این روزها دریچههایی چون صفحه موبایل یا نمایشگر رایانه و تلویزیون ، شبهای شلوغ و پرهیاهوی خوزستان را به خانه همه اهالی ایران و جهان آورده است. شبهایی که آکنده از اعتراض، فریاد، خشم و خوناند. اعتراضاتی که از بحران بیآبی آغاز شده اما در بطن خود مام وطن را از خشونت قومها نسبت به هم و از هم گسستگی ایران نگران کرده است. اما چرا خوزستان؟ چرا شهری که به گواه کارشناسان سرشار از منابع آبی است باید با بحران بیآبی (نه کمآبی) مواجه شود؟ در میان بحران خشکیدگی تالاب هورالعظیم و رودخانه کرخه در غرب خوزستان که هفتهها اذهان عمومی را مکدر کرد، تصویر اهالی روستای زهیریه در بخش نیسان شهرستان هویزه که در کنار تاسیسات نفتی بهدنبال تانکرهای آب شرکتهای نفتی روانه شدهاند، واکنشهای بسیاری بهدنبال داشت.زهیریه اما یکی از چند روستای بیآب خوزستان است. در شهرستان ایذه بخشی به نام دهدز با ۱۰۰ روستا در فاصله ۵ کیلومتری در میان سدهای کارون ۳ و کارون ۴ قرار دارد؛ بخشی که در اخبار منتشر شده درباره بیآبی، نام آن را بسیار شنیده بودیم. شاید عجیب به نظر برسد اما در مرکز خوزستان و حوالی رود کارون نیز وضعیت آب، بحرانی است!در این مجال، به آخرین موج اعتراضات به این بحران بازمیگردیم. به تابستان ۹۹ و ماجرای غیزانیه. به بحرانی که در ماراتن وعدهها قرار بود به سرانجام برسد اما نتیجه چه شد؟ بیآبی یا کمآبی ۸۰ روستا در این منطقه! جدا از معضل بیآبی، موج اعتراض،سرکوب و ... نیز نبض این مناطق را به تپش درآورده اما اگر میخواهیم به نتیجه برسیم باید به دو سوال کلیشهای بازگردیم؛ چرا به چاه این معضل افتادیم و چگونه از آن بیرون بیاییم؟!
دوگانه جدایی!
طرح مساله را با یک مثال آغاز میکنیم. درست از زمانی که سد کرخه ساخته شد، هموطنانمان در رفیع، بستان و سوسنگرد که از طریق صیادی و شکار زندگی می کردند بیکار شدند؛ این نتیجه خشکی تالاب ها بود! اما از سوی دیگر ، همین سد کرخه در مناطقی چون دشت عباس_که امکان کشاورزی در آن وجود نداشت_ شرایطی را ایجاد کرد که زمینهای شالیکاری در آن تا بیش از ۷۰ هزار هکتار افزایش پیدا کند، روندی که طبیعتا به نفع بخشی از مناطق و ساکنان آن بود! این دوگانگی اگر به درستی مدیریت میشد، این حجم از بحران و خشم در بخشهایی از خوزستان جولان نمیداد. با طرح مساله کشاورزی شاید بهتر باشد به تاریخچه آمار رجوع کنیم و از این منظر مساله بیآبی را مورد بررسی و حتی قضاوت قرار دهیم.
مصائب آبی در مشت کشاورزی!
کشور ما در نواحی نیمه خشک واقع شده و به صورت تاریخی با دورههای سالانه فصلی و یا حتی چند سال خشکسالی مواجه است،اما چرا؟ دو رشته کوه البرز با جهت گیری شرقی-غربی و رشته کوه زاگرس با جهت گیری شمال غربی-جنوب شرقی که در آن قرار گرفتهاند، مانع رسیدن ابرهای بارانزا از شمال و غرب کشور میشوند. اما مسئلهای که اکنون در کشور وجود دارد مصرف از میزان موجودی آب پیشی گرفته و دلیل آن بالا رفتن جمعیت و افزایش سرانه مصرف آب است. برای مثال در حوزه کشاورزی با وجود این که حدود ١٥ درصد از اراضی کشور تحت کشت است،. بخش کشاورزی برابر اعلام وزارت نیرو بیش از ٩٠ درصد و برابر گزارش وزارت کشاورزی حدود ۷۵ درصد آب مصرفی کشور را برداشت میکند.اما ریشه ماجرا، به سالهای ابتدایی بعد از انقلاب بازمیگردد. زمانی که دولت تلاش کرد تا برای دستیابی به امنیت غذایی و افزایش درآمدهای غیرنفتی از بخش کشاورزی حمایت کند. مسالهای که با توجه به همپوشانیاش با معضلات ناشی از جنگ، حائز اهمیت محسوب میشد اما رفته رفته بازدهی اقتصادی این بخش کاهش پیدا کرد تا جای که طبق آخرین آمار،حدود ۱۷ درصد از نیروی کار کشور در این بخش فعال هستند و حدود ۹ درصد از تولید ناخالص ملی سهم دارد. به بیان دیگر، در ۴۰ سال اخیر مبنای اصل شش برنامە توسعە، خودکفایی در بخش کشاورزی بودە کە این سیاست منجر بە توسعە زمینهای کشاورزی در بسیاری از مناطق ایران شد، به طوری کە فقط در حوضە آبریز دریاچە ارومیە در ۴۰ سال اخیر بیش از ۳۰۰ هزار هکتار بە زمینهای کشاورزی اضافە شدە است.
کشاورزی و بحران آب در آینه آمار
با توجه به آنچه گفته شد، اهمیت کشاورزی به افزایش مشتقات کشاورزی از اراضی تا محصولات آن دامن زد. مشتقاتی که همه آنها برای فعال بودن به آب نیاز داشتند.در بخش کشاورزی مشکل عدم وجود آمارهای دقیق وجود دارد اما براساس آمار موجود، میزان کل تولید محصولات زراعی در سال ۵۷، ۱۳.۳ میلیون تن بوده که در سال ۹۵ به ۸۳ میلیون تن رسیده یعنی ۵۲۳ درصد افزایش داشته است.محصولات زراعی که کشت هر کدام از آنها در شرایط غیراستاندارد در دراز مدت به بحران آبی دامن زده است.
همچنین در حالی که در سالهای ابتدایی پس از انقلاب ۹.۴ میلیون هکتار زمین زراعی وجود داشت ،این رقم اکنون به ۱۱.۷ میلیون هکتار رسیده و ۲۴ درصد بر سطح زیر کشت زمینهای زراعی اضافه شده است.
از طرف دیگر در این مدت اگرچه جمعیت کشور با ۱۳۲ درﺻﺪ رشد از ﺣﺪود ۳۵ ﻣﻴﻠﻴﻮن ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺑﻴﺶ از ۸۳ ﻣﻴﻠﻴﻮن ﻧﻔﺮ رسیده اما تولیدات کشاورزی با رشد ۳۶۸ درصدی از رشد جمعیت پیشی گرفت و ﺳﺮاﻧﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ محصولات کشاورزی نیز ﺑﺎ رﺷﺪی ﻣﻌﺎدل ۱۰۳ درﺻﺪ از حدود ۷۴۰ ﻛﻴﻠﻮﮔﺮم ﺑﻪ ۱۵۰۰ ﻛﻴﻠﻮﮔﺮم اﻓﺰاﻳﺶ یافت.
با نگاهی جزئی تر، تولید گندم به عنوان راهبردی ترین محصول کشاورزی بیش از سه برابر شده و از چهار میلیون تن در سال ۵۶ به حدود ۱۳.۵ میلیون تن در سال ۹۷ رسیده است.
همچنین به سبب افزایش تولید نیشکر از ۶۸۰ هزار تن به بیش از ۷.۵ میلیون تن و افزایش تولید چغندر قند از چهار میلیون تن به بیش از هشت میلیون تن، تولید قند و شکر نیز از ۶۳۰ هزار تن به بیش از ۲ میلیون تن رسیده است.
همچنین تولید گوشت مرغ نیز رشد ۱۳۳۰ درصدی را تجربه کرده و از ۱۶۳ هزار تن به بیش از ۲.۳ میلیون تن و تولید تخم مرغ با رشد ۳۲۰ درصدی از ۲۱۵ هزار تن به ۹۰۳ هزار تن رسیده است.
در همین راستا اگر میزان آب نسبت به ۴ دهه گذشته ثابت مانده و بر فرض محال محدودتر نشده باشد (در واقع بیش از ۷۰ درصدی سرانه آب تجدیدپذیر در نیم قرن گذشته کاهش یافته است)، با تمام آنچه گفته شد تصور کنید چطور میتواند کفاف بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت را بدهد!
بازتاب مساله سفره آبهای زیرزمینی در بحران آب
این بخش را نیز با طرح مثال برایتان شرح میدهیم. نگاه به آمار سالانه استانها نشان میدهد که برای مثال استان کرمان در سال ۵۰ با هزار و ۶۶۲ حلقه چاه، ۶۳۶ میلیون مترمکعب آب از سفرههای زیرزمینی برداشت میکرد که این رقم در سال ۹۰ به ۳۴ هزار و ۵۵۹ حلقه چاه با ۵ میلیارد و ۸۱۹ میلیون مترمکعب برداشت رسیده است. حال کافی است عدد فوق را با ۲۰۰ میلیون متر مکعب ظرفیت سد کرج مقایسه کنیم. متوسط بارندگی این استان در ۱۵ سال گذشته با ۱۲۹ میلیمتر، نصف میانگین بارندگی کل کشور با ۲۵۰ میلیمتر در سال است و تمامی نیاز آبی این استان از سفرههای زیرزمینی تامین میشود! به این ترتیب، با گسترش باغات این استان اکنون یک چهارم پوشش باغی کل کشور در این استان است. افت آبهای زیرزمینی در کرمان به حدی است که عمق چاههای شمال استان به ۴۵۰ متر رسیده است. میزان افت سالانه آبهای زیرزمینی؛ دولت آباد ۲ متر و ۹ سانت، زرند یک متر و ۲۷ سانت، منوجان یک متر، جیرفت ۹۹ سانت، کرمان ۸۵ سانت، سیرجان ۷۹ سانت، رفسنجان ۶۷ سانت، بم ۵۱ سانت و... ما برای این استان ۱۷ هزار و ۵۰۰ کیلومتر شبکه آب روستایی، ۱۰ هزار و ۷۶ کیلومتر شبکه شهری، ۲ هزار کیلومتر خط انتقال شهری و… کشیدهایم و به هر ۶ متقاضی یک مجوز چاه دادهایم که بمانند و بکارند اما با آغاز بحران خشکسالی، اغلب روستاها خالی از جمعیت مولد شده است. همچنین با بحرانی شدن منابع آب شرب و جست و جو برای منبعی جدید، منابع آبی رفسنجان به ۱۰۰ کیلومتری خارج از شهر رسیده و به همین نسبت، زرند ۴۰ کیلومتر، قلعه گنج ۷۰ کیلومتر، جبالبارز ۳۰ کیلومتر، دهج ۶۰ کیلومتر و… نکته بسیار جالب اینکه جنوب ایران یکی از حاصلخیزترین اراضی جهان را در اختیار دارد. به گونهای که با تدابیر درست کاشت داشت و برداشت در آن میتواند هیچگاه متوقف نشود اما دقیقا در همین نقطه بارآور و حاصلخیز هیچ امکانی برای بهرهوری از محصولات وجود ندارد؛ جز مردمی شبزده که مشتهای گره کردهشان را به آسمان میبرند و روی زمینی چنین پربار و پرظرفیت پابرهنه پی حق، امید، رهایی و شاید جدایی می دوند...!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟