این وضعیت نامطلوب اقتصادی سبب شده تا مشتاقان استخدام و جوانان جویای کار از هر آگهی استخدامی استقبال کنند و برای شغلهای با سطح سواد دیپلم یا لیسانس نیز بسیاری افراد با مدرک دکترا متقاض یشوند . البته این استقبال جوانان از آگهیهای استخدامی سبب شده عدهای از این وضعیت سو استفاده کنند. قبلا به صورت طنز یا جدی بیان میشد هر شرکت و موسسهای که بنا دلایلی به مشکل مالی بر میخورد یک آزمون استخدامی برگزار میکرد و مبلغی را به عنوان حق ثبتنام از متقاضیان میگرفت که با توجه به استقبال متقاضیان درانتها مبلغ چشمگیری برای شرکت یا موسسه باقی میماند که میتوانست مشکلات خود را حل کند. یا شرکتهایی که ابتدا مبلغی را به عنوان کارآموزی از کارجویان دریافت میکردند و بعد از برگزاری چندجلسه متقاضیان شغل را به امان خدا رها میکردند.
حتی سپرده شدن فرآیند استخدام به سازمان سنجش برای متقاضیان شغلهای دولتی بیحاشیه نبوده است واعتراض کارنامه سبزها به عدم استخدامشان در جلوی وزارت آموزش و پرورش آخرین نمونه از این موارد بوده است. البته باید در نظر داشت سازمان سنجش حداقل در برگزاری آزمون شفافترین مورد را داراست و بسیاری از آزمونهایی که توسط سازمانها و افراد دیگر برگزار میشود این حداقل شفافیت را ندارند اما چرا چنین آشفته بازاری در کشور درست شده است و چرا هیچ نظارتی بر انجام این موارد نیست؟
باید گفت که در کشور هیچ نهادی بر روی استخدام و آگهیهای استخدامی و از همه مهمتر آزمونهای استخدامی نظارت ندارد و هر موسسه ، شرکت و سازمانی بر روی ضوابط یا روابط خود آزمون استخدامی را برگزار میکند. اینکه آیا داوطلبی پس از طی مراحل بسیار شرکت در آزمون و مصاحبهها استخدام شود یا نه به اختیار سازمان مربوطه است و ممکن است سازمان از استخدام فرد منصرف شود و آنگاه تمام تلاشهای داوطلبان از بین برود و دوباره نقطه سرخط.
به عنوان مثال گروه اقتصادی ت... پارسال آبانماه، آزمون استخدامی برای بسیاری از شرکتهای زیرمجموعه خود و با تبلیغات بسیار برگزار کرد و پس از اعلام نتایج اولیه و اصطلاحا سه برابر ظرفیت در آذرماه شروع به مصاحبه از این افراد کرد. یکی از افرادی که به مرحله مصاحبه دعوت شده به خبرنگار فراز گفت که پس از برگزاری آزمون در شرایط کرونایی و سپس انجام مصاحبه و بعد از پیگیری فراوان شرکت اعلام کرده که قصد استخدام نیرویی ندارد. این داوطلب پس از اعتراض و پیگیری که چرا در این شرایط سخت کرونایی آزمون برگزار کرده و استخدام نکردید با این پاسخ روبرو شد که اسمش در بانک اطلاعاتی شرکت رفته و با او تماس گرفته میشود. این داوطلب در پایان اشاره داشت که به دلیل مشکل بیکاری مجبور شد در شرایط کرونایی ریسک شرکت در آزمون را بپذیرد و اگر یک نفر ولو اینکه خود او نباشد نیز پذیرفته میشد اینقدر ناراحت نمیشد که عدم استخدام هیچ فردی او را ناراحت کرده است. این داوطلب میپرسد چرا حداقل شفافیت در رابطه با برگزاری آزمونها توسط نهادها صورت نمیگیرد و هیچ دستگاهی به درستی به این امر نظازت نمیکند.
در واقع خواسته بسیاری از داوطلبان وجود شفافیت و اطلاعرسانی است. اگر افرادی در آزمونهای استخدامی شرکت میکنند انتظار دارند که بدانند آیا فرآیند انتخاب به درستی صورت گرفته یا خیر و اینکه آیا اصلا در نهایت از بین رتبههای برتر این آزمون کسی استخدام شده یا از جای دیگری آمده است. چرا در پایان استخدامها نام افراد معرفی شده اعلام نمیشود تا به طور واضح شخص شود که آیا افراد شرکت کننده در مصاحبه قبول شدهاند یا خیر.
از طرف دیگر اعلام اسامی سه برابر ظرفیت برای یک شغل برای چیست و انتظاراتی که در بسیاری از افراد بعد از دعوت به مصاحبه حاصل میشود بابت این قضیه است. در واقع برای بسیاری از استخدامهای دولتی در نهایت باید دو برابر ظرفیت استخدامی افراد معرفی شوند نه سه برابر . و وقتی مثلا برای هزار نفر شغل سه هزار نفر دعوت به مصاحبه میشوند با توجه به عدم شفافیت در نتیجه با دو هزار نفر مواجه هستیم که از نظر خود واجد شرایط استخدام بودهاند. اگر به جای سه هزار نفر دو هزار نفر و یا تعداد کمتری معرفی شوند این تنشها نیز به حداقل خود خواهد رسید.اینکه امروز در جلوی وزارت آموزش و پرورش این تعداد کارنامه سبز حضور دارند یکی از دلایلش به این موضوع مربوط است.
در پایان باید گفت همانطور که استخدام ادارات دولتی به سازمان سنجش واگذار شد باید استخدامها چه شرکتهای بزرگ چه بانکها و چه سایر نهادها و موسسات چه خصوصی و چه دولتی باید در یک فرآیند شفاف صورت گیرد. اگر قرار است هزینهای دریافت شود و داوطلبان در آزمونها شرکت کنند حداقل انتظار شرکتکنندگان در این آزمونها این است که به طور دقیق رتبه هر فرد و تعداد متقاضیان پذیرفته شده اعلام شود تا همگان بدانند اگر نتوانستند در آزمونی موفق شوند افراد با صلاحیت بالاتر وجود داشتند نه افرادی با روابط بهتر.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟