باید گفت از زمان راه اندازی اولین تلویزیون خصوصی در ایران حدود هفتاد سال و از تاسیس سازمان رادیو و تلویزیون ملی بیش از نیم قرن میگذرد. سازمانی که پس از انقلاب با نام «صدا وسیمای جمهوری اسلامی» با فراز و نشیبهای فراوان همراه بود و روسای خود را نیز دچار سرنوشت های شگفت از استعفا و اعدام تا وزارت و قدرت کرد. این مطلب مروری است بر دورههای مختلف این سازمان و روسای آن از زمان تاسیس تاکنون.
قطب زاده، از ریاست تا اعدام
اولین رییس سازمان صدا و سیما پس از انقلاب، ورودی طوفانی به صحنه قدرت داشت. او که می خواست «صدای پابرهنهها» باشد، در همان گام نخست، بنای توقیف و سانسور را نهاد و سرود «ای ایران» را فاشیستی و رضاخانی خواند. اما مسیر رسیدن بر کرسی صدا و سیما را چگونه پیمود؟ زمان زیادی از شروعِ دولت موقت نگذشته بود که مهدی بازرگان، نخست وزیر وقت، صادق قطب زاده را به سرپرستی رسانه ملی منصوب کرد. طبیعتا برای رسیدن به چنین جایگاهی، قطب زاده باید کارنامه ای موردِ قبول رده بالاهای انقلابی را می داشت. او از زمان ملی شدن صنعت نفت وارد مبارزات سیاسی شده بود که به دلیل برخی مخالفتها با رژیم پهلوی و فضای سیاسی بسته قبل از انقلاب، مجبور به ترک ایران و سفر به آمریکا در سال ٣٧ شد و در این توفیق اجباری به تحصیل در آمریکا نیز پرداخت. پنج سال بعد در عراق بنیانگذار جمهوری اسلامی را ملاقات کرد؛ ملاقاتی که به کنش های انقلابی در کنار چهره هایی چون مصطفی چمران و ابراهیم یزدی منجر شد. اما اگر تصاویر سفرِ تاریخی و ورود بنیانگذار جمهوری اسلامی را به کشور دنبال کرده باشید، با چهره قطب زاده در کنارِ امام خمینی بارها مواجه شده اید. او در فرانسه با بنیانگذار جمهوری اسلامی همراه و بعد از بیست سال ترک ایران، در کنار او به کشور بازگشت. در نهایت قطب زاده در سال ۱۳۵۸ توسط شورای سرپرستی صدا و سیما که محمد خاتمی، حسن روحانی، بهزاد نبوی و علی لاریجانی از اعضای آن بودند، به عنوان اولین رئیس رادیو تلویزیون در دوران جمهوری اسلامی انتخاب کردند. جالب آنکه بعدها، شخص امام خمینی، به جدی ترین منتقد قطب زاده تبدیل و یک بار در نامهای گلایهآمیز خطاب به او نوشت: «مگر شما الزام به مسایل اسلامی ندارید؟ مگر شما متعهد به قرآن نیستید؟ انقلاب ما انقلاب اسلامی است. چرا باید برنامههای خلاف اسلام از صدا و سیما پخش شود؟»؛ این نامه مقدمه افول ستاره ریاست قطب زاده شد. حضور قطب زاده به همراه دکتر مبلغی، قائم مقام وقت سازمان در آبان سال ۵٩ در برنامهای تلویزیونی با عنوان بحث آزاد درباره عملکرد رادیو تلویزیون پس از انقلاب در حالی که کشور در شرایط جنگی به سر میبرد، جنجال ها و حاشیه های بسیاری را به وجود آورد که در نهایت منجر به بازداشت و برکناری قطب زاده شد. عجیب آنکه قطب زاده با ٢۰ سال سابقه فعالیت انقلابی، پس از انقلاب چندان دوام نیاورد و در نهایت در فروردین ۱۳۶۱ به اتهام شرکت در توطئه برای کودتا علیه امام بازداشت و پنج ماه بعد در زندان اوین اعدام شد.
از محتشمی پور تا خوئینی ها
بعد از قطب زاده، آیتالله موسوی اردبیلی، دادستان کل کشور، طی بیانیهای حجت الاسلام علیاکبر محتشمیپور و عبدالله نوری را مشترکاً به سرپرستی صدا و سیما منصوب کرد. انتصابی که از سال ۵٩ تا ۶۱ یعنی درست با دو سال زندانی و بعد اعدام ِ قطب زاده، رییس پیشین صدا و سیما همزمان شد! به این ترتیب و تا تابستان ۶٣ کرسیِ ریاست سازمان بین افراد مختلف جابجا شد و دو سال نیز محمد موسوی خوئینیها، سرپرستی سازمان را بر عهده گرفت.
محمد هاشمی و آغاز ریاست های بلند مدت
محمد هاشمی برادر آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، طی سال های ۶٣ تا ٧٣ سکانِ سازمان را در دست داشت. هاشمی تا پیش از سال ۶٨ و اصلاح قانون اساسی به عنوان مدیر عامل و بعد از آن یعنی تا سال ٧٣ به عنوان رئیس سازمان صدا و سیما از طرف مقام معظم رهبری در رأس این سازمان قرار گرفت. سابقه فعالیت های سیاسی هاشمی نیز دقیقا مانند قطب زاده بود؛ تحصیلات دانشگاهی در آمریکا، همراهی با ابراهیم یزدی، دکتر چمران، مظفر پرتو ماه و ایزدی، بنیانگذار انجمن اسلامی گروه فارسی زبان ، مبارزاتِ انقلابی و بعد بازگشت به کشور و قدرت گیری. مسیر کاری هاشمی در صدا و سیما نیز یک الگوی تعریف شده بود؛ نیمه اول به دلیل همزمانی با جنگ طبیعتا با پوشش خبری و تبلیغاتی اخبار جبههها گذشت و به توصیه برادر بزرگتر، فیلمهای خارجی با بازیِ زنانِ بیحجاب محدود شد. پخش اعترافات منجر به اعدام مهدی هاشمی، برادر داماد آیتالله منتظری، پخش سریال «سال های دور از خانه» یا همان اوشین و الگو پذیری زنان خانه دار از یک ستاره ژاپنی که منجر به عصبانیت رهبر انقلاب و تذکر او شد و در نهایت ، راهاندازی شبکه سه تلویزیون با محوریت برنامه های ورزشی و هدف جذب جوانان در آذر ۱۳۷۲، از مهمترین رویدادهای دوره تصدی هاشمی در سازمان بود.
سیمای لاریجانی، آغاز زاویه گرفتن رسانه ملی با برخی دولت ها
رئیس بعدی سازمان صدا و سیما، علی لاریجانی بود که رهبری او را به خاطر برخورداری از «سوابق افتخارآمیز انقلابى و مسئولیت هاى دولتى و شناخت به تعهد و تقوا و تجربه فرهنگى و هنرى» به این سمت منصوب کرد. او تشکیلات سازمان را بازنگری و تا حدودی متحول کرد. همکاری سازمان با با حوزه علمیه و دانشگاه را گسترش داد و مقابله با تهاجم تبلیغاتی و فرهنگی را نیز دنبال کرد. اما شاید مهم ترین چالش او پر شدن پشت بام ها از دیشهای ماهوارهای و رقابتی بود که تا امروز ادامه نیز دارد. مهم ترین رویداد های دوران تصدی لاریجانی بر صدا و سیما، پخش مجموعه برنامههای «هویت» در سال ٧۵ ، پخش اعتراف چهرههای زندانی منتقد، تبلیغ علیه محمد خاتمی، نامزد ریاست جمهوری در آستانه انتخابات سال ۷۶، پخش زنده دادگاه غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران در سال ۷۷، پخش فیلم کنفرانس برلین، پخش برنامه «چراغ» و اشاره تلویحی به دولت تازه به عنوان دست اندکارانِ قتل های زنجیره ای بود. مسیری که در دوران خاتمی تا مدت ها؛ حضور لاریجانی را در جلسات هیئت دولت محدود کرد. شاید بتوان آغاز میلی شدن رسانه ملی را با شیوه پوشش اخبار حمله به کوی دانشگاه در سال ٧٨ همزمان دانست. در نهایت این دوره از ریاست بر صدا و سیما با نام «سیمای لاریجانی» با ٧ شبکه تلویزیونی، ٨ شبکه رادیویی ملی و سراسری، ٣۰ شبکه رادیویی استانی و ٢۴ شبکه تلویزیونی استانی و خط و مشی لاریجانی که مورد تایید مقام رهبری نیز بود، در سال ٨٣ و با حکم رهبری ، به عزت الله ضرغامی سپرده شد.
دوران ضرغامی، میانِ دو دولتِ متفاوت
در دوران ضرغامی، تأسیس شبکه های جدید شدت گرفت و شبکه های تلویزیونی به ۱٩ کانال با تنوعات موضوعی مختلف گسترش یافت. ساخت زیرساخت های لازم برای تأسیس شبکه های برون مرزی «پرس تی وی» ، شبکه «آی فیلم» و شبکه اسپانیایی زبان «هیسپان تیوی» از جمله تلاش های ضرغامی برای تأثیرگذاری در مناسبات سیاسی و اجتماعی در حوزه بین المللی بود. همزمان با ریاست ضرغامی بر صدا و سیما، مقابله با استفاده از ماهواره به اوج رسید و او نیز برای خالی نکردن میدان رقابت به تلاش های خود ادامه داد. بخش خبری بیست و سی و طنزهای نود شبی حاصل همین دوران بود.
محمد سرافراز و اولین استعفا در سازمان
محمد سرافراز که به دلیل دوران کوتاه مدیریتش در صدا و سیما یادآور قطب زاده است، با استعفای کم سابقهاش نیز در این سازمان سنت شکن تلقی می شود. او در ۱۵ آبان ۱۳۹۳ با حکم رهبری رئیس سازمان صدا و سیما شد. سرافراز که پیشتر از سوی مقام رهبری به عضویت شورای عالی فضای مجازی درآمده بود، از مدیران ِ باسابقه سازمان صدا و سیما نیز به شمار می رفت. هنوز پانزده ماه از ریاست سرافراز نگذشته بود که خروج شهرزاد میرقلیخان، بازرس ویژه او در سازمان تیتر رسانه ها شد. از همان زمان بود که شایعه کنارهگیری یا برکناری سرافراز قوت گرفت. در نهایت شایعه کنارهگیری سرافراز در روز ۲۲ اردیبهشت ٩۵ با حکم رهبری برای ریاست علی عسگری به واقعیت پیوست؛ هر چند که دلیل رسمی کنارهگیری او هرگز اعلام نشد اما سرافراز در کتابی با عنوانِ «روایت یک استعفا» به موضوع مدیریتش در رسانه ملی پرداخت و کنایههایی نیز به شخصیتهای تراز اول نظام نیز زد. از جمله می توان به فشار برای عزل شهرزاد میرقلی خان و نقش مستقیم حداد عادل در استعفای سرافراز اشاره کرد.
علی عسگری، رئیسِ حذفی ها!
علیعسگری پیش از ریاست، از مدیران کهنهکار تلویزیون بود که البته بیشتر سمتهای آموزشی مثل ریاست دانشگاه صداوسیما و فنی مثل معاونت توسعه و فناوری رسانه در کارنامه اش به چشم می خورد. در دوران ریاست نیز به اذعان بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران عملکرد قابلقبولی نداشت که نمونه بارز آن حذف فردوسیپور و دیگر چهرههای محبوب بود. در دوران ریاست عسگری، پخش اعترافاتِ دستگیرشدگان اعتراضات کارگری خوزستان در خبر بیست و سی با عنوان «طراحی سوخته»، پنهان کاری اخبار در ماجرای آبان ٩٨ و هواپیمای اوکراینی و نزول محتوای فیلم و سریال اقشار زیادی از جامعه را کاملا نسبت به صداوسیما بی اعتماد و خاطر آن ها را از جهتگیریهای یکطرفه رسانهای که قرار است ملی باشد مکدر کرد.
معاون پیشین سعید جلیلی بر کرسی ریاست صدا و سیما
پیمان جبلی نیز مانند بسیاری از رجال سیاسی ایران، دانشآموخته دانشگاه امام صادق (ع) در رشته فرهنگ و ارتباطات است. همان طور که از سرافراز به عنوان پدر «پرستیوی» یاد میشود، میتوان از جبلی نیز به عنوان یکی از عاملان رشد و ترقی «العالم» یاد کرد. پیمان جبلی در صدا و سیما پستهای مختلفی داشت؛ از معاونت سیاسی تا معاونت برونمرزی و معاونت خبر. جبلی همچنین بر سر انتشار اخبار مذاکرات هستهای از سوی «پرستیوی» با دولت قبل درگیر شده بود و همچنین در جریان بازداشت «مرضیه هاشمی» چهره رسانهای این شبکه، کمپینی را برای آزادی او راهاندازی کرده بود.
اما در نهایت، آن چه از مرور روسای سازمان دستگیرمان شد این بود که کرسیِ نشینان صدا و سیما در هر دوره ، تلویزیون ملی را بی اعتبار تر، محدود تر، جهت گیرتر، غیرمردمی تر و رادیکال تر کردند. حال جبلی حسن ختام روسای سازمان تا این لحظه است. رئیسی که از سابقه کاری و خط و مشی او می توان حدس زد که ده سال آینده صدا و سیمای ایران قرار است به کجا ختم شود...!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟