خرید و فروش اعضای بدن، داستان کهنهای است که سالهاست از جای جای کشور به گوش میرسد. این روزها اما گویی این ماجرا تبدیل به تجارتی عادی شده و حالا پای خریداران خارجی نیز به این بازار باز شده و فروشندگانی از نسل «ضد» هم به آن ورود کردهاند. اکنون به نظر میرسد دسترسی به این فروشندگان از هر زمانی سادهتر شده است.
رابط به خبرنگار فراز توضیح داد که با یک جستجوی کوچک در اینترنت به چند وبسایت برخورد کرده که فهرستی از فروشندگان و خریداران کلیه ارائه میدادند. او گفت: «برای دسترسی به اطلاعات متقاضیان، مبلغی حدود ۲۰۰ هزار تومان پرداخت کردم.» سپس افزود: «ترجیح من بررسی مواردی بود که در تهران زندگی میکنند، اما موارد مناسب، بیشتر در شهرستانها و روستاها پیدا میشد.»
او برای مردی اماراتی در ایران به دنبال کلیه میگردد ادامه داد: «خریدار کلیه مردی است که در امارات ساکن است. او در محدوده سنی ۶۰ الی ۷۰ سال و بسیار ثروتمند است.» او گفت که خریدار بین گزینههای موجود، ترجیح میداد از ایران کلیه بگیرد. چون ایران به لحاظ جغرافیایی نزدیک امارات است.
رابط گفت که خریدار شرایط خاصی را هم برای کلیه درخواستیاش دارد: «او درخواست کرده بود که مالک کلیه در زندگی خود، سیگار نکشیده، الکل ننوشیده و به طور کلی سالم باشد.» همچنین، او تمایل داشت که صاحب کلیه جوان و زیر ۳۰ سال باشد.
جستوجوهای فراز نشان میدهد که آمار دقیقی از خریدوفروش کلیه در ایران وجود ندارد. انجمن اهدای عضو ایران اعلام کرده که امروز ۲۵ هزار نفر در لیست پیوند عضو هستند. براساس آخرین آمار وزارت بهداشت در سال ۱۳۹۹ نیز در ایران ۴۲۰ مورد پیوند کلیه از فرد زنده انجام شده است. با این همه مشخص نیست که خرید و فروش کلیه در بازار سیاه چقدر بوده است. آخرین آمار نیز به سالها قبل و دهه هشتاد بازمیگردد. بیبیسی، در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۴-۱۳۸۵) مدعی شده بود که ۱۴۰۰ ایرانی کلیههای خود را فروختند. این خبرگزاری همچنین ادعا میکند که در ایران، ۱۳۷ آژانس و ۲۳ کلینیک پیوند کلیه وجود دارد. این در حالی است که خرید و فروش اعضای بدن در اغلب کشورهای دیگر غیرقانونی است، مگر بعضی کشورها مانند چین که قوانین مبهمی در این زمینه دارند.
واسط گفت که سختترین بخش کار برای او جلب اعتماد فروشندگان بوده است: «افرادی که با آنها تماس میگرفتم در مرحله اول میترسیدند، زیرا ماهیت خریدار خارجی برایشان ترسناک بود.» او افزود: «اما ترسناکتر و تعجبآورتر برای من، این بود که برخی از فروشندگان حاضر به کاهش مبلغ درخواستی خود بودند. بعضی از آنها فکر میکردند شاید ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون تومان مبلغ زیادی برای فروش یک عضو از بدنشان باشد. من به فروشندگان توضیح میدادم که هزینههای بلیط، هتل و بیمارستان به عهده خریدار است و آنها باید پاسپورتهایشان را آماده کنند، چون عمل جراحی در بیمارستانی در «ابوظبی»، امارات متحده عربی انجام خواهد شد.» سپس کمی مکث کرد و ادامه داد: «به آنها میگفتم میتوانند قیمت اعلامی را بالا ببرند، چون خریدار ثروتمند است. اما این صحبتها باعث ایجاد ترس و تردید در فروشندگان شد و از من توضیحاتی درباره این دلسوزی میخواستند.»
او توضیح میداد که یکی از شرایط ضروری این معامله همراهی فردی مسلط به زبان انگلیسی با فروشنده بود. سپس گفت: «پیدا کردن چنین فردی برای اکثر فروشندگان دشوار بود و حتی یکی از آنها به من گفت که دخترش انگلیسی بلد است، اما نمیخواهد او را مطلع کند.» به عبارت دیگر، پدر این خانواده بدون اطلاع خانوادهاش، به دلیل مشکلات مالی، کلیهاش را میخواست بفروشد.او افزود: «به نظر من نمیشود برای اعضای بدن قیمت تعیین کرد، اما بسیار ناراحتکننده است که افرادی با قیمتهای بسیار ناچیز، اعضای بدنشان را میفروشند.» او اشاره کرد که هر کدام از فروشندگان داستانهای غمگین و دلخراش خود را داشتند.
آخرین چالش، جلب اعتماد و نحوه پرداخت بود. او ادامه داد: «فروشندگان از من میپرسیدند که آیا ممکن است به امارات بروند، کلیهشان را بدهند و پولی دریافت نکنند؟ من به آنها توضیح میدادم که وظیفه خودشان است تا زمانی که پول را دریافت نکردهاند، عمل جراحی انجام ندهند. اما در هر صورت به آنها اطمینان میدادم که پول را قبل از سفر به امارات دریافت خواهند کرد.»
او افزود: «تا جایی که من اطلاع دارم، هیچکدام هنوز قبول نشده اند. اما بسیاری از آنها در این مدت تماس میگرفتند تا جویای وضعیت شوند. حتی برخی که پاسپورت نداشتند، قبل از تایید نهایی، تماس گرفتند و گفتند که پاسپورتشان را گرفتهاند.»
رابط ایرانی گفت: «هنوز مشخص نشده است که آیا انتخاب شدهاند یا خیر. ولی سوال من، این بود که اگر خودشان یک روزی نیاز به کلیه پیدا کنند، چه میشود؟» هرچند او ادامه داد: «وقتی با دکتری در این مورد مشورت کردم، او به من گفت که فروش یک کلیه لزوماً برایشان مشکل ایجاد نمیکند، ولی مجبور میشوند با احتیاط و مراقبت بیشتری به زندگیشان ادامه دهند.»
او با تردید و صدایی آرام گفت: «من فقط پیامرسان بودم. هرگز قصد نداشتم کسی را در این مسیر قرار دهم. اما واقعیت این است که افراد زیادی در شرایطی قرار دارند که مجبورند به این نوع معاملات روی بیاورند.»
سالهاست که گفته میشود خریدوفروش کلیه و اعضای بدن در ایران به دلیل وجود خلاء قانونی در این حوزه است. به گفته امیرهوشنگ پوربابایی، وکیل کیفری، «در کشور ما در مقررات قانونی، نه جواز فروش اعضای بدن وجود دارد و نه منع فروش آن.» این موضوع باعث شده که پای خریداران خارجی نیز به این بازار سیاه باز شود. در حال حاضر، قانون جزای کشور هیچ محدودیتی برای خرید و فروش اعضای بدن قائل نشده و شرایط اقتصادی بیشتراز همیشه معیشت مردم را تحت تاثیر قرار داده است و این خود به تنهایی میتواند جامعه را وارد سلسلهای از آسیبها که فروش کلیه فقط یکی از آنهاست.
این خبر تکمیل میشود
در گفتوگوی فراز با «علی بهشتی نیا»، کارشناس آموزشی بررسی شد
عبدالجبار کاکایی در گفتوگو با فراز:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک