در پی سخنان مسعود دانشمند، عضو اتاق بازرگانی کشور، خبرنگار «فراز» بر آن شد تا پیشبینی وی را با سید مرتضی افقه، اقتصاددان و عضور هیات علمی دانشگاه شهید چمران در میان بگذارد.
بله! طبق تئوریهای موجود اقتصادی، اگر بین نقدینگی و تورم و تولید ملی توازنی برقرار نشود و به رکن مهم تولید توجه نشود، تورم افزایش مییابد، این مسئله ریشه تئوری و نظریههای اقتصادی دارد. اما در این میان دو مشکل وجود دارد، یکی اینکه مسئولان اتاق بازرگانی تخصص اقتصادی ندارند و بر همین اساس، سخنانشان الزاما درست نیست.اما مشکل دوم و عمده دیگر از نظر من و همکاران اقتصاددان دیگر در حوزه اقتصاد آزاد، این است که متاسفانه در مورد تورم یک نگاه سطحی حاکم است؛ اگر چه فزونی نقدینگی نسبت به تولید ملی موجب تورم میشود اما به ریشه و دلایل افزایش نقدینگی کمتر توجه میشود. ریشه افرایش نقدینگی، کسری بودجه دولت است و ریشه کسری بودجه هم هزینههای بسیار و غیرتولیدی است که بر بودجه کشور تحمیل شده است. اگر ما به این ریشهها نپردازیم، متاسفانه فقط روی معلولها نقد خواهیم داشت که این کار نتیجهای ندارد.به همان نحوی که در طول تمام یکی دو دهه اخیر بیشتر روی تاثیر نقدینگی بدون توجه به ریشهها و علتهای آن، تاکید شده است. اما حل این مسئله بستگی بسیار دارد به اینکه ما بتوانیم تحریمها را یا بهطورکلی مراودات تجاریمان را که مربوط به FATF میشود حل کنیم، اگر این مشکلات حل شوند، احتمال افزایش تورم ضعیف است و حتی ممکن است تورم کنترل شده و کاهشی شود. اما اگر در زمینه برداشتن تحریمها موفق نشویم ودر رابطه با اقتصاد کشور، مراودات جهانی برقرار نشود، قطعا تبعات خطرناکی برای اقتصاد از جمله تورم پیش خواهد آمد.
بله متاسفانه در مورداین انباشت نقدینگی و سود دادن بانکها به مردم نقدهای بسیار جدی وارد است. اغلب این بانکها، بهویژه بانکهای خصوصی وارد فعالیتهای سوداگری شدهاند، وارد بورس، خرید وفروش ازر و طلا و یا بهخصوص در مقاطعی که بحران مسکن و زمین شدید شد، بانکها وارد خرید وفروش زمین و مسکن شدند و در دوره رکود مسکن، مسکن و زمین خریدند و از قبل این نوع فعالیتهای غیر مولد، سود نقدینگی انباشته شده در بانک را پرداخت میکنند. همین مسئله موجب تشدید بحرانهای مختلف اقتصادی شده است.
ببینید اصل قضیه این است که ما آنقدر گردش تولید را برای سرمایهگذاران، چنان پردردسر و زحمت و حتی فرسوده کننده، کردهایم که متاسفانه نقدینگی کششی در بخش تولید و مولد ندارد. این مشکل دلایل متعددی دارد، مانند انبوهی از مشکلات که سد راه تولیدکننده قرار دادهاند، در مقابل بخشهای غیر مولد و دلالی، هم بسیار پرسود هستند و هم زود بازده، که طبیعتا جاذبه بیشتری برای صاحبان سرمایه دارد. نتیجه چنین روندی این شده که هرچه نقدینگی بیشتری وارد جامعه میشود، تورم بیشتر افزایش مییابد و افزایش تورم، بستر افزایش نقدینگی را فراهم میکند و این سیکل معیوب همچنان ادامه دارد؛ حاصل این سیکل معیوب، 60 میلیون فقیر مطلق است و بیثباتیهای دیگری که در متغیرهای اقتصادی وجود دارد.
من نه تنها موافق هستم که اساسا ما ناچار از این پذیرش هستیم؛ اقتصاد کشور به هر دلیل، اقتصاد کشور ما وابسته به مراودات اقتصادی با خارج است و در سه دهه بعد از جنگ، با بیتدبیری و بیکفایتی، نتوانستیم وابستگی اقتصاد را کم کنیم، حتی اگر وابستگی هم نداشتیم، هیچ اقتصادی بدون مراودات جهانی نمیتواند موجب افزایش رفاه مردمش شود. بنابراین اگر مشکل تحریمها و FATF حل نشوند، گریزی از اینکه متغیرهای اقتصادی وخیمتر از وضع فعلی شوند، نخواهیم داشت.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟