ویلیام جی. لوتر
بازار سرمایه بیتکوین نشان میدهد این شانس را دارد که در آینده به سطح وسیعی از پذیرش عمومی برسد. من و پیتر هازلت استدلال کردیم که ارزش بازار بیتکوین بیانگر این است که نه فقط برای شکلبخشی به مبادلات امروز مفید واقع میشود، بلکه در آینده نیز کارآمدی خود را حفظ خواهد کرد. همانطور که وقایع نشان دادهاند احتمال بالایی وجود دارد که بیتکوین جایگزین بولیوار (واحد پولی ونزوئلا) شود. یا شاید هم بخشی از حوالههای جهانی را در حد پرداختهای وسترنیونیون و حتی موارد استفاده گستردهتر در آینده از آن خود کند. مردم امروز نسبت به گذشته تمایل بسیار بیشتری برای سرمایهگذاری روی بیتکوین دارند. نتیجه کلی این اقدامات افزایش سرمایه بازار است. از سوی دیگر زمانی که وقایع بیانگر آن باشند که بیتکوین به احتمال زیاد در آینده مورد استفاده چندانی نخواهد داشت، افراد به همان نسبت تمایل کمتری نسبت به سرمایهگذاری روی آن نشان خواهند داد و نتیجتاً سرمایه بازار کاهش مییابد.
در حال حاضر، ارزش سرمایه بیتکوین با بسیاری از دیگر ارزهای ملی برابری میکند. امروزه چیزی در حدود ۱۸.۸ میلیون بیتکوین (هر کدام با ارزش ۵۰ هزار دلار) در سطح جهان در گردش است؛ با این شرایط ارزش کل بازار بیتکوین تقریباً ۰.۹۳ تریلیون دلار است. جهت مقایسه این رقم باید گفت ارزش بازار دلار امریکا در حال حاضر ۵.۲۵ تریلیون دلار است. ارزش بازار سرمایه رنمینبی چین، ۱.۴ تریلیون دلار است. و این در حالیست که ارزش دلار کانادا تنها ۰.۳۵۲ تریلیون دلار است. گستردهنبودن دامنه کاربرد بیتکوین میرساند: تنها آنهایی که آینده روشنی برایش متصورند در این مسیر سرمایهگذاری کردهاند.
آیا تصور این گروه درست است؟ شاید. ولی آنهایی که به پذیرش گسترده بیتکوین در آینده امید دارند باید در نظر داشته باشند که حداقل ۴ مانع بر سر راه بیتکوین قرار دارد: اثرات شبکه، مخالفت دولت، محدودیتی که در عرضه بهینه وجود دارد، و محدودبودن ظرفیت معاملات. در این مقاله به اثرات شبکه پرداخته شده است.
اثرات شبکه
مهم است درک کنیم که بیتکوین با وجوه رایجی سر و کار دارد که رقابت با آن ها کار چندان راحتی نیست. از آنجا که ما در حال حاضر از پول استفاده میکنیم، ترجیح بیتکوین به معنای استفاده کمتر از برخی وجوه نقد است. این تصمیمی است که یک فرد در ارتباط با تخصیص منابعش اتخاذ میکند. یکی دلش میخواهد درصد مشخصی از سرمایهاش را به مسیری اختصاص دهد که از امکان نقدشدن سریعش جهت انجام معاملات خاطرجمع باشد. او پیش از قبول بیتکوین تنها مقداری پول جاری در اختیار دارد (نظیر دلار، یورو، بات و غیره). وقتی چنین شخصی بخشی از سرمایهاش را به بیتکوین اختصاص دهد، ناچاراً از میزان تخصیص سرمایهاش به پول رایج کاسته میشود. و این مشکلی است که فراروی بیتکوین قرار دارد؛ چون اثرات شبکه به نفع وضع موجود حرکت میکنند.
تقاضای پول برخلاف تقاضای بسیاری از کالاها و خدمات است. من عاشق چیزبرگر هستم. شاید شما هم همینطور باشید. خیلیها هستند که چیزبرگر دوست دارند. اما میزان لذتی که من از خوردن یک برگر متوسط که با بیکن تازه و پنیر چدار پخته شده است، میبرم، میتواند کاملاً متفاوت با لذت فردی دیگر ازین خوراکی باشد. اینجا موضوع پول مطرح نیست. ما از پول برای انجام معاملاتمان استفاده میکنیم. اگر بخش عمدهای از شرکای تجاری منِ نوعی از وجه خاصی برای معاملاتشان استفاده کنند، این موضوع باعث میشود منفعت من نیز به سوی استفاده از همان وجه سوق پیدا کند. به عبارت دیگر میزان تقاضای من برای پولی خاص، به ترجیحات شرکای تجاریام بستگی دارد و بالعکس. ما فقط به ویژگیهای پول اهمیت نمیدهیم. بلکه در عین حال شبکه کاربران آن هم برایمان اهمیت دارند.
وجوه رایجی چون دلار، از ویژگی کاربران پرشمار خود نفع میبرند. امروزه تقریباً تمام افراد در ایالاتمتحده _و بسیاری دیگر در خارج از مرزهای این کشور_ با خوشنودی دلار را میپذیرند. و این در حالیست که پولهای تازه به دورانرسیدهای نظیر بیتکوین از چنین شبکه گستردهای برخوردار نیستند. در حال حاضر تنها بخش کمی هستند که این وجه را میپذیرند.
حالا فرض کنید بخش عمده افراد بیتکوین را به عنوان پول فعلی خود در اولویت قرار دهند. آیا درک این موضوع باعث خواهد شد که افراد به سمت استفاده و سرمایهگذاری در بیتکوین سوق پیدا کنند؟ نه لزوماً. شاید افراد اگر متقاعد شوند که بخش قابل قبولی از شرکای تجاریشان به استفاده از بیتکوین گرویدهاند، ترغیب شوند که ازین وجه استفاده کنند. اما در غیاب چنین اطمینانی، استراتژی مطمئنتر این است که به استفاده از پول سابقی که خود و پارتنر تجاریتان از آن استفاده میکردید، ادامه دهید. و این تمایل به رویکرد انفعالیداشتن نسبت به وجوه جدیدی چون بیتکوین، به حفظ بیشتر وضع موجود دامن میزند؛ و این مهم حتی اگر گزینه جایگزین برتری هم داشته باشد، صدق میکند.
مشکلی که در هماهنگی و انتخاب نوع وجه در معاملات وجود دارد، مشابه مشکلی است که در هنگام رانندگی و اینکه باید از چپ رانندگی کنیم یا راست، به وجود میآید. به طور خلاصه چندان اهمیتی ندارد که همه ما از راست رانندگی کنیم یا از چپ. آنچه مهم است، همسو بودنمان در رانندگی است! در ایالاتمتحده ما از راست جاده رانندگی میکنیم. اما فرض بگیرید که اتاق فکری قابل اتکا و اعتمادپذیر، به پشتوانه مطالعاتی که هم خوب طراحی شده و هم به خوبی به نگارش درآمدهاند، نشان دهد که رانندگی از سمت چپ جاده، به رانندگی از سمت راست اولویت دارد. در این صورت همگیمان به این نتیجه میرسیم که رانندگی در سمت چپ بهتر است. اما فارغ از مسائل حقوقی، حساب کنید که چقدر احمقانه است در شرایطی که همه از سمت راست رانندگی میکنند، ما چپ را انتخاب کنیم. پس در صورت عدم وجود هماهنگی (و با فرض عدم تغییر قوانین) ما به شرایط موجود ادامه میدهیم.
تقریباً مشابه این موضوع را میتوان در مورد پول هم گفت. هیچکس نمیخواهد از پولی استفاده کند که کاربردی از سوی دیگرافراد جامعه ندارد. تنها جمع اندکی هستند که به استفاده از گزینههای کمکاربرد تمایل دارند. بخش عمده افراد حتی اگر بدانند که بیتکوین به انواع دیگر نقدینگی ارجحیت دارد هم باز تنها در صورتی بهش روی میآورند که متقاعد شده باشند افراد دیگر نیز انتخابشان را تغییر دادهاند.
من در جایی دیگر به طور رسمیتر به مشکل اثرات شبکه پرداختهام. ولی نکته کلیدی همه این مباحث یک چیز ساده است. برای بیتکوین کافی نیست که تنها بهتر از دیگرگزینههای جایگزینی باشد که در دسترساند. بلکه این ارز باید آنقدری خوب باشد که هزینههای جایگزینشدن با دیگر وجوه را پوشش دهد. مشکل اثرات شبکه، معضل غیر قابل حلی نیست. گامهایی هست که کارآفرینها میتوانند جهت حل این مشکل بردارند. با این حال، بیتکوین با مانعی انکارناپذیر روبروست که باید بر آن فائق آید. و آن هم بحث پذیرش گسترده است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟