عسل داداشلو
اصحاب ما میتوانیم، ۱۶ ماه پس از رسیدن به پاستور، نه تنها نتوانستهاند که حتی به نظر هنوز تعریف دقیقی از چرایی این نتوانستن هم ندارند. گروهی که تا پیش از پیروزی در انتخابات به دولت گذشته ایراد میگرفتند که مگر تحریم چند درصد از اقتصاد ایران است، مگر حل مشکل مرغ و تخم مرغ و تامین نیاز داخلی به برجام نیاز دارد و مگر تنها راه درآمدزایی دولت پول نفت است، حالا با نزدیک شدن به نیمه راه دولت سیزدهم، به نظر میرسد در حال پیدا کردن درکی دقیقتر از معضلات اقتصاد ایران و پیچیدگیهای حل آنها هستند، درک زمانبری که هزینه آن را باز هم مردم و اقشار کم درآمدی دادند که در تمام شعارهای دولت در صدر بودند.
نگاهی به وضعیت بازار مسکن ایران نشان میدهد که نه احمدینژاد با طرح مسکن مهر توانست برای آن چارهای پیدا کند و نه طرحهای افزایش قدرت خرید روحانی در آن کارساز شد. در واقع چالش بنیادین مسکن در ایران که آن را از محلی برای سکونت به بزرگترین ابزار سرمایه گذاری تبدیل کرده باعث شده تا زمانی که اصلاحاتی ساختاری در اقتصاد کشور انجام نشود، هیچ طرح کوتاه مدتی قدرت تغییر در این فضا را پیدا نکند و در واقع منتقدان رییس جمهور زمانی که به وعده ساخت چهار میلیون واحد مسکونی در دوره چهار ساله دولت ایراد میگرفتند، نگاهی از همین جنس داشتند که معضل مسکن در ایران پیچیدهتر از آن است که بتوان با یک وعده یا طرح کلی برایش راه چاره پیدا کرد.
اصرار دولت بر ممکن و منطقی بودن این وعده اما برای ماههای طولانی ادامه پیدا کرد تا سرانجام رستم قاسمی، وزیر نفت پرحاشیه دولت احمدینژاد که در زمان رای اعتماد همچنان فکر میکرد برای وزارت نفت معرفی شده در میان شایعات مختلف استعفا، مجبور شد کنار برود، آن هم در حالی که نه تنها دستاوری در ساخت یک میلیون واحد خانه سالانه نداشت که ارزیابی بانک مرکزی نشان میدهد از آبان سال قبل تا امسال، خانه بیش از ۴۵درصد گران شده است.
همانطور که از قبل نیز پیشبینی میشد قرعه حضور در خیابان دادمان به نام مهرداد بذرپاش افتاد، مرد آماده خدمت اصولگرایان که در دیوان محاسبات ساکن بود اما همزمان خود را گزینه وزارت صمت، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و حتی وزارت راه و شهرسازی میدانست و به اولین کرسی خالی شده دولت لبیک گفت. شاید بذرپاش سابقهای در این حوزه نداشته باشد اما لااقل در جلسه رای اعتماد صداقتی داشت که پیش از این رستم از خود نشان نداده بود. بذرپاش آب پاکی را روی دست نمایندگان مجلس، رییس جمهور و در واقع مردم ایران ریخت و گفت یا ۲۸۰۰ میلیارد تومان بودجه بدهید یا خبری از چهار میلیون خانه نخواهد بود.
در شرایطی که دست دولت در درآمدهای نفتی بسته است و حتی بودجهای برای حمایت از اشتغال باقی نمانده، در شرایطی که مشخص نیست پول یارانه نقدی و کالابرگ در سال آینده چگونه تامین خواهد شد و در حالی خطر استقراض از بانک مرکزی و افزایش دوباره تورم همچنان بالای سر اقتصاد ایران میچرخد، احتمالا تنها راه دولت برای ساخت واحدهای وعده داده شده، پیدا کردن چراغ جادویی است که ناگهان دو برابر بودجه عمرانی کشور را به ساخت خانه اختصاص دهد و البته تزریق ناگهانی این پول هیچ تاثیری بر نقدینگی و تورم نیز نگذارد. آنچه رستم را نجات نداد معجزه بود و حالا شاید بذرپاش به امید همین معجزه قبول مسئولیت کرده است.
ویدیو:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک