انتشار عکس دستهجمعی کارکنان «طاقچه» با حضور تعدادی از خانمها بدون پوشش اجباری، چند روزی است که خبرساز شده است. این عکس در ابتدا، مورد توجه کاربران موسوم به «ارزشی» قرار گرفت و جبههای از طرفداران پوشش اختیاری نیز در مقابل شکل گرفت. زمان زیادی نگذشت که خبر «از دسترس خارج شدن» در رسانهها منتشر شد. این پلتفرم، در حالی گفته «بدون اخطار قبلی فیلتر شدیم»، که مدتی قبل، وزارت ارشاد اعلام کرده بود که این قطعی دسترسی، به دلیل «عدم داشتن مجوز» طاقچه بوده است. این درحالی است که این پلتفرم، در زمان فعالیتش، همکاریهای متعددی با وزارت ارشاد، حوزه علمیه، صداوسیما و شهرداری تهران داشته است. در بین تمام شائبهها و شبهات اما به نظر میرسد که علت اصلی، همان است که پلتفرمهای «دیجیکالا» و «ازکی» را نیز به سرنوشتی مشابه دچار کرد.
در حرف و حدیثهای پیشآمده و لشکرکشیهای مجازی پیرامون توقف فعالیت طاقچه، عدهای از کابران منتسب به جریان اصولگرایی معتقدند که طاقچه سالها نمک حاکمیت خورده و حالا با انتشار چنین تصاویری، نمکدان شکسته است. به احتمال زیاد، منظور از «نمک» در اینجا، ارتباطاتی است که این پلتفرم برای گسترش فعالیتش از آنها بهره گرفته بود. البته این دیدگاه در گذشته نسبت به پدیدههای دیگر نیز تکرار شده بود. برای مثال، در جریان اعتراضات سال گذشته دانشجویان دانشگاههای دولتی، عدهای معتقد بودند که دانشجویی که از امکانات دولت استفاده کرده، نباید زبان به انتقاد از دولت بگشاید. القصه اما، دعوای «طاقچه»، از آنجا که این پلتفرم، مدتها از مزیتهای دولتی و نیمهدولتی در فضای استارتآپی بهرهمند بوده، کمی درونخانوادگیتر به نظر میرسد.
بد نیست که واکاوی این پرسش را با یک جدال توییتری آغاز کنیم:
«محمدسعید احدیان» دستیار «محمدباقر قالیباف» در توییتی نوشته بود: «ماجرای طاقچه نشان داد، نه میتوان در قبال هنجار شکنی سکوت کرد و نه مواجهه صورت گرفته بازدارنده بود، اما مطمئن باشید در صورت نهایی شدن لایحه جدید حجاب، حکم جریمه ۲ ماه و سود کاملا بازدارنده است. تازه این برای بار اول است چه برسد به تکرار». «محمدجواد آذری جهرمی»، وزیر پیشین ارتباطات در واکنش به توییت احدیان نوشت: «میگویند با فرض غلط به هر نتیجهای میتوان رسید. تا آنجا که اطلاع دارم، مجموعه طاقچه هنوز به سود نرسیده و ضررده است».
صحت گفته آذری جهرمی، بخش زیادی از پرسشهای بالا را پاسخ میدهد و در عین حال، این شائبه را نیز خلق میکند که «نکند تمام این اقدامات، از پیش تعیینشده و با هدف گریختن از فشار بدهیها و زیانها انباشته و یا حربهای تبلیغاتی برای افزایش تعداد کاربران باشد؟». اینها گزارههایی غیرقابل تاییدند اما با تحلیل وقایع گذشته و حال، هیچ احتمالی بعید به نظر نمیرسد. البته به فرض صحت این احتمالات، برانگیخته شدن انتقاد چهرههای تمامیتخواه داخلی نیز نمیتواند بیدلیل باشد.
آگهیخبر خبرگزاری فارس برای اپلیکیشن در بهمنماه ۱۳۹۸(تصویر چپ) و حمله این خبرگزاری به این پلتفرم در مردادماه ۱۴۰۲(تصویر راست)
آگهیخبر خبرگزاری مهر برای اپلیکیشن در تیرماه ۱۳۹۹(تصویر راست) و گزارش تند این خبرگزاری علیه این پلتفرم در مردادماه ۱۴۰۲(تصویر چپ)
آنطور که پیداست، اصلیترین حامیان «طاقچه» که با آگهیهای متعدد به دیده شدن و جذب کاربران به آن کمک کردند، حالا به خشمگینترین مخالفانش تبدیل شدهاند. آگهیها و حمایتهایی که کمکی به حل بحران زیاندهی این اپلیکیشن بومی کمکی نکرد. آیا میتوان چنین برداشت کرد که انتشار تصویر کارمندان طاقچه با پوشش اختیاری حالا بهانهای برای تسویه حسابهای قدیمی شده؟ آیا انتشار این تصویر هدفمند بود؟ آیا مسوولان این پلتفرم، به دنبال کاتالیزوری برای تعطیلی زودهنگام بودند؟ حمله جریان اصولگرایی به این طاقچه، که روزی مهمترین عامل توسعهاش بودند، با چه انگیزهای صورت گرفت؟
ویدیو:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک