدنصاب نمره آخرین فرد پذیرفته شده در سهمیه آزاد میتوانند در رشته دلخواه خود ادامه تحصیل دهد.
اینجا باید یک پرانتز باز کرد. اعمال سهمیه مناطق (یا همان سهمیه بومی) در کنکور سراسری از سالهای قبل وجود داشته اما سهمیههایی مثل ایثارگران، جانبازان، سهمیه بسیج فعال، سهمیه شاهد، سهمیه فرزاندان اساتید و..... سهمیههایی بودند که با شکلگیری نظام جمهوری اسلامی وارد نظام آموزشی شدند. پس طبعا تفاوت بین این سهمیهها قابل چشم پوشی نیست چراکه سهمیه مناطق براساس میزان دسترسی به امکانات آموزشی طراحی شده است. این مسئله تا حدودی میتواند به منطق و عدالت نزدیک باشد چرا که همه شرکت کنندگان از امکانات یکسان برخوردار نیستند. به بیان سادهتر، شهرهای بزرگتر طبعا امکانات آموزشی بیشتری دارند و عادلانه نیست که دانشآموزی در یک روستای کمبرخوردار با دانشآموزی که در بهترین مدارس تهران تحصیل میکند وارد رقابت شود. اما سهمیههای دیگر چیزی جز یک رانت تحصیلی نیست و نتیجهای جز تخریب ساختار آموزشی کشور ندارد.
مسائل اقتصادی اما در پذیرش آزمون سراسری و نابرابریهای مشهود در آن نقشی تعیینکننده دارد. بر اساس پژوهشی که فروردین ۱۴۰۰ و از سوی معاونت برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش انجام گرفته، توزیع رتبههای برتر کنکور در انواع مدارس کشور شدیداً نابرابر است: «مدارس استعدادهای درخشان با داشتن ۳/۵ درصد جمعیت دانشآموزی پایه دوازدهم، ۳۹ درصد رتبههای زیر سه هزار کشور را به خود اختصاص دادهاند (یعنی ۱۱ برابر سهم جمعیت دانشآموزی خود).»
در این گزارش تأکید شده است:
«مدارس نمونهدولتی با داشتن ۲۴/۵ درصد از رتبهها در قبال ۹ درصد جمعیت، در حدود سه برابر سهم خود از جمعیت دانشآموزی، رتبه برتر به دست آوردهاند. مدارس غیردولتی با داشتن ۱۹ درصد از رتبهها در قبال ۱۹ درصد جمعیت، تقریباً متناسب با جمعیت دانشآموزی خود عمل کردهاند. مدارس هیأت امنایی با داشتن شش درصد از رتبهها در قبال ۱۰ درصد جمعیت و مدارس شاهد، با داشتن دو درصد از رتبهها در قبال پنج درصد جمعیت، متناسب با نصف سهمشان از جمعیت دانشآموزی پایه دوازدهم، رتبه زیر سه هزار داشتهاند.»
نکتهای که نشاندهنده تبعیض در آزمون سراسریست، سهم مدارس عادی دولتی از رتبههای زیر سه هزار کشور است که در گزارش معاونت برنامهریزی و توسعه منابع، ۱۰ درصد ذکر شده در حالی که ۵۴ درصد جمعیت دانشآموزی پایه دوازدهم را در بر میگیرند (یعنی معادل ۰/۲ سهم خود از جمعیت دانشآموزی).
از طرفی بر اساس اطلاعات درج شده در دفترچه آزمون سراسری ۱۴۰۱ (کنکور امسال)، ۲۵ درصد ظرفیت پذیرش دانشگاهها به داوطلبان دارای سهمیه منطقه یک، ۳۵ درصد ظرفیت به داوطلبان دارای سهمیه منطقهی دو و ۴۰ درصد باقیمانده به داوطلبان دارای سهمیه منطقه سه اختصاص دارد. این سهمیهبندی تلاشیست غیرمؤثر برای «برقراری عدالت» در آزمون سراسری تا بلکه بتواند کیفیت آموزش نه چندان مطلوب در شهرهای کمبرخوردار را کمرنگ کند.
با وجود چنین نابرابریهایی آنچه درباره تأثیرگذاری نبوغ و پشتکار در کنکور بیان میشود، موهومی است برای پنهانکردن و توجیه این نابرابریها تا خود شخص و اطرافیانش او را سرزنش کنند که چرا از نبوغ و پشتکار کافی برخوردار نبوده است تا از برگزیدگان پیشتاز کنکور با همه امتیازات طبقاتی، اجتماعی و جنسیتیشان باز نماند.
این خبر تکمیل میشود
روایت مردانی که در یک قدمی مرگ زندگی میکنند
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک