بالاخره ماجرای سهمخواهی، دامن مردم را هم گرفت؛ مردم در عرصههای مختلف در حال پرداختن سهم هستند، با یارانه 45 هزارتومانی که قرار بود جبران هزینه افزایش انرژی شود، در شرایط امروز، یک خانواده چهار نفره تنها میتواند هزینه یکی از حاملهای انرژی مورد مصرف خود را بپردازد و برای مابقی باید از دستمزدی که متناسب با انواع گرانیهای دستوری،افزایش خاصی نداشته، تکههای بزرگی را بکند و کنار و بگذارد!
نخست: حالا کار به بلیت مترو رسیده است؛ سخنان رئیس بهشت؛ در مورد افزایش نرخ بلیت مترو تا 20 هزارتومان! نشان میدهد که این مدیر در سطح کلان، اطلاع چندانی از وضعیت حمل ونقل شهری و هزینههای مدام فزاینده آن ندارد. شهرداری که پشت میز بهشت نشسته احتمالا نمیداند که در همین سال 1400 هزینه حمل ونقل عمومی تا 35 درصد افزایش داشته، این افزایش را بگذارید در کنار تمامی افزایشهای دیگر در سبد معیشتی خانواده و مثلا برنجی که دارد به کیلویی 50 هزار تومان نزدیک میشود. در حالیکه دستمزدها بهطور رسمی، بیش از 15 درصد افزایش نداشتهاند.
دوم: احتمالا رئیس ساکن در بهشت، اطلاع ندارد که در بیشتر شهرهای دنیا شهرداریها مجموعهای از خدمات ارزان و رایگان را در اختیار شهروندان قرار میدهند و اغلب هزینههای این خدمات هم از محل مالیاتهای عمومی و بودجههای دولتی تامین میشود. اگر قرار است نرخ بلیت مترو، 20 هزارتومان شود، باید پرسید مالیاتی که کارگر و کارمند میپردازد تا از خدمات تامین اجتماعی و عمومی بهرهمند شود، کجا صرف میشود؟ و اگر قرار است مردم هزینه تمامشده همه خدمات اجتماعی را بپردازند، دیگر چه جای کم کردن انواع مالیات از درآمد مردم در دهکهای به خاک افلاس نشسته؟!
حتما شهردار بهشت میداند که یکی از مهمترین خدماتی که باید ارائه دهد، فراهم کردن وسایل حملونقل عمومی است. توسعه حملونقل عمومی در شهرهای بزرگ و پرجمعیت بر مسائلی چون کاهش آلودگی هوا و کم شدن بار ترافیک هم نتایج موثری دارد که جزو وظایف شهرداری محسوب میشوند. شهردار محترم، ناوگان حمل ونقل عمومی کشور دچار 75 درصد فرسودگی است، که اگر مصوبه سال ۱۳۹۶ شورای اقتصاد برای تأمین ۱۹ هزار اتوبوس شهری و بین شهری اجرا شده بود، حالا دهکهای پائین همیشه مالیات بده، با آلودگی هوا و لاجرم انواع بیماریها، دست به گریبان نبودند. به گفته یک اقتصاددان، دهکهای پائین جامعه، درگیر انواع بیماریهای زمینهای ناشی از آلودگی هوا، آب و غذا هستند، اغلب این افراد، هزینه درمان ندارند، و تنها زمانی به بیمارستان مراجعه میکنند که دیگر امیدی برای زنده ماند0نشان وجود ندارد؛ چون هزینه درمان بسیار گران است.
سوم: زاکانی، گفته است از میزان 6 هزار تومانی بلیت مترو، یک سهم را باید دولت بپردازد؛ اما دولت تا کنون به تعهداتش عمل نکرده و این مبلغ را نپرداخته است؛ شهردار بهشت افزوده است: به گفته او، از مبلغ شش هزار تومانی که در حال حاضر برای بلیت مترو محاسبه شده، دو هزار تومان سهم شهرداری، دو هزار تومان سهم دولت و دو هزار تومان سهم مردم است. زاکانی با بیان اینکه دولت سهم خود را نپرداخته است، گفت: «باید برای توسعه ساخت مترو از امکانات مردم و مجموعه بخش خصوصی، خرید راهبردی کنیم. در واقع مردم سهم خود را بپردازند و مابقی را از طریق خرید راهبردی انجام دهیم.»
چهارم: چرا شهردار تهران بهجای اینکه از دولت بخواهد سهم خود را در حملونقل عمومی بپردازد، توپ را در زمین مردم میاندازد؟ دیوار مردم-اگر دیورای مانده باشد؟!- همچنان کوتاه است و به یک دستاویز بزرگ تبدیل شده است؟
پنجم: ثروتمندان، معمولا بیش ازیک خودرو دارند و کار و درآمدشان هم به گونهای است که میتوانند از طرح ترافیک استفاده کنند یا اصلا از خانه، دم و دستگاه کاریشان را اداره کنند، این ثروتمندان از بنزین یارانهای استفاده میکنند، که دهکهای مفلس جامعه، یعنی حدود 60 میلیون نفر از آن سودی نمیبرند که هیچ، این یارانه از محل مالیات بردرآمد آنان برداشت میشود.
ششم و آخر: آقای زاکانی در روزهای نخست حضور در بهشت، مدعی شده بود محرومیتزدایی از شهر یکی ازاولویتهای اصلی او است، او گفته بود شهرداری یک نهاد خدمتگزار است و با «نوکری»، «خدمت» و «وفاداری» اعتماد مردم را جلب خواهد کرد؛ در حالیکه با خبر ۲۰ هزارتومانی شدن مترو و رساندن هزینه استفاده از وسیله حمل و نقل عمومی به روزی 40 هزارتومان و ماهی بیش از یک میلیون تومان، در مورد امکان استفاده از وسایل حملونقل عمومی، دست بسیاری از اقشار کم درآمد از جمله کارگران، دانشجویان و کارمندان را در پوست گردو گذاشته است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟