شاید تنها بخشی از این واکنش فرانسه به منحلشدن قرارداد بزرگ دفاعی ربط داشته باشد، اما در هر حال پذیرش چنین تصمیماتی همیشه سخت بوده است. صنعت دفاعی فرانسه آنقدری بزرگ هست که بتواند ضرر وارده را جبران کند؛ هرچند جریمه نقض قرارداد درخواست خواهد شد. اما آنچه فرانسه را بیشتر خشمگین کرده، «دوگانگی شدید و خیانت به حسن نیت» از سوی کشورهاییست که به گمان او متحدان نزدیکش بودند.
قرارداد زیردریایی فرانسه در سال ۲۰۱۶ و تحت رهبری ریاستجمهور سوسیالیست پیشین یعنی فرانسوا اولاند و در چارچوب معاهده مشارکت استراتژیک با استرالیا بسته شد. این اقدام بخشی از تلاشهای فرانسه برای حضوری ژئوپلتیک در هند و اقیانوس آرام و ایفاکردن نقش بازیگری جهانی در سطح منطقه، در مقابله با چین مدعی بود. در آن ناحیه بیش از ۷ هزار سرباز نگهداری میشود و کار گشتزنی در دریایی چین جنوبی مرتب انجام میگیرد. نزدیک به دو میلیون شهروند فرانسوی ساکن هند و اقیانوس آرام و همینطور سرزمینهای فرانسوی نظیر پولینزی و کالدونیای جدید هستند.
شمار متعددی از موقعیتهای اخیر، فرانسویها را در دیدار با نمایندگان دُوَل استرالیا و امریکا به این قطعیت رسانده بود که هیچ تردیدی در صحت قرارداد زیردریایی وجود ندارد. دو کشور استرالیا و فرانسه در ۳۰ آگوست در نشست مشترک وزرای خارجه و دفاعشان، به «اهمیت برنامه آینده زیردریاییها» و نیز «تعهد به تعمیق همکاریهای صنایع دفاع» صراحتاً اشاره کرده بودند. اما دو هفته نگذشت که استرالیاییها این قرارداد را پاره کردند. رئیسجمهور امانوئل مکرون هم تا آخرین لحظه در بیخبری مانده بود. هدف AUKUS تقویت توانایی دریایی استرالیا به ویژه در دریای چین جنوبی بوده است. همینطور که میخواست به امریکا و متحدانش اجازه دهد با قدرت نظامی رو به فزونی چین در منطقه برخورد سنجیدهتری داشته باشند. آقای لودریان کوتاه و با قاطعیت گفت: «دو متحد همچین کاری با هم نمیکنند.» بنیامین حداد در شورای آتلانتیک واشنگتن میگوید: «امریکاییها انگار یادشان رفته که این اساس استراتژی فرانسه در هند و اقیانوسیه بوده است.»
هدف خشم فرانسه، بیشتر امریکا و استرالیا هستند تا بریتانیا. به همین دلیل هم هست که تنها سفرای دو کشور اول را احضار کرده. تصمیم به بازگرداندن سفرا که لودریان به درخواست شخص مکرون اعلام کرده پیامی واضح دارد: اینکه فرانسه تا چه حد به موضوع نقض اعتماد حساس است. گرچه این اتفاق بسیار غیرمعمولی است، اما فرانسه پیش از این هم سفرای خود را از کشورهای دوست فرا خوانده است. در سال ۲۰۱۹ آقای مکرون نماینده خود را به ایتالیا بازگرداند. چون به گمانش مداخلهای که در سیاست داخلی فرانسه داشت صورت میگرفت جنبش بحرانی جلیقهزردها بود.
در حال حاضر امکان گزافهگویی در باب تلخی و نارضایتی جاری در پاریس وجود ندارد. چون در کوتاهمدت این موضوع نباید مستقیماً تأثیری روی همکاری نظامی عملیاتی میان فرانسه و امریکا در ساحل بگذارد. فرانسه در حال حاضر ۵ هزار نیروی خود را به عنوان بخشی از عملیات ضدتروریسم در منطقهای در شمال غرب افریقا مستقر کرده است؛ و امریکا پشتیبانیهای اطلاعاتی و لجستیکی این فعالیتها را عهدهدار است.
نابودی کامل اعتماد دیرپایی که میان فرانسه با امریکا و استرالیا وجود داشته، مستلزم گذر زمان است. اما اتفاق پیشآمده میتواند فرانسه را نسبت به مواردی دیگر بیاعتماد کند؛ نباید فراموش کرد که در چنین شرایطی اگر توافقنامه خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا اجرایی شود، احتمال سازش از سوی فرانسه به عنوان بازیگری کلیدی بسیار کم خواهد بود. همینطور که ممکن است فرانسه را وادار کند، حتی اگر نخواهد استراتژی هند و اقیانوس آرام را مجدداً ارزیابی کند، لااقل محدودیتهای آن را در مقابله با متحدی انگلیسزبان مورد بازبینی قرار دهد.
نتیجه بسیار محتملی که ازین واقعه میرود این است که فرانسه امریکا را به عنوان متحدی غیرقابلاعتماد تلقی کرده و پس از این بیشتر به دنبال اتکا بر خودش باشد. در پاریس، ترجیح جو بایدن در برخورد با متحدان انگلیسیزبان باعث خواهد شد آنچه فرانسویها «حاکمیت اروپا» مینامندش، مصرانهتر از همیشه پیگیری شود. یک منبع رسمی فرانسه میگوید: «رفتار امریکا ناخوشایند بوده. اما تحلیلی که پیشتر انجام دادیم این موضوع را تأیید میکند. امریکاییها توجه چندانی به متحدان خود ندارند و ما هم باید یاد بگیریم مستقل عمل کنیم.»
خیلی معلوم نیست آقای مکرون میتواند در این مورد اروپاییها را با خود همراه کند یا نه. همینطور که اروپاییها نیز اجماعی در مورد مفهوم «خودمختاری استراتژیک» ندارند. کار آنها بیشتر تهیه اسناد چنین مفاهیمی بوده است تا ایجاد ظرفیت واقعی جهت بهرهبرداری از آنها. AUKUS نیز جهت تأیید این نکته درست همان روزی اعلام شد که کمیسیون اروپا، استراتژی هند و اقیانوس آرام را ارائه داده بود.
برخی دیگر نیز در اروپا با تردید معتقدند که هدف واقعی مکرون، علیرغم ادعاش مخالفتش، همیشه تضعیف ناتو بوده است. دیگرانی هم وحشت دارند که با ابراز همدردی نسبت به فرانسه، امریکا را آزرده کرده باشند. قرارداد زیردریایی ممکن است تنها به فرانسه مربوط باشد و نه اتحادیه اروپا؛ اما عدم اعلام همبستگی از سوی دوستان اروپایی فرانسه هم حیرتآور است. چالشهای ایجاد خودمختاریِ بیشتر در اروپا هر چه که باشد، شکی وجود ندارد که آقای مکرونِ دلشکسته به این نتیجه میرسد که فرانسه و اروپا هیچ چارهای جز تلاش بیشتر ندارند. ضمن اینکه دیگران نیز ممکن است در دنبالهروی از مکرون شتاب کافی به خرج ندهند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟