«شما سختید، شما سدّید، شما که ازتون نمیمونه ردی. باشه ما هیچ، باشه ما گیج، دورمون بزنید ولی تا یه حدی. ماها سختیم، نمیسازیم، ماها فیلمهای با پایان بازیم. ماها دردیم، ما نیازیم، ماها مثل پول آب و برق و گازیم»؛ این همان سطرهایی است که احتمالا صدا و حضور فرزاد فرزین در همه پلتفرمهای داخلی را به بایگانی توقیف کشانده است. توقیفی که در ادامه محدودیتها و سانسورهای این روزها تنها به یک سازمان بازمی گردد؛ ساترا!
گره گور ممیزی
اگر طی یک ماه اخیر حتی به صورت اجمالی اخبار حوزه فرهنگ و هنر را دنبال کرده باشید، دست کم پنج مورد اعمال محدودیت، سانسور و توقیف را بر تولیدات شبکه نمایش خانگی شاهد بودید. تاکید میشود؛ دست کم پنج مورد طی یک ماه! از توقیف یک هفتهای سریال «میخواهم زنده بمانم» تا تغییر رنگ برنامه و یا لانگ شاتهایی که در برنامههایی چون «همرفیق» و «پیشگو» آن هم وقتی مهمانان این برنامهها، خانم بودند انجام شد! پس از آن اعمال سانسور بر سریال «زخمکاری» که در نهایت به توقیف این سریال رسید و حالا توقیف سریال «میدان سرخ» که قرار بود بعد از سریال «میخواهم زنده بمانم» پخش شود از سوی ابراهیم ابراهیمیان کارگردان این اثر تایید شده است. به گفته این کارگردان٬ یکی از دلایل توقیف سریال، خوانندگی فرزاد فرزین خواننده موسیقی پاپ در تیتراژ این سریال است. در حالی که پس از یک ساعت استوری ایستاگرامی ابراهیمیان حذف شد، بهمن بابازاده، خبرنگار حوزه موسیقی نیز از «ممنوع از کاری دائمی» فرزاد فرزین توسط ساترا در «تمامی پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی» خبر داد. خبری که در ادامه «خبرگزاری صبا» نیز در تکمیل آن نوشت که مدیران ساترا به خوانندگی فرزاد فرزین برای سریال «میدان سرخ» ایراد گرفتهاند و گفتند تا زمانی که صدای فرزاد فرزین حذف نشود، مجوز انتشار سریال صادر نخواهد شد. مسالهای که فرزاد فرزین تنها در یک استوری با محتوای «خدایا تا حالا که به من صبرش رو دادی، از این به بعد هم بده» به آن واکنش نشان داده است. از سوی دیگر علی سعد، معاون اجتماعی ساترا در توییتی به صورت تلویحی به این ادعا واکنش نشان داده است:«در خصوص خبری که امروز منتشر شد اعلام میشود حیطه مسئولیتی ساترا تصمیمات تخصصی رسانهای است و در مورد صلاحیت افراد اظهار نظری ندارد.ملاحظات مراجع قضایی، استعلامی و نظارتی که به صورت رسمی ابلاغ میشود، برای همه دستگاههای فرهنگی و پلتفرمهای لازم الاتباع است». گویی یک قیام عمومی به قصد تخریب کیفی آثار هنری و سریالها، با فرمولی که قبلا در سقوط تلویزیون، امتحانش را به خوبی پس داده بود در حال انجام است و این بار مقصد، شبکه نمایش خانگی است.بستری که پس از سالها آزمون و خطا آرام آرام داشت جان میگرفت و در بحران تعطیلی پیوسته سینماها، برای تولیدکنندگان و اهالی تصویر، شمایل ناجی به خود گرفته بود!
ساترا علیه هنر؟
«سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر» ملقب به «ساترا» که از سازمانهای زیرمجموعه صداوسیمای ایران محسوب میشود، طی چندماه گذشته با تصویب مجلس و ابلاغیه رییس قوه قضاییه توانست مدیریت نظارت و اعطای مجوز برای تولیدات هنری در فضای مجازی را کسب کند. جالب آنکه تمام تولیداتی که تحت ممیزی یا توقیف قرار میگیرند، پیشتر از مجرای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجوز ساخت دریافت کرده بودند! در واقع وضعیتی که یک روز برای سریال «میخواهم زنده بمانم» پیش میآید و یک روز برای «زخمکاری» و حال برای «میدان سرخ» و فرزاد فرزین، نتیجه دوگانگی است که در جریان محصولات شبکه نمایش خانگی میان ارشاد و ساترا پیش آمده است. در این میان هرکدام از این دو مراکز اگر نسبت به عملکرد هم اختلاف داشته باشند، کارشکنیهای صورت گرفته در نهایت دامن تولیدکننده را خواهد گرفت. در این میان هم ساترا و هم ارشاد بارها ثابت کردهاند که نمیتوانند پای هنرمندان و آثار آنها بایستند و هر حمله و انتقاد و شکایتی را با سانسور یا توقیف به سرانجام نرسانند!
انحصار،مقدمه نابودی شبکه نمایش خانگی!
زیر چتر صدا و سیما رفتن برای مجوز، مسالهای نیست که بسیاری از اهالی سینما و رسانه به راحتی تن به آن بدهند.به این ترتیب است که بسیاری از شبکه نمایش خانگی رخت بستند و افرادی چون محمدحسین مهدویان که ماندند نیز تلویحا اشاره کردهاند که تن به سانسورهایی که بخواهد محتوای اثرشان را تغییر دهد، نخواهند داد. مسالهای که «ابوالحسن داوودی»، تهیه کننده و کارگردان سینما در توضیح رویکرد انحصارگرایانه صدا و سیما و تاثیر آن بر آینده رسانه های صوتی و تصویری به «فراز» میگوید: «من این نوع از مدیریت در صدا و سیما را در تمام جهات و برای اداره کل مملکت خطرناک میدانم چه برسد در این مساله. به این دلیل که این شیوه از مدیریت انحصارگرایانه و در امتداد آن بیتوجهی به انتقادات، مشخص کرده که اجرای هر مسئولیت تازه ای در این سازمان، دوباره پیرو همان مدار قبل خواهد بود؛ دایرهای بسته که هم از لحاظ ارزشها و هم از نظر معیارهای فرهنگی دست کم برای بنده رو به افول است. از این مساله تنها میتوان یک برخورد حاکمیتی و ایدئولوژیک را انتظار داشت چون سابقه تلویوزیون خصوصا در ده تا پانزده سال اخیر نشان داده است که به هیچ عنوان از این انحصار دست بر نخواهد داشت؛ آن هم انحصاری که خواست یک ملت و کشور نیست بلکه خواست یک گروه است و یک سلیقه خاص!»
مدیریت،سلاح نابودی سینما و شبکه نمایش خانگی!
نکته مهم این جاست که شبکه نمایش خانگی نمیتواند اشباع شدنی باشد زیرا نه وابسته به تعداد سالنهای نمایش است(که البته حالا تحت تاثیر کرونا رو به ورشکستگی رفته) نه حتی به تعداد VOD .به عبارتی اولویت دیده شدن و کسب درآمد با کیفیت است. از طرف دیگر در حالی که فضای کسب و کار هنرمندان و عوامل تولید نیازمند افزایش تولید محصولات تصویری است و فضای محدود و باندی رسانه ملی مجال کار به بقیه را نمیدهد اساسا هر عملی برای توقف تولید اهدافی سوء را در پشت پرده می پروراند! در پایان باید گفت که در این آشفته بازار مدیریتی، آن چه از دست خواهد رفت ، رسانهای است که میتوانست تا پنج سال آینده صنعتی را در بازار جهانی مطرح کند که از بخش عظیمی از صنایع پر ضرر کشور جلوتر باشد اما دریغ…
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟