مصاحبه با فائزه هاشمی تجربه برای من خاصی بود. خانم هاشمی ارتباط خوبی با موبایل ندارد و به همین سبب زمانی که قرار مصاحبه را گذاشتم ناچارشدم آدرس محل مصاحبه را برای منشی دفترشان ارسال کنم. زمان مصاحبه ساعت ۱۵ تعیین شده بود اما با گذرعقربههای ساعت از زمان تعیین شده نگران شدم نکند خانم هاشمی نظرش برای حضور در مصاحبه تغییر کرده باشد. نگران شدم. میخواستم بدانم دلیل تاخیر چیست. مجبور شدم با منشی دفترشان تماس بگیرم منشی گفت فائزه خانم مدتی است ازمنزلشان راه افتادهاند و باید تا این زمان رسیده باشند. نگرانیام دو چندان شد ولی بعد از گذشت چند دقیقهای تلفنم زنگ خورد. گوشی را که جواب دادم، خانم هاشمی بود و من خوشحال ازاین که توانستم شماره موبایل ایشان را به دست آورم. اما زمان گذشت و باز خبری از ایشان نشد. به همان شماره تماس گرفتم اما به جای فائزه خانم آقایی جواب دادند و گفتند یک رهگذر هستم خانم هاشمی آدرس را گم کرده بودند و من اجازه دادم با گوشی من تماس بگیرند. تلفن را قطع کردم و متوجه شدم کشف شماره ایشان یک توهم بیشتر نبوده است. سردبیر و من از پنجره خیابان را رصد می کردیم. خوشبختانه آمدند و من ازپلهها سریع پایین رفتم تا ایشان را به دفتر راهنمایی کنم.
سلام خیلی خوشحالیم که در خدمت شما هستیم. خانم هاشمی امسال یعنی سال ۹۹ از نظر اقتصادی به مردم خیلی فشار آمده. آیا شما این فشار اقتصادی را در زندگی شخصی خودتان هم تجربه کردید؟
خوب بله من خودم هم خرید میکنم بیرون میروم و با مغازهها و جامعه ارتباط دارم. وقتی برای خرید میروی، با قیمتهای عجیب و غریبی مواجه میشوی و بالاخره آدم حرص میخورد که مگر میشود مملکت اینقدر برای خودش رها باشد که همه چیز برای خودش حرکت بکند و هیچ کنترلی و نظارتی نباشد. نکته جالب این است که حالا نمیدانم این صحبتها مال امروز بوده یا دیروز از آقای روحانی شنیدم که داشت توضیح میداد «قیمت مثلاً میوه توی باغ اینقدراست و در مغازه اینقدر. چرا قیمت میوه رفته بالا»، آقای روحانی به کی داری میگی خود شما دولتی و باید این چیزها را کنترل کنی. جالب است که خود آقای روحانی گله میکرد از دیگران! یعنی دولت و حکومت ما خودشان شدن اپوزیسیون. به جای اینکه خودشان موضوعات را دنبال کنند و درستش کنند میگویند چرا اینجوری است و باید اینجوری باشد. کی باید این کار را بکند؟ شما باید بکنید دیگه.
آقای روحانی در یک از صحبتهایشان گفته بودند که مردم برای مایحتاج تغذیه اصلاً صف نمیایستند، در صورتی که اینطور نیست. شما در این چند وقت این موضوع رو لمس کردید که چقدر هزینهها بالا رفته؟
بله افزایش قیمت که کاملا ملموس هست و خیلی سریع میتوان متوجه آن شد. اختلاف قیمتها با هر خریدی که امروز میکنید تا خرید هفته بعد کاملا روشن است. ولی من تا حدودی به آقای روحانی حق میدهم چون واقعاً صف برای چند قلم خاص هست. چرا که کالا کم نیست. یعنی شما وقتی به مغازه یا میدان ترهبار که میروی، کالا فراوان است ولی قیمتها خیلی افسارگسیخته شده و برای چند قلم خاص صف تشکیل میشود و آن هم چون احتمالاً قیمت دولتی دارد و ارزانتر است این اتفاق میافتد. من اینجا را کمی به آقای روحانی حق میدهم که صف نیست کالا فراوان است ولی خوب قیمت طوری است که کسی نمیتواند بخرد .
شما میگویید قیمت دولتی، حق با شماست ولی چرا باید دو دسته قیمت ایجاد شود که بابت آن صف تشکیل شود؟
این سومدیریت است دیگر. من مدتهاست که اعتقاد دارم اگر یک میخ هم جای مدیران فعلی بگذارند مملکت همینجوری میچرخد. یعنی ما نمیبینیم که اصلاً مدیریتی باشد، کارایی باشد، برنامه اقتصادی باشد. حالا تحریم هست که هست بالاخره شما مملکت را باید اداره کنید ولی اصلاً مدیریت وجود ندارد. بهخاطر همین است که این اتفاقات میافتد. چون کنترل نیست. ضمن اینکه خود اقتصاددانان که حالا بعضیهایشان هم مسئولیت دارند بهتر ازهمه میدانند که وقتی چیزی دو نرخی یا چند نرخی شد، خودش فسادآور است و قاچاق را افزایش میدهد . متاسفانه من اعتقاد دارم که مدیریت ما پوکیده است. یعنی متاسفانه ما مدیران کارشناس خیلی کمتر داریم. مسئله دیگر که دوست دارم بگویم این است که ببینید ما مدیرانمان تا حدود پایان دوره آقای خاتمی مدیرانی بودند که زمان شاه تربیت شده بودند. از زمان آقای احمدی نژاد مدیریتمان جوان شد یعنی مدیریتی که در جمهوری اسلامی تربیت شده. این امر نشاندهنده این است که آموزشمان هم آموزش کاربردی نبوده و مدیران ما آن آموزشهای لازم را هم نگرفتهاند. ضمن اینکه در دانشگاه هم امثال ما درس نمیخوانیم فقط میرویم نمره میگیریم. چرا که امثال ما می گوییم وقت نداریم، نماینده مجلس هستیم و … و فقط دنبال نمره هستیم. معمولاً هم نمرهها را اساتید به ما میدهند و بنابراین نباید انتظاری غیر از این داشت .
خوب یعنی ما به جوانها نباید اجازه بدهیم وارد مدیریت یا ریاست شوند؟
چرا جوانها بیایند ولی سلسله مراتب رعایت شود. نمیتوانند از صفر بیایند و رئیسکل شوند. یعنی آن جوان هم باید سلسله مراتب را طی کند. کار را یاد بگیرد. کم کم بیاید بالا. شما این کتابهای قدیم را که میخوانید، منظورم کتابهای زمان شاه است، خیلی سبک آنها متفاوت است. البته به نظر من از زمان آقای احمدینژاد به بعد اینگونه شد. قبل از آن اینقدر فاجعهبار نبود. به نظر من خیلی بهتر بود و داشتیم یک مسیر خوبی را میرفتیم. اما آقای احمدینژاد همه چیز را وارونه کرد. شما باید یک مسیری را طی کنید تا بشوید رئیس. همینجور رده به رده بیایید بالا. بعد یک اتفاق دیگر که در مدیریت کشور ما افتاده این است که به عملکرد توجه نمیشود. وقتی میخواهند من یا شما را منصوب کنند، به رزومه بیشتر توجه میکنند. همه هم مشغول رزومهسازی هستند و میدانند چگونه رزومه بسازند ولی باید ببینیم که آن فرد موفق بوده یا نه، عملکرد مثبتی داشته یا نداشته. اما متاسفانه اصلاً به عملکرد توجه نمیشود. گروهی از افراد یک مهر ریاست، وزارت و مدیریت بر پیشانیشان خورده و فقط همین افراد جابهجا میشوند به طوری که الان چرخش نخبگان و شایسته سالاری نداریم و خوب نتیجهاش هم همین میشود. خود دولت باید بنشیند و ببیند که چرا اینگونه شده است. حالا چه کسی باید این وضعیت را درست کند ما هم نمیدانیم.
شما برای نوروز تدارک دیدهاید؟ خرید کردهاید؟
نه هنوز نخریدهام ولی اصولاً ما خیلی عادت نداریم برای نوروز خرید کنیم. البته قدیما که بچهتر بودیم مادرمان همیشه این کار را میکرد ولی الان چون تکه تکه خرید میکنیم دیگر چیزی باقی نمیماند که بخواهیم برای نوروز بخریم .
یعنی هنوز نرفتهاید ببینید قیمتها چگونه است؟
قیمتها را میدانم و چون خرید میکنم میدانم قیمتها چگونه است.
کیف و کفش یا پوشاک خریدهاید؟
لباس خیلی نخریدهام ولی البته چون من سه چهار سال است ممنوعالخروج هستم لباسهایم را اینجا میخرم برای همین وضعیت قیمتها را میدانم. روسری میخرم از اینجا و یک سری چیزها که جاهای دیگر نیست در ایران میخرم و قیمتها را میدانم که عجیب و غریب بالا رفته .
فکر میکنید مردم با این شرایط گرانی و این اقتصاد آنقدر بضاعت دارند که بتوانند خرید نوروز داشته باشند؟
نه خیلی سخت است. ضمن اینکه این کرونا هم مشکلات اقتصادی را بیشتر کرد ولی این را هم بگویم که برای یک بخشی مثلاً بازنشستهها یا بخشی از جامعه واقعا خیلی سخت است. افزایش حقوق با نرخ تورم بالا نرفته است ولی شما یک بخش دیگر جامعه را هم ببینید مثلاً مغازهدار. آنها با توجه به تورم قیمتشان را بالا میآورند یا مثلاً خلافهایی که صورت میگیرد در بخشی از این ادارات ما که اگر الان اسم ببرم بعداً می خواهند شکایت کنند. بخاطر همین نام نمیبرم کدام اداره ولی الان در خیلی از ادارات ما به هر حال یک سری کارهای خلاف اتفاق می افتد و پولهایی کسب میکنند .
نکته دیگر اینکه من از زمانی که از دانشگاه اخراج شدم زمینهای پسته مادرم را در رفسنجان اداره میکنم خب مثلاً کسی که در فصل پسته، پستهچینی میکند یا کارهای دیگر باغ را انجام میدهد، دست مزدش سه برابر شده است. با بالا رفتن نرخ تورم خیلی از دستمزدها نیز افزایش پیدا کرده است ولی خیلی از شغلها هم هستند که افزایش دستمزد نداشتهاند. خیلی از اقشار مردم هم دچار مشکل هستند ولی به نظر من خیلی از اقشار مردم با تورم درآمدهایشان بالا میرود و مقداری تعدیل میشود .
بله آنها یک قشر خاصی هستند اما ما دستفروشهایی داریم که بخاطر کرونا الان هیچ کسب درآمدی ندارند این افراد چگونه باید هزینه مخارجشان را تامین کنند؟
ببینید کرونا و داستانهایش همه جای دنیا بوده فقط ایران نبوده ولی بعضی کشورهای توسعه یافته کمک کردند ولی ما متاسفانه اولویتمان شده یک سری چیزهایی که اصلاً اهمیتی برای مردم ندارد و از آن طرف هم کمکی به توسعه کشورمان نکرده است و رفاهی نیز برای ما نه تنها به ارمغان نیاورده بلکه بودجهها میرود یک جاهای دیگر خرج میشود. اولویتها در جاهای دیگر است. باید این کار را میکردند ولی متاسفانه نکردند. حتی اعلام شد که یک میلیارد دلار از صندوق توسعه کمک کنند ولی ماهها بعد گفتند که اصلاً این پول را برای کرونا ندادند و بعد گفتن ۱۰ درصد و گفتند ۲۰ درصد دادهاند و به ۳۰ درصد رسید و بعدش دیگر من نشنیدم که دادهاند یا ندادهاند. همه اینها به همان سومدیریت برمیگردد. یعنی واقعاً اولویت کشور، مردم نیست. انگار کسی نیست یا مرکزی نیست که این اولویتها را مشخص کند. ببینید الان این بودجه اگر هم محدود است باید در کجا خرج شود؟ من معتقدم ما بودجه محدود نداریم درست است که تحریم هستیم و پول نفت ما خیلی کاهش پیدا کرده است. ولی ایران منابع زیادی دارد. یعنی اگر یک مدیریت درست باشد در همین تحریمها میتواند کل مخارج کشور را از جاهای مختلف ایران در بیاورد و امور مملکت را به خوبی بگرداند.
شما غذای خاصی را برای شب عید درست میکنید؟
ما در این زمینه یک خورده عقب ماندهایم معمولاً سبزی پلو با ماهی است آن را هم فاطمه درست میکند. هفت سین را هم معمولاً فاطمه میچیند.
یعنی همه شما خانه مادر جمع میشوید؟
البته امسال که دیگر نمیشود پارسال هم نشد ولی اکثر نوروزها ما مسافرت هستیم یعنی معمولاً در خانه کمتر هستیم.
در حال حاضر که ممنوع الخروج هستید کجا مسافرت میروید؟
به خاطر کرونا در ایران هم نمیتوانیم سفر برویم. اصلاً داخلی بود همیشه چون پدر هر سال عید میرفتند کیش. همه ما هم با خانواده میرفتیم کیش. همیشه اتفاقا مسافرتمان داخلی بوده. حالا هم به خاطر کرونا نمیشود به سفر رفت و باید حتما امسال مراسم خوبی در خانه برگزار کنیم .
من شنیدم شما در زندان که بودید دستپخت خیلی خوبی داشتید آیا درست است؟
من که نباید از خودم تعریف کنم ولی بله دستپخت من خوب است. اصولاً رفسنجانیها خانمهای کدبانو و خانهدار هستند و دستپخت خوشمزهای دارند. شیرینیپزهای خوبی هستند. همشهریهای ما بیشتر شیرینیپزیهای خیلی خوبی دارند ولی من شیرینی را خیلی بلد نیستم درست کنم. دسر درست میکنم اما شیرینیهای خانگی مثل باقلوا، قطاب و انواع و اقسام شیرینیها مانند نان پستهای، نان گردویی درست می کنم ولی شیرینی خیلی بلد نیستم .
چه غذایی را به نظرتان بهتر درست میکنید؟
همه غذاهای من خوشمزه است. (میخندد)
یکی که خودتان خیلی دوست دارید یا بقیه خیلی تعریف میکنند؟
ماکارونی و آبگوشت من را خیلی دوست دارند و همینطور سالاد فصل با سس ترکیبی که مخصوص من است. همه هم از من دستور میگیرند ولی هیچ کدام آنطور نمیشود. ما همیشه آخر کار چیزی داریم به نام ورد سر آشپز که مال هرکس فرق میکند. گفتید غذا، من یک خاطره یادم افتاد. یک بار در زندان بودیم و آنجا امکانات بد نبود. یعنی قبل از من زندانیهای زن مبارزه جدی یک ماهه کرده بودند و غذا نگرفته بودند که ما باید خودمان آشپزی کنیم چرا که کیفیت غذای شما خوب نیست و ما مریض میشویم. جیره خشک بدهید ما خودمان آشپزی کنیم و آشپزخانه برای ما دایر کنید. بالاخره بعد از این که یک ماه نان و پنیر خورده بودند، زندان موافقت کرده بود که آشپزخانه دایر کند. همه چیز آماده بود و من که به آنجا میگفتم هتل اوین! یک روز دلمه هفت رنگ درست کرده بودم و ملاقات هم داشتیم. ما آنجا گروه گروه بودیم مثلاً ما یک گروه پنج شش نفره بودیم آشپزشان من بودم، مثلاً ظرفها را یک نفر دیگر میشست و هر کسی کاری میکرد. آن روز دلمه هفت رنگ درست کرده بودم در ملاقات محسن از من پرسید که امروز غذا چه دارید؟ گفتم دلمه درست کردم. بعد رفته بود مصاحبه کرده بود که آنها خیلی هم وضعشان خوب است و امروز فائزه دلمه هفت رنگ درست کرده بود و از این حرفها. زندان خوششان نیامده بود که آخر این چه حرفهایی است هرکسی نداند فکر میکند اینجا چه امکاناتی هست. من گفتم تنها راهش این است دفعه بعد که محسن آمد بگیرید کتکش بزنید .
شما عیدی هم میدهید به بچهها وقتی نوروز میآیند منزل شما؟
البته. قدیمها که من یادم میاد بابا و مامان که عیدی میدادند ۲۰۰۰ تومن بود. عیدی بابا این اواخر رسیده بود به ۱۰۰۰۰ تومان ولی ما در فامیل و اطرافیان خودمان میبینیم عیدیها خیلی کلان شده مثلاً طلا میدهند یا ۲ میلیون، ۵ میلیون دیگر عیدی نیست که. من همان ۱۰ هزار تومان یا ۵۰ هزار تومان عیدی میدهم.
فکر میکنید مردم قرار است سال ۱۴۰۰ رو چگونه شروع کنند؟
متاسفانه چشماندازی نمیبینم یعنی از یک طرف کرونا که البته همه دنیا واکسیناسیون را شروع کردند. البته همه دنیا که نمیتوانیم بگوییم ولی اکثر کشورهای توسعه یافته شروع کردند. ما هم میتوانستیم یک کشور توسعه یافته باشیم که الان به این شرایط رسیدیم. چند روز پیش یکی از تلویزیونها داشت آمار میداد مثلاً اسرائیل صد درصد امارات ۶۰ یا ۷۰ درصد کشورهای دیگر حدود ۳۰ یا ۴۰ درصد واکسیناسیون کردند ولی ایران یک درصد بود و ایران ۳۰ روز است که واکسیناسیون را شروع کرده ولی کشورهای دیگر حدود سه ماه پیش شروع کردند. من خودم تاسف خوردم که ما با این همه امکانات با این همه ادعایی که داریم باید اینگونه باشد. همانطور که گفتم اولویت را متاسفانه به چیزهای دیگر دادهایم. کشورهای دیگر واکسیناسیون را شروع کردند البته آنها هم تلفات دارند ولی نشان دادند که عزمی دارند و دارند یک کاری میکنند و ما آن عزم را هم نداریم. اراده هم نداریم. من معتقدم از این به بعد هر کسی بخاطر کرونا فوت کند قتل عمد محسوب میشود و آن هم به سومدیریت برمیگردد. فقط هم مربوط به دولت نیست و مجموعه حاکمیت کشورمان مقصر هستند. وقتی وضعیت اقتصادی را میبینیم، شرایطمان در سیاست خارجی را میبینیم، از سوی دیگر به همریختگی روابطمان با اکثر کشورها ی دنیا که فقط با چند کشور مثل خودمان ارتباط داریم. آنها هم فقط از ما میبرند یعنی البته آنها درست عمل میکنند و در چارچوب منافع ملیشان کار میکنند. ما برخلاف منافع ملیمان عمل میکنیم و همه چیز را دادیم و میدهیم .از طرفی در سیاست داخلی هم انتخابات سال آینده است که مشخص نیست چه خواهد شد. مجلسمان که اینگونه شده. همه اصولگرا و به جای حل مسائل کشور بیشتر به دنبال کارهای غیرمنطقی و غیرعقلانی هستند. من آینده خوبی نمیبینم.
در پایان، شما چرا گوشی ندارید؟
ببینید موبایل که آمد آن موقع من نماینده مجلس بودم و جزو اولین نفراتی بودم که موبایل داشتم ولی آن دوران خیلی تماسها زیاد بود و اصلا دیگر طوری شده بود که دست درد و گوش درد گرفتم بعد جواب نمیتوانستم بدهم، اگر جواب ندهید هم بعدا نمیتوانید مدیریت کنید. خیلی اذیت میشدم. یکی از مهمترین دلایلش هم این است که احساس میکنم اتلاف وقت خیلی زیادی هست. بهخصوص اگر در فضای مجازی هم قرار بگیرید واقعاً معتاد میشوید. چون میبینم اطرافیانم بچههام دوستان و آشنایان و فامیل توی جمع که هستیم همه موبایل دستشان است و فقط به موبایل نگاه میکنند. با هم حرف نمیزنند و گفتگویی دیگر شکل نمیگیرد. به نظر من اتلاف وقت و یک جور اعتیادآور است. از همه مهمتر، البته جزو دلایل مهم نیست اما من همین الان هم وقتی مصاحبه میکنم و مصاحبه کلی سانسور میشود بازهم میروم دادگاه حالا فرض کنید من فی البداهه در فضای مجازی بخواهم اظهار نظر بکنم دیگر حتماً اعدام میشوم. برای همین اصلا به صلاح نیست که موبایل داشته باشم . از طرفی من هنوز تفکرم سنتی است. مثلاً دوست دارم وقتی میخواهم بروم سفر کتاب داشته باشم نقشه را ببینم. وقتی نقشهخانی میکنم خیلی لذت میبرم که دارم مسیر را پیدا میکنم. چون تفکرم هنوز سنتی است، خیلی از تکنولوژی لذت نمیبرم مگر اینکه خیلی مجبور باشم.
ممنون که وقت گذاشتید.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟