برگزاری رقابت تیمهای پرسپولیس تهران و النصر عربستان در استادیوم آزادی، مسایل مربوط به حق پخش مسابقات دوباره سر زبانها انداخته است. AFC، اعلام کرد که صداوسیما در صورتی میتواند رقایتهای آسیایی را به طور زنده از تلویزیون پخش کند که حق پخش این مسابقات را پرداخت کرده باشد. در حالی که گمان میرفت صداوسیما زیر بار پرداخت حق پخش رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا نرود، اما اگر منطقی بنگریم، میبینیم که درآمد سازمان صداوسیما از رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا آنقدری خواهد بود که پرداخت هر هزینهای به عنوان حق پخش به AFC، آن را جبران کند. به طور طبیعی میتوان پیشبینی کرد که مخاطبان این رقابتها به دلیل حضور ستارههای فوتبال شاهد افزایش چشمگیری خواهد بود.
حق پخش تلویزیونی به عنوان یکی از راههای درآمدزایی باشگاههای فوتبال در دنیا شناخته میشود که سالانه سود سرشاری را نصیب باشگاههای ورزشی لیگهای معتبر میکند. اما در ایران ماجرا متفاوتتر از سایر کشورهاست و به نوعی حق باشگاهها پایمال میشود. این در حالی است که سازمان صدا و سیما از طریق پخش مسابقات لیگ برتر، سالانه سودهای میلیاردی به جیب میزند. این مساله سالهاست محل اختلاف فوتبالیها با صداوسیما بوده و گاهی کار را به ممنوعیت حضور دوربینها در ورزشگاهها کشانده است.
«صادق درودگر»، مدیرعامل باشگاه نساجی و عضو هیات رئیسه سازمان لیگ فوتبال، مردادماه سال جاری در مورد ارزش حق پخش مسابقات لیگ برتر ایران به ایسنا گفته که این مبلغ طبق ارزیابی AFC و فیفا حدود ۴۵۰ میلیون یورو است. او در ادامه گفته: «ما این پول را نخواستیم اما چیزی که برای کشور امکانپذیر و منطقی است را در نظر بگیرند؛ عددی که فوتبال را درمان میکند و در کارگروهی آن را بررسی کنند».
از سال ۱۳۸۰ تاکنون اما موضوع حق پخش فوتبال مطرح بوده و فدراسیون فوتبال ایران نیز چند سالی است در کشاکش با صداوسیما به دنبال گرفتن حق پخش خود بوده است. اما تاکنون این موضوع به نتیجه نرسیده است.
فدراسیون فوتبال و رسانه ملی سالهای زیادی است که بر سر قرارداد حق پخش تلویزیونی اختلاف دارند. فدراسیون فوتبال در ازای اجازه تصویربرداری و پخش مسابقات مختلف از تلویزیون، طلب پول میکند. صداوسیما نیز در پاسخ میگوید که نه قانون به آنها اجازه میدهد که پولی به باشگاههای فوتبال بدهند و نه بودجهای برای پرداخت حق پخش دارند. این اما تمام حقیقت نیست. با نگاه با آمارها به سادگی میتوان ادعای صداوسیما را رد کرد.
سازمان صداوسیما، از جمله سازمانهایی است که بودجه آن از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی تعیین شده و نظارت بر نحوه اجرای این بودجه بر عهده دیوان محاسبات مجلس است. مسئولان این سازمان همواره از بودجه تخصیصی دولتها به خود گلایه کرده و تلاش میکنند سهم بیشتری را نسبت به سایر سازمانها به خود اختصاص دهند. اما انتشار تعرفه صداوسیما برای پوشش تبلیغات بازیهای استقلال و پرسپولیس نشان داد، صداو سیما قادر است به تنهایی چندین برابر بودجه عمومی تخصیصی از مجلس شورای اسلامی را فقط از تبلیغات فوتبال درآمدزایی کند.
به فرض استحقاق حق پخش ۴۵۰ میلیون یورویی در کشور، صداوسیما باید مبلغی معادل ۲۴ هزار و ۶۸۹ میلیارد تومان به باشگاههای لیگ برتر پرداخت کند. بر اساس قوانین پریمیرلیگ، نیمی از این مبلغ به صورت مساوی و نیم دیگر بر اساس رتبه هر تیم بین ۱۶ باشگاه لیگ برتر تقسیم خواهد شد. اگر فقط همان نیم اول به باشگاهها برسد، سهم هر باشگاه به رقمی معادل ۷۵۰ میلیارد تومان (۱۵ میلیون دلار) میرسد. این رقم در مقایسه با درآمدهای صداوسیما از محل پخش مسابقات لیگ برتر فوتبال، به معنی واقعی کلمه، «ناچیز» است.
طبق تخمینها، صداوسیما تنها از پخش آگهیهای بازرگانی میان بازیهای سرخابیهای تهران، سالانه دست کم بین ۵۰ تا ۶۰ هزار میلیارد تومان کسب درآمد میکند. براساس اعداد منتشر شده، میانگین هزینه هر ثانیه تبلیغ در شبکه سه سیما حدود ۱۵۷ میلیون تومان است. در همین رابطه روزنامه فرهیختگان نوشت: «طبق تعرفه رسمی، صدا و سیما تنها برای پخش زنده ۶۰ بازی سرخابیها در فصل جاری بیش از ۳۱ هزار میلیارد تومان درآمد دارد. حالا فرض کنید تلویزیون برای جذب آگهی بیشتر چوب حراج به آنتن خودش بزند، فرضا ۹۰ درصد؛ یعنی تنها ۱۰ درصد از درآمد ممکن را کسب کند. رقم ناقابل ۳ هزار میلیارد تومان!» به عبارت بهتر، سازمان صداوسیما در بدبینانهترین حالت، فقط از پخش بازیهای پرسپولیس و استقلال، سالانه ۳ هزار میلیارد تومان درآمدزایی میکند.
با وجود همهی آمارهای رسمی و غیررسمی و همچنین تخمینهایی که از درآمد نجومی صداوسیما زده شده، برخی مسوولان همچنان به انکار واقعیت دامن میزنند. برای مثال، «سیدتقی سهرابی»، معاون حقوقی و امور مجلس رسانه ملی مدعی بود «صدا و سیما از محل پخش فوتبال درآمدی ندارد». اما با نگاه به سهم سازمان صدا و سیما در سه سال اخیر از بودجه کل کشور میتوان این ادعا را هم فقط دور کردن افکار عمومی از روی اصل موضوع دانست.
میزان بودجه سازمان صداوسیما در سال ۱۴۰۰، با رشد ۵۶ درصدی نسبت به سال ۹۹، برابر با ۳ هزار و ۳۸۴ میلیارد تومان بود. این رقم در سال ۱۴۰۱، با رشد بیش از ۵۰درصد، به ۵ هزار و ۲۸۹ میلیارد تومان رسید.
نکته جالب توجه در این بودجهها، دیده شدن حق پخش تلویزیونی است که طبق قانون مصوب شده باید به ورزش تعلق پیدا کند، اما برخلاف قانون این بودجه به ورزش پرداخت نمیشود. در بودجه پیشنهادی سال ۱۴۰۱ آمده که درآمدهای تبلیغاتی برنامههای ورزشی صدا و سیما به خزانهداری کل کشور واریز شود و سپس طبق قانون ۳۰درصد از این مبلغ در اختیار وزارت ورزش و جوانان برای کمک به فدراسیونهای مربوطه و ۷۰ درصد نیز در اختیار سازمان صدا و سیما قرار بگیرد.
فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ و باشگاههای لیگ برتری از چندی قبل به طور جدی خواهان دریافت سهم خود از حق پخش تلویزیونی هستند و در نامهنگاریهای گوناگون با مجلس شورای اسلامی، خواستار دیده شدن سهم فوتبال از درآمدهای تلویزیونی شدهاند. این مظالبه اما سالهاست که نادیده گرفته شده و مسئولان مربوطه نیز به نوعی از زیر بار این موضوع شانه خالی کردهاند.
به نظر میآید نگاه صداوسیما با توجه به اینکه جایگاه و میزان مخاطبان خود را تا حدود زیادی بین افکار عمومی از دست داده، نگاه تنگ نظرانه است. در واقع، از دریافت بودجههای نجومی از محل بیتالمال و افزایش سالانه این بودجه با وجود کاهش روزافزون مخاطبان تلویزیون، چنین برداشت میشود که این سازمان نه تنها برای ریزش مخاطبانش بودجه دریافت میکند بلکه حاضر نیست ریالی از درآمدهای کلانش را به مستحقانش در ارگانهای دیگر بپردازد. تجربه نشان میدهد که سازمان صداوسیما حتی اگر لازم بداند، درست مثل سال ۱۴۰۰، خارج از اساسنامه از صندوق توسعه ملی ۱۵۰ میلیون یورو درخواست پول بیشتر نیز میکند اما به وقت پرداخت حق پخش، نه بودجه دارد و نه قانون آن را تایید میکند!
پرسش نهایی این است که چرا صداوسیمایی که سالها ۱۶ تیم لیگ برتر را از دریافت حقپخش مسابقاتشان محروم کرده، حالا راضی شده که حق پخش بازی پرسپولیس و النصر عربستان را به AFC پرداخت کند؟ اینگونه به نظر میرسد که عملکرد این سازمان با خارجیها، درست مانند برخی مسوولان دیگر، زمین تا آسمان نسبت به برخوردشان با ایرانیها متفاوت است.از اعطای سیمکارتهای بدون فیلتر به بازیکنان النصر تا پرداخت حق پخش به AFC...
ویدیو:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک