شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳ 09 November 2024
شنبه ۳۱ تير ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۵
کد خبر: ۶۴۱۶۸
غوغاسالاران در فضای مجازی؛

سایبری‌ها مشغول کارند

سایبری‌ها مشغول کارند
نام‌هایشان متفاوت است اما محتوایی که منتشر می‌کنند یکسان؛ هماهنگ هستند و تهاجمی. وقتی قرار است موجی راه انداخته شود، آنها پیشرو هستند و فضاسازی می‌کنند تا در جنگ روانی غالب شوند؛ غالبا برای داغ کردن یک موضوع به کار گرفته می‌شوند.

محمدحسن نجمی

 

از تهمت و افترا باکی ندارند؛ تهدید می‌کنند یا برای دستگیری برخی افراد فضاسازی انجام می‌دهند؛ کم هم نبوده که اخبار پشت‌پرده‌ای که تنها در اختیار برخی نهادهای خاص است را به زبان بی‌زبانی کف توییتر می‌آورند و از اتفاقات پیش‌رو می‌نویسند؛ شکایت از آنها هم کمتر دیده شده که به نتیجه برسد؛ آنها به «سایبری» معروفند؛ اکانت‌هایی که وقتی در یک دسته جمع شوند، تبدیل به «لشکر سایبری» و «گردان سایبری» می‌شوند. جدیدا هر طیف سیاسی برای خود لشکر و گردان سایبری دارد؛ از اپوزیسیون برانداز خارج از کشور گرفته تا برخی نیروهای موسوم به ارزشی.

 

پدیده‌ای به نام «فضای مجازی» در سیاست

 

با روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال ۱۳۹۲ و برگزاری مذاکرات هسته‌ای ایران با ۶ قدرت جهانی، روز به روز بر تعداد علاقمندان ایرانی به ایجاد حساب کاربری در توییتر اضافه می‌شد. این افزایش با شیبی ملایم ادامه داشت و کاربران بیشتر برای کسب آخرین خبرها از روند مذاکرات هسته‌ای به حساب‌شان سر می‌زدند. کم‌کم تب توییتر فراگیر شد و جمعیت زیادی از ایرانیان در این شبکه اجتماعی صاحب اکانت شدند. فضای سیاسی کشور بخصوص انتخابات مجلس دهم و مجلس خبرگان رهبری در اسفند ۱۳۹۴ و پس از آن انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم در بهار ۱۳۹۶، اوج تاثیرگذاری توییتر و پیام‌رسان‌هایی مانند تلگرام بر فضای سیاسی کشور بود. اینجا بود که «فضای مجازی» به عنوان یکی از پدیده‌های جدید در سیاست ایران مطرح شد؛ پدیده‌ای که بسیاری بر تعیین‌کنندگی آن تاکید داشتند. از آنجا که فضای سیاسی با پدیده نویی روبرو بود، جامعه‌شناسان و تحلیل‌گران، نظرات و تحلیل‌های فراوانی درباره چرایی موثر بودن فضای مجازی و اقبال مردم به این فضا ارائه می‌دادند.

 

آنجا بود که نقش شبکه‌های اجتماعی برای برخی نهادها، بیشتر آشکار شد و دیگر از آشکار هم گذشت و برای آنها زنگ خطر به صدا درآمد. البته زنگ خطر از این لحاظ که شبکه‌های اجتماعی که بر افکار عمومی موثر می‌افتد، باید دست نیروهای خودی باشد.

 

از همان حدود روی کار آمدن دولت دوم روحانی، فضای مجازی به‌ویژه توییتر حساب‌های کاربری‌ای را به خود می‌دیدند که با شیبی تند به توییتر می‌پیوستند و خصوصیاتشان مشابه یکدیگر بود. آنها کم‌کم در حال تجمیع بودند و آغاز به کار. با این وجود هیچگاه هیچ نهادی آنها را گردن نمی‌گیرد؛ هرچند مقامات سپاه، بسیج، نیروهای مسلح و … وجود لشکر و گردان‌های سایبری را در نهادهای متبوعشان تایید می‌کنند اما مشخص نیست لشکر و گردان‌های منظور، کدام حساب‌های کاربری را شامل می‌شود.

 

 یکی از نخستین دفعاتی که یک مقام مسئول از وجود لشکریان سایبری سخن گفت به پاییز ۱۳۹۳ بازمی‌گردد. علی‌اصغر جعفری رئیس وقت بسیج صداوسیما از وجود دو «لشکر سایبری» در بخش بسیج این سازمان خبر داد. او همچنین گفت که دو قرارگاه «راهبردی سایبری» و «مقابله با تهدیدات نرم» در صدا و سیما تشکیل شده است.

 

همان ایام بود که «فرماندهی پدافند سایبری» تغییر ساختار داد و به «فرماندهی امنیت سایبری سپاه» ارتقا یافت. بر این اساس اواخر سال ۱۳۹۳ «فرماندهی امنیت سایبری سپاه» تشکیل شد تا «علاوه بر ادامه روند پیشین، مأموریت‌های جدید خود را برای ارتقای امنیت کاربران فضای مجازی از لحاظ محتوایی و فناوری اجرایی کند».

 

در این مدت، ضریب نفوذ اینترنت به شکل چشمگیری افزایش یافت؛ به عبارت دیگر تعداد شهروندانی که دسترسی به اینترنت داشتند، بالا رفت. به همین نسبت، اقبال به فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی نیز بیشتر شد.

 

شهریور ۱۳۹۴، قرارگاه ثارالله تهران که وظیفه امنیت پایتخت را بر عهده دارد، یک رزمایش با حضور گردان‌های عملیاتی رزمی و همچنین گردان‌های سایبری برگزار کرد. رزمایشی که عنوانش «اقتدار ثارالله» بود، یکی از نخستین دفعاتی بود که به وضوح از گردان‌های سایبری در یک نهاد نظامی سخن گفته شد. طبق اعلام روابط عمومی سپاه، در این رزمایش گردان‌‌های سایبری سپاه تهران «حضور عملیاتی» داشتند. «گردان‌های عملیات فرهنگی سپاه تهران بزرگ» از سال ۱۳۹۳ تحت آموزش‌های «تخصصی و پیشرفته» در حوزه‌های مختلف قرار گرفته بودند. بنا بر گزارش سپاه در آن زمان، تعداد «اعضای فعال» این گردان‌ها بیش از «سه هزار نفر» بود که هر گردان دارای «گروهان‌های تخصصی در حوزه‌های مختلف تولیدی، دیداری و شنیداری، شبکه‌های اجتماعی، بازی و انیمیشین، گرافیک و …» بوده است.

 

این نهاد نظامی همچنین در گزارش خود، «تقویت منافع ملی و پیگیری اهداف انقلاب اسلامی در فضای سایبری»، «آینده پژوهی»، «مدیریت پیام با استفاده از تولیدات مختلف و زبان های گوناگون»، «استفاده از ابزارهای رسانه»، «تولید محتوا در حوزه‌های مختلف»، «سازماندهی و کادرسازی گردان‌های سایبری» و «انجام عملیات‌های سایبری با پیگیری اهداف کلان نظام و انقلاب» را از اهداف تشکیل گردان‌های سایبری سپاه تهران توصیف کرده بود.

 

تشکیل قرارگاه‌ها

 

هنوز هم معلوم نیست کدام اکانت مرتبط به کجاست؛ خیلی از اکانت‌ها هستند که مرتبط با هیچ نهادی نیستند و خودشان یک گعده یا به عبارت بهتر، یک باند تشکیل داده‌اند.

 

اما آنها که اصطلاحا سازمانی هستند، به مرور زمان، نیاز به سازماندهی و تجمیع در یک نقطه داشتند تا دارای وحدت فرماندهی باشند. قرارگاه‌ها و سازمان‌های ریز و درشتی برای ساماندهی و سازماندهی به فعالیت‌های سایبری تاسیس شد؛ با بودجه‌هایی که آنچنان شفاف هم نیستند. اگر بنا باشد به این قرارگاه‌ها و سازمان‌ها اشاره شود، برخی از آنها به لحاظ گستره فعالیت، وسیع‌تر عمل می‌کنند و می‌توان از آنها به عنوان جریانات اصلی فعالیت‌های سایبری نهادها نام برد.(پیش از توضیح این قرارگاه‌ها، باید تاکید شود که این مطلب هیچ ادعایی درباره مرتبط بودن اکانت‌ها با این سازمان‌ها ندارد و صرفا آنها را شرح می‌دهد.)

 

قرارگاه عمار

 

این قرارگاه سال ۱۳۸۹ تاسیس شد. درابتدای فعالیت این تشکل ۱۵ عضو شورای مرکزی داشت که مهدی طائب، علیرضا پناهیان، حسن عباسی، سردار سعید قاسمی، حمید رسایی، مهدی کوچک‌زاده، حسین الله‌کرم، سعید حدادیان و نادر طالب‌زاده از افراد شناخته‌شده این شورا بودند. پناهیان در آن زمان «تولید راهبرد در عرصه‌های فرهنگی و سیاسی»، «هماهنگی نیروهای فعال در جبهه فرهنگی و سیاسی انقلاب» و «رصد و دیده‌بانی در نبرد نرم جبهه فرهنگی استکبار» را از جمله اهداف تشکیل این قرارگاه معرفی کرده بود. به مرور زمان این قرارگاه به «قرارگاه سایبری عمار» شهرت یافت. یک کانال تلگرامی نیز با این عنوان فعالیت دارد که محتوای خاص منتشر می‌کند که اخیرا در ماجرای پرونده‌سازی برای یک پزشک در مشهد با عنوان «ویزیت نکردن یک بیمار محجبه» نقش فعالی ایفا کرد که البته پس از عمومی شدن واقعیت، اقدام به «عذرخواهی و طلب حلالیت» از پزشک مذکور شد. مهدی طائب، رئیس این قرارگاه سال ۱۳۹۸ در گفت‌وگویی با وبسایت معاونت سیاسی سپاه پاسداران، قرارگاه عمار یک موسسه راهبردی و اتاق فکر است…امیدواریم با فعالیت‌ها و اقداماتی که انجام می‌دهیم یک شبکه عظیم اجتماعی برای دفاع از نظام اسلامی و ولایت فقیه در سراسر کشور تشکیل دهیم».

 

با این وجود از چگونگی فعالیت و ساختار این قرارگاه هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست. همچنین از میزان بودجه، محل تامین بودجه، محل هزینه‌کرد بودجه، تعداد همکاران و کارمندان قرارگاه، حتی محل دفتر قرارگاه نیز هیچ سخنی به میان نیامده است.

 

افسران جنگ نرم

 

آنها هم مانند قرارگاه عمار، سال ۱۳۸۹ تشکیل شده‌اند. هرچند به نظر می‌رسد که افسران جنگ‌ نرم از همان موقع کار خود را آغاز کرده باشند، اما حضور و فعالیت‌هایشان آنچنان به چشم نمی‌آمد. زمانی نام آنها پیچید که شبکه‌های اجتماعی میان مردم بیشتر محبوب شده بود. خودشان می‌گویند که این تشکل، «با کوشش تعدادی از جوانان فعال فرهنگی» ایجاد شد تا «در پاسخ به هجمه‌های گسترده‌ی دشمنان انقلاب در فضای مجازی یک رسانه‌ی مردمی و پویا را تشکیل دهد و با هر ابزاری که می تواند نسبت به این حملات و تهدیدهای نرم، روشنگری و تبیین» کند.

 

راه‌اندازی و سازماندهی «کانال‌ها و پیج‌های انقلابی موفق» یکی از مواردی است که افسران جنگ نرم می‌گویند، انجام داده‌اند. این افسران یک وبسایت نیز راه‌اندازی کرده‌اند که هدفش «یکپارچه سازی و بسط هر چه بیشتر دانش تولید محتوای جنگ نرم و انقلابی» است. البته که آنها بابت آموزش‌هایشان هزینه‌ای نیز دریافت می‌کنند اما معتقدند «با قیمت مناسب». وبسایت آموزش افسران جنگ نرم، ادعا دارد که «درآمد حاصل از آموزش‌ها صرف توسعه تولید محتوای انقلابی و آموزشی» می‌شود. آنها همچنین مدعی هستند که «هدف اصلی ما کسب درآمد نیست» اما در عین حال معتقدند که «برای پایداری سامانه گریزی از آن نداریم».

 

این مجموعه چندین کانال تلگرامی و صفحه‌های اینستاگرامی در اختیار دارد که محتواهای تولید شده توسط خودشان یا دیگران را به صورت هماهنگ منتشر می‌کنند. معروف‌ترین آنها با نام‌های «بیسیمچی مدیا»، «رادار انقلاب»، «کانال افسران جنگ نرم» و ... در تلگرام فعالیت دارند. آنها بعضا به صورت هماهنگ در برخی موضوعات اقدام به انتشار محتوا می‌کنند و فضای سنگینی را سوژه‌شان می‌سازند. دیده شده که آنها اخبار خاصی را نیز منتشر می‌کنند. با این وجود به غیر از آنچه درباره درآمد از طریق آموزش گفته شده، هیچ اطلاعاتی از محل تامین بودجه آنها نیست. همچنین مشخص نیست که «جوانان فعال فرهنگی» مستقل عمل می‌کنند یا وابسته به نهاد و ارگانی هستند؟ از تعداد افرادی که مستقیما با این مجموعه همکاری می‌کنند نیز هیچ اطلاعی در دست نیست.

 

سازمان فضای مجازی بسیج

 

یکی از قرارگاه‌های تاثیرگذار در فعالیت‌های سایبری، مربوط می‌شود به «سازمان فضای مجازی بسیج». این قرارگاه در معرفی خود نوشته که «تولید قدرت نرم برای جمهوری اسلامی» یکی از مهمترین ماموریت‌های سازمان بسیج است و از همین‌رو، «با حضور در فضای مجازی و تعریف الگوی مبنایی برای تبیین عرصه‌ها و حدود ثغور فضای مجازی به نقش‌آفرینی جدی و موثر در فضای مجازی خواهد پرداخت تا منجر به شکست کامل محاصره تبلیغاتی دشمن و زمینه‌سازی تمدن نوین اسلامی شود». این سازمان اقدام به برگزاری دوره‌های آموزشی رایگان، پیرامون فضای مجازی می‌کند. «دوره آموزشی رابطین گروهان‌های تولید محتوا»، «دوره توانمندسازی شبکه مردمی سایبری انقلاب اسلامی»، «هدایت و توانمندسازی گردان‌های سایبری» از جمله دوره‌هایی است که این سازمان اقدام به برگزاری آنها می‌کند.

 

موسسه مصاف

 

این موسسه بیشتر از اینکه عملکردش جنجال بیافریند، مدیر یا رئیس آن جنجالی و مناقشه‌برانگیز است؛ علی‌اکبر رائفی‌پور. فردی که متولد سال ۱۳۶۴ است و با ارائه نظر و سخنرانی در اکثر زمینه‌های علمی، نظامی، فرهنگی، مذهبی، تاریخی، سیاسی، اقتصادی و ... ادعای تخصص دارد. لشکریان رائفی‌پور در فضای مجازی بخصوص توییتر و اینستاگرام، بسیار فعال هستند و البته سازماندهی شده‌اند. همین چند روز پیش بود که در کانال تلگرامی‌شان از اعضا و هواداران موسسه مصاف خواسته شده بود تا خود را برای «عملیات» در توییتر آماده کنند. در آن پست تلگرامی، «هشتگ عملیات»، «محتوای فارسی برای عملیات»، «عکس‌های مناسب برای استفاده در عملیات» و آنچه برای یک «عملیات سایبری»‌لازم است را ارائه کرده بود. نکته قابل توجه این بود که از کاربران خواسته بود تا متن‌های عملیات را هنگام استفاده به عنوان توییت، کمی تغییر دهند تا توییتر با حساب‌های کاربری آنها به عنوان ربات، رفتار نکند. این احتمالا با استفاده از تجارب قبلی است؛ وقتی در یک موضوع متونی مشترک منتشر می‌شد، توییتر منتشرکنندگان را به عنوان ربات شناسایی می کرد و هم محتوا و هم حساب‌های کاربری را حذف می‌کرد؛ اما این جریانات مدعی می‌شدند که توییتر بابت محتوای توییت‌ها آنها را حذف کرده است!

 

سازمان سراج

 

شاید یکی از گسترده‌ترین فعالیت‌های سازمان‌یافته سایبری، ذیل مجموعه‌ای با نام «سازمان فضای مجازی سراج» انجام شود. این سازمان نیز مانند دو مورد قبلی، سال ۱۳۸۹ تاسیس شد. این مرکز ۱۰ زیرمجموعه دارد؛ از بازی و انیمیشن گرفته تا زنان و رصد و فضای مجازی؛ اما تمرکز عملیاتی‌اش بر توییتر است.

«سراج» در ابتدا در قالب «کارگروه رسانه‎های دیجیتال بنیاد خاتم‌‎الاوصیا» فعالیت می‌کرد. وظیفه این سازمان «شناسایی، آموزش، سازماندهی و شبکه‎سازی نیروهای فعال جبهه فرهنگی انقلاب در فضای مجازی» بود. این مجموعه را «حسین یکتا» و برخی «دوستان همفکرش» راه‌اندازی کردند.

 

وبسایت «حلقه وصل» در گزارشی از چگونگی تشکیل «سراج» نوشته که «حسین یکتا طرح ایجاد این مجموعه را نزد سازمان‌ها و وزارت‌خانه‌ها برد اما مورد استقبال قرار نگرفت. او نهایتا این طرح را به سپاه پاسداران ارائه کرد که مورد قبول افتاد». وقتی سپاه این طرح را پذیرش کرد، تشکیل ساختار این مجموعه نیز آغاز شد. «حلقه وصل» به نقل از «محمد خراسانی‌زاده‌«، معاون سازماندهی آموزش و امور استان‌های سازمان فضای مجازی سراج، نوشته که «سردار عزیز جعفری، فرمانده وقت سپاه، از این طرح استقبال کردند و پذیرفتند که حمایت کنند. و برای اینکه این مجموعه، زیرمجموعه سپاه نشود، یک قرارگاه میانی با نام «قرارگاه فرهنگی بقیه‌الله» ایجاد کردند. قرار شد این قرارگاه از بنیاد خاتم‎الاوصیا(عج) حمایت کند».

 

طبق این روایت «بنیاد خاتم‌الاوصیا(عج) ساختار و فعالیت‎های خود را در قالب ۷-۸ کارگروه تعریف کرد و یکی از این کارگروه‎ها، کارگروه رسانه‎های دیجیتال بود. نام «سراج» اولین بار اواخر سال ۱۳۹۱ در اولین نمایشگاه رسانه دیجیتال انقلاب اسلامی مطرح شد. در این سال آقایان صفارهرندی،  مقدم‌فر، یکتا و بقیه دوستان نقش‌آفرین در بنیاد خاتم‎الاصیا، بر روی اینکه باید دو تا از کارگروه‌های بنیاد تبدیل به مجموعه‌های جدا شوند و در کنار بنیاد قرار بگیرند، اتفاق نظر داشتند؛ یکی از این دو کارگروه مجموعه اوج بود و دیگری سراج».

 

نهایتا سال ۱۳۹۲ «سازمان فضای مجازی سراج» به طور رسمی شکل گرفت و مراسم رونمایی از وبسایت آن، با حضور سردار نجات، معاون وقت فرهنگی سپاه، کمیل خجسته، کارشناس مسائل فضای مجازی و منصور امینی رئیس سازمان سراج برگزار شد.

 

بودجه سراج

 

نام سازمان سراج در لوایح بودجه دولت‌ها دیده می‌شود؛ بعضا ذیل یک ردیف و بعضا صاحب یک ردیف. در قانون بودجه ۱۴۰۲، سازمان فضای مجازی سراج، ذیل «قرارگاه فرهنگی بقیة‌الله» آمده است. در این ردیف از بودجه، تحت عنوان «کمک و حمایت از موسسات فرهنگی و اجتماعی» ۲۰۰ میلیارد تومان به سازمان سراج تخصیص داده شده است. ۲۰۰ میلیارد تومان دیگر هم برای سازمان اوج درنظر گرفته شده است. با احتساب دو بودجه ۲۰۰ میلیاردی برای اوج و سراج، سهم قرارگاه بقیة‌الله از بودجه‌ی این ردیف، ۴۸۷ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان می‌شود. قرارگاه بقیة‌الله نیز از جمله قرارگاه‌های «فرهنگی» سپاه پاسداران است که فرمانده آن از سوی رهبری تعیین می‌شود. فرمانده فعلی، سردار عزیز جعفری فرمانده کل پیشین سپاه پاسداران است. یکی از مدیران پیشین این سازمان، در یادداشتی که سال ۱۳۹۵ منتشر کرده بود، در علت ایجاد سازمان سراج، نوشته بود که «افسران جنگ نرم در چه میعادگاهی باید باهم آشنا شوند حرف هم را بشنوند و برای عملیات مشترک آماده شوند؟».

 

افشاگری‌ سایبری

 

بعضا در میانه‌ی اختلافات و دعوای چند طیف سایبری، حقایقی از اقدامات آنها بازگو می‌شود که شگفت‌انگیز است. این اختلافات بعضا به حدی می‌رسد که دیگر صدای «علی‌اکبر رائفی‌پور» را هم در می‌آورد؛ کسی که خودش به مجهز بودن به لشکر سایبری معروف است و بخشی از حساب‌های کاربری در توییتر، از مریدان و بعضا فداییان او هستند؛ در مقابل، او نیز «استاد» خودخوانده‌ی آنها محسوب می‌شود. او در ویدئویی که پیرامون ماجرای بازداشت رهبران نهضت حسینیون منتشر کرده، از «اکانت‌های سایبری» به شدت انتقاد کرده بود: «سایبری‌ها چند نوع هستند. بعضی‌هایشان آرمان‌های کشور و انقلاب را قبول دارند و بعضی‌هایشان هم نه. یعنی هر چه بالاسری‌شان بگوید انجام می‌دهند؛ مثل ربات عمل می‌کنند و متوجه نیستند. در ماجرای طالبان، در یک نهاد که نمی‌توانم نام ببرم، دو گروه وجود داشت که در جلسات، ۱۸۰ درجه با یکدیگر اختلاف نظر داشتند. این دو گروه در یک نهاد، هر کدام برای خودشان یک گروه سایبری داشتند؛ این گروه سایبری علیه آن یکی مطلب می‌زد و یک شلم‌شوربای عجیبی بود!». رائفی‌پور همچنین در خلال صحبت‌هایش پیرامون موضوع بازداشت رهبران حسینیون، گفت که «یکسری اکانت مجهول‌الهویه که بیشتر هم فیک (جعلی) هستند جملاتی را تکرار و غیرمحترمانه هم صحبت می‌کنند».

 

قبل‌تر هم در دی ماه سال ۱۴۰۰، علی‌اکبر رائفی‌پور در توییتی به یک جریان سایبری تاخت: «چند روز پیش در جلسه‌ای متوجه شدم هشتگ موفق و جهانی Hero (مربوط به شهادت سردار سلیمانی) را که همچون سال گذشته ماحصل زحمت همه بچه‌های انقلابی خصوصاً مصاف بوده را به نام خودشان فاکتور و‌ رزومه کرده‌اند! به خاطر خیانت به بیت‌المال هم که شده باید این اوباش رسانه‌ای را سرجایشان نشاند!». او در یک توییت دیگر نوشت: «اینکه مجموعه‌هایی بابت مأموریت و حضورشون در فضای مجازی حقوق بگیرن هیچ اشکالی نداره و به بنده هم مرتبط نیست، اما هرگز اجازه نخواهم داد برای چندمین مرتبه وقیحانه کار گروه‌های مردمی ازجمله مصاف رو به نام خودشون رزومه کنند. افتخار ما اینه تا الان برای انقلاب فی سبیل الله کار کرده‌ایم».

 

عملیات‌ها در حجم بالا

 

برخی از آنها در فضای مجازی از «عملیات» صحبت می‌کنند. عملیات‌هایی که می‌تواند در حجم بالا باشد یا در حجم چند «باند». در موارد حجم بالا، بیشتر قصد دارند تا «توفان توییتری» ‌راه بیندازند و از این طریق یا یک اقدام مشابه از سوی مخالفان را تحت تاثیر قرار دهند یا موضوع مدنظرشان را پررنگ کنند. در این نوع عملیات‌ها تعداد زیادی اکانت هستند که مسلسل‌وار اقدام به انتشار توییت می‌کنند. برخی مواقع اگر یکی جمله از اینگونه توییت‌ها در توییتر جستجو شود، تعداد بالایی حساب کاربری ردیف می‌شوند که دقیقا همین محتوا را منتشر کرده‌اند.

 

عملیات «لایک‌ریزی»

 

بعضا ربات‌ها نیز در اینگونه عملیات‌ها شرکت می‌کنند. چندین ماه پیش، ویدئویی در توییتر از سوی یک کاربر منتشر شد که در آن نحوه پررنگ کردن توییت‌ها یا اصطلاحا «بالا آوردن» توییت‌ها را شرح می‌داد. فردی که در ویدئو توضیح‌ می‌دهد، برای لایک دادن به یک توییت از عنوان «عملیات لایک‌ریزی» استفاده می‌کند. این فرد در توضیح چگونگی «عملیات لایک‌ریزی» در حالی که سامانه و اپلیکیشن را جلوی دوربین گرفته، می‌گوید: «این پنل مدیریتی اپلیکیشن و سامانه است و همانطور که مشاهده می‌کنید اینجا خبر را همراه با تصویر یا فیلم آماده و سپس ارسال می‌کنیم. در بخش مورد نظر که دسته‌بندی این مثال دسته‌ی اجتماعی است، را انتخاب می‌کنیم و دکمه انتشار را می‌زنیم تا روی اپلیکیشن بنشیند. بعد از ثبت خبر در سامانه یک کامنت هم برای آن ارسال می‌کنیم که پس از تایید کامنت، هم در اپلیکیشن قابل مشاهده است و هم اینکه در توییتر نیز این کامنت نشسته است». اینجاست که «عملیات لایک‌ریزی» آغاز می‌شود: «آن کامنت به صورت یک توییت منتشر شده است.

 

در مرحله بعد میزان لایکی که مدنظر اپراتور و مدیر سامانه است را لحاظ می‌کنیم و «عملیات لایک‌ریزی» را شروع می‌کنیم. توییت هیچ لایکی نداردِ و در این مثال ۲۰ لایک را مدنظر داریم. روی پنل مدیریتی سامانه ۲۰ اکانت را انتخاب می‌کنیم تا سامانه وارد بحث عملیات شود. مرحله بعدی تعریف عملیات است. ابتدا شیب عملیات را تعریف می‌کنیم. نوع عملیات نیز لایک است. شیب را انتخاب می‌کنیم که با چه شیبی لایک‌ها ریخته شود که اینجا می‌خواهیم با سرعت بالا ریخته شود. مقدار عملیاتی و عنوان هم که لایک است را مشخص می‌کنیم. سپس لینک توییتر را نیز قرار می‌دهیم. انتخاب زمان مرحله بعدی است که شروع و پایان عملیات را تعیین می‌کنیم. در این مثال ۲ دقیقه می‌خواهیم باشد. تاریخ را هم انتخاب می‌کنیم و عملیات را آغاز می‌کنیم و سامانه فعالیت را آغاز می‌کند. در توییتر می‌بینیم که توییت در حال لایک گرفتن است و مقداری هم از تایملاین می‌گیرد. ۲۲ تا لایک در کمتر از یک دقیقه گرفت و عملیات انجام شد. آن دو لایک اضافه را از تایملاین گرفته است».

 

از این توضیحات، دیگر کاملا مشخص است که برخی توییت‌هایی که از سوی بعضی حساب‌های کاربری منتشر و «بالا» آورده می‌شود، چه روندی را طی می‌کند. آنها اکانت‌هایی هستند که اکثرا از عکس‌های خودشان در بخش پروفایل اکانت، استفاده نمی‌کنند. بعضی از آنها هم هستند که تعداد بسیار کمی توییت دارند اما به صورت مرتب و لحظه‌ای در حال بازنشر توییت‌های دیگری هستند.

 

عملیات برای «زدن» افراد

 

اما عملیات دیگر، بیشتر در سطح محدود اما با سر و صدای زیاد انجام می‌شود. این نوع عملیات‌ها معمولا برای «زدن» یک فرد، رسانه، و هر آنچه که آنها صلاح بدانند، بکار می‌رود. آنها همان‌هایی هستند که «باند» دارند و معمولا سوژه‌ها را در گروه‌های تلگرامی، توییتری یا واتس‌اپی که دارند، هماهنگ می‌کنند. معمولا افراد حاضر در این دست گروه‌ها انتخاب می‌شوند برای «پروژه» مدنظر هماهنگی و تبادل نظر می‌کنند. آنها از یک ساعتی توییت زدن با هشتگی که از قبل تایید شده، را آغاز می‌کنند. برای‌شان فرقی ندارد سوژه کیست یا اینکه آیا محتوای منتشره صحت دارد یا دروغ است؛ آنها مامور هستند و معذور. زمانی که مجلس دهم در حال کار بود، همین جریانات اقدام به انتشار خبری درباره یکی از نمایندگان کردند. هرچند در ابتدا به صورت اختصاری نام نماینده را ذکر می‌کردند اما بعد از یکی دو روز دیگر نامش را هم می‌بردند؛ سوژه پروانه سلحشوری نماینده تهران بود. در این ماجرای که به «آقازاده ماساژور» معروف شد، سایبری‌ها می‌گفتند که برادرزاده سلحشوری با حمایت‌ او، اقدام به راه‌اندازی مرکز ماساژ کرده که در این مکان فساد صورت می‌گیرد. هرچه سلحشوری تکذیب می‌کرد فایده‌ای نداشت؛ آنها پروژه را جلو می‌بردند.

 

نهایتا واقعیت مشخص شد و حتی باشگاه خبرنگاران که همسو با سایبری‌ها اقدام به انتشار خبر کرده بود، از این نماینده عذرخواهی کرد. سلحشوری درباره سرنوشت شکایاتی که در این پرونده داشته، می‌گوید «علیه تعدادی از اکانت‌های سایبری که در این میان نقش داشتند شکایت کردم اما برخی از آنها تماس گرفتند و ضمن عذرخواهی و طلب حلالیت، گفتند که ما به آنهایی که به ما گفته بودند، اعتماد کردیم و بابت همین وارد این ماجرا شدیم. من هم آنها را بخشیدم و رضایت دادم». سلحشوری تاکید کرد که «وقتی از یک اکانت معروف سایبری با دنبال‌کنندگان زیاد شکایت کردم، در پاسخ گفتند که «قابل شناسایی» نیستسازماندهی‌های دیگری برای افرادی که نگاه سیاسی متفاوتی دارند نیز انجام شده است. !». این ماجرا، تنها دفعه‌ای نیست، نبود و نخواهد بود که تهمت و افترای حساب‌های کاربری ناشناس، یک فرد حقیقی را نشانه می‌گیرد.

 

اما سوالاتی در افکار عمومی برجسته و پررنگ است. جامعه حق دارد بداند که دقیقا چه تعدادی مجموعه‌های سایبری فعال در فضای مجازی وجود دارد و چه میزان هزینه آنها می‌شود؟ و مهمتر اینکه هزینه‌های آنها از کجا می‌آید و از کدام محل تامین می‌شود و در گام بعدی این مجموعه‌ها چه خروجی و برون‌دادی دارند؟

برچسب ها:
ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر
زندگی