دورانِ ظهور و افولِ یک ستاره در آسمان هنر گاهی به اندازه یک پلک زدن، در بستر تاریخ است. اگر سال ها قبل و سینمایی که دوستش داشتیم را به خاطر آوریم، هر دهه با نامِ چند ستاره گره خورده است. ستاره هایی که تصویرِ آن ها بر سر در سینماها، بی تاثیر در پر شدنِ ظرفیت سینماها نبود. دهه شصتی ها، جوان اول نجیب درام های آن دوره را در تصویرِ بیژن امکانیان به خاطر می آورند. بازی های پرطمطراق و قهرمانی های جمشیدِ آریا هنوز هم بعد از چهار دهه، قامت او را با نقش های اکشن پیوند زده است. ستاره خوش چهره دهه هفتاد، که میانِ تصاویرِ خاک گرفته جبهه و جنگ خوش درخشید ابوالفضل پورعرب بود. او که در کنارِ بهمن مفید و ناصر ملک مطیعی از ستارگان سال های دورتر، مصداق بارزتری از جبرِ تلخ ستاره بودن است؛ جبری به نام فراموشی.
فراموشی، عدم امنیت شغلی و چند بحران دیگر
دیروز که خبرِ فوتِ فتحعلی اویسی، سایت های خبری و رسانه ها را منفجر کرد، همین جبر فراموشی دوباره در ذهنم نقش بست. سال ها بود که آقای کاووسیِ شهر قشنگ، از خاطر عموم رفته بود و حتی در بازپخش این سریال از تلویزیون هم ، کسی به ذهنش نمی رسید که فتحعلی اویسی این سال ها کجا بود؟ چگونه امرار معاش می کرد؟ و چه شد که در روزهای انزوا ، خونریزی مغزی او را در گوشه بیمارستانی، از پا انداخت؟ شاید بهتر است اینجا کمی سلبریتی سازی از هنرمندان را از ذهن دور و باور کنیم جدا از آن ها که این روزها دائم تصویرشان را روی بیلبوردها و پرده سینماها می بینیم، هنرمندانی هم هستند که سال ها گیشه سینما و قابِ تلویزیون را نجات و برای ارتقای هنرهای تصویری و نمایشی زحمت کشیدند. آن روزها که هنوز دستمزدهای میلیاردی و امکانات گسترده باب نشده بود و هنرمند(تمرکز این گزارش روی بازیگران است) و مردم پیوندی تنگاتنگ داشتند. آن نسل از هنرمندان که شاید بیراه نباشد اگر بگوییم سینما و تلویزیون، روزی روی شانه آن ها بالا آمد امروز، آسیب پذیر ترین افرادِ این قشر هستند. اتفاقی که ممکن است در آینده نیز دامن شریف ترین و مردمی ترین هنرمندان این روزها را نیز بگیرد.
بعد از هجده سال کماکان بیمه معضل است
شاید به دلیل تکرارِ مکرر بحران بیمه، امنیت شغلی و عدم برخورداری از مزایای یک فرد شاغل در میان اکثر هنرمندان، بسیاری از شما ندانید که در پاسخ به این نیازها، یک صندوق اعتباری برای حمایت از نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان(هنرمندان هنرهای تجسمی، بازیگران، خوانندگان) با هدف حمایت مستمر از اهالی فرهنگ، هنر و رسانه در دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی و بنا به پیشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمان فعالیت احمد مسجدجامعی تاسیس شد؛ آن هم در سال ٨٢! اما این صندوق طیِ هجده سال چه کرد؟ چقدر امنیت خاطر را به هنرمندان باز گرداند؟ چند هنرمند را تحت پوشش بیمه قرار داد؟ الله و اعلم!
صندوق اعتباری هنر چه می کند؟
امنیت شغلی و بیمه هنرمندان معضلی دیرینه است که در دوران کرونا بیش از هر زمان دیگری نمود پیدا کرد. همان طور که در بند پیش گفته شد، در سالهای اخیر به واسطه شکل گیری صندوق اعتباری هنر، معضل بیمه تا حدودی رفع و رجوع شد ولی همین بیمه هم حکایت کاچی به از هیچی است! زیرا بیمهای که به هنرمندان تعلق گرفته، کمترین خدمات را، آن هم با تاخیر ارایه میدهد و در مقابل، اعضای صندوق که عموما درآمدهای آنچنانی ندارند، موظف به پرداخت بیشترین حق بیمه هستند. برای مثال، در سالِ ٩۶ و پس از پیروزی حسن روحانی بر رقیبان، وزارت فرهنگ و ارشاد وقت، بودجه در نظر گرفته شده برای بیمه هنرمندان را در اختیار صندوق اعتباری هنر قرار داد و در این راستا، سه صنف خانه سینما، خانه تئاتر و خانه موسیقی زیر مجموعه این صندوق شدند. به این دلیل نمی توانستند به صورت جداگانه اعضای خود را بیمه کنند. به این ترتیب، خدماتی که از آن سال، بیمه جدید به اعضای خود ارایه داد، نسبت به خدمات بیمه قبلی که پیش از این صنوف با آن قرارداد داشتند، کمتر شد. دلیل این بود که صندوق اعتباری هنر با مبلغی کمتر از گذشته با بیمه جدید قرارداد بست که همین مساله باعث مخدوش شدن ارایه خدمات و بروز انتقاداتی از جانب هنرمندان شد. پیش از آن و در سال ٩۵، نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی در قانون برنامه ششم توسعه دولت را ملکف کردند که اهالی هنر، رسانه و فرهنگ را بیمه کند. این در حالی بود که دولت در سال های پیش اصلا اعتبار لازم برای بیمه هنرمندان را به صندوق بیمه هنرمندان و نویسندگان نداده بود. یعنی در واقع جیب خالی و پز عالی بود!
آقای وزیر! درجهبندی در بیمه کردن هنرمندان؟
هنوز مدت زیادی از شروع وزارت اسماعیلی در ارشاد نگذشته بود که بدعت عجیبی که با رسوخ مدیران اعتدال در صندوق هنر رخ داده بود، باز هم تکرار شد. به این معنا که صندوق هنر باز هم برای بیمه تکمیلی درمان هنرمندان به درجه بندی روی آورد. بر این اساس، آن ها که پول بیشتری دارند بهترین بیمه درمانی را میخرند و هنرمندان مستضعف به تحمل ضعیف ترین نوع بیمه خواهند شد!
بسیاری از هنرمندان چنین گزارش کرده اند که ابتدا پیامکی مبتنی بر پایان دوره بیمه تکمیلی درمان از سوی صندوق اعتباری هنر برایشان ارسال و بعد از آن ها خواسته شد که اگر طالب ادامه دریافت خدمات بیمه تکمیلی هستند، با پرداخت حق بیمه های قابل توجه مجددا ثبت نام کنند. آن هم تحت پوشش یک شرکت کمنام و نشان که لابد بناست کنار اهالی هنر، نامی دست و پا کند! درست همان روزها بود که وزیر محترم ارشاد، توییتی مبنی بر اعطای تسهیلات بهرهدار به هنرمندان منتشر کرد. شاید بهتر باشد ایشان مسیر مستقیم را پیموده و ابتدا بیمه تکمیلی درمان هنرمندان را رایگان و بعد حق بیمه تامین اجتماعی هنرمندان را تقبل کنند! بعد می توان به فکر بدهکار کردن هنرمندان در قالب ارائه تسهیلات، آن هم وام بهرهدار بود! در این میان️ کماکان بریز و بپاش های سینمایی با شعار ارتقای سینما و در قالب برگزاری جشنوارههای بدون فایده یا تولید آثار بدون مشتری کماکان ادامه دارد. سوال اینجاست چرا در دوران رکود کرونا که سینماگران، در اوج بیکاری حتی هزینه پرداخت حق بیمه تامین اجتماعی خود را ندارند، فراخوان دادن جشنوارههای میلیاردی بی هر گونه ممانعت در حال انجام است؟! جز اینکه جشنواره های سینمایی طی سال ها مکانی سیاسی و نه فرهنگی، برای ایجاد رانت و مقصد پول های نامعلوم بودند؟
در نهایت خطاب به وزیر محترم ارشاد باید با تاکید گفت که هنرمندان سال هاست از مشکل نبود خدمات درمانی قدرتمند رنج میبرند. انتظار می رود ایشان در گام اول با واسپاری بیمه تکمیلی به یک شرکت قدرتمند و البته تقبل هزینه خدمات لااقل تا پایان کرونا، برادری خود را به هنرمندان ثابت و نشان دهد طبق وعده های خود، می خواهد اوضاع را تغییر دهد نه آنکه در دوباره روی پاشنه اشتباهات وزارت قبل بچرخد!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟