جیمز ای.هانلی
آژانس بینالمللی انرژی اخیراً گزارش داد که تغییر به سوی انرژی پاک به ایجاد ۱۳ تا ۲۶ میلیون شغل تا سال ۲۰۳۰ منجر خواهد شد. اما مشاغل «مزیت» نیستند، آنها «هزینه»اند. موضوعی که ممکن است به نظر غیر منطقی بیاید. اما درکش ساده است. مثل این است که بگویید باید در خانهتان تعمیراتی انجام دهید. اما خودتان نه میتوانید دست به این کار بزنید و نه قصد انجامش را دارید. و این بدین معناست که هم برای مواد و هم جهت فراهم آوردن نیروی کار باید هزینه بپردازید. حالا تصور کنید که این مواد و مصالح به طور جادویی خودشان سر هم بندی شده و جوش بخورند. در چنین حالتی شما دیگر از پرداخت هزینه نیروی کار معاف شدهاید.
این موضوع در مورد بسیاری از مشاغل نیز صدق میکند. فرض کنید که عناصر کسبوکار قادر باشند به طور جادویی در محصول یا خدمات نهایی گرد هم آمده و جوش بخورند. در چنین حالتی صاحب کار میتواند بی آنکه هزینهای برای استخدام نیرو پرداخت کند، بخشی از پساندازش را شیفت بدهد به سمت مشتریان. به همین سبب هم هست که در طول زمان، اتوماسیون، جایگزین بسیاری از نیروهای کار پرزحمت شده است؛ از کشاورزی گرفته تا شستوشوی لباس و گرفتن سفارش از رستورانهای فستفود.
حال آیا شما میتوانید برای صرفهجویی در هزینههای تعمیرات منزل، در هزینههای نیروی کار صرفهجویی کنید؟ نه! چون زمان شما ارزش دارد. زمان و انرژی که قرار است صرف تعمیرات خانه شود را صرف هیچ کار دیگری نمیتوان کرد؛ چه آن کار تفریح باشد و چه فعالیتی پولساز. این هزینهفرصتِ کارِ شماست و فرصتی که از دستتان برود، چه برای انجام کاری درآمدزا کنارش گذاشته باشید و چه برای تفریح، دیگر به شما بازنخواهد گشت. حتی اگر کار تعمیراتی در منزل برایتان لذتبخش هم باشد، باز هزینهفرصت محسوب میشود. و اگر این هزینه هنگفت باشد و قابل توجه، پس ارزشش را دارد که نیرویی را برای انجام آن کار استخدام کنید. حالا شاید در مورد کارهای سبک، منطقی باشد خودتان هم انجامشان بدهید. اما در هر حال همان کار اندک هم هزینه دارد.
بحث اینجاست که آیا مشاغل برای فردی که صاحب آنهاست منفعت ندارد؟ پاسخ منفی است. صاحبکاران سودی بیشتر از آنچه کارمندانشان در خانه کسب میکنند به دست نمیآورند. درآمد، منفعت است و شغل، هزینهای است که جهت به دست آوردن آن درآمد میپردازیدش. به راحتی میتوانید تصور کنید چه میشد اگر بدون صرف این هزینه میتوانستید همان درآمد را کسب کنید. شاید برای همین باشد که هیچ کس در مورد شغلی که در بهشت موعود خواهد داشت، حرفی نمیزند. چون تصورمان از بهشت این است که آنجا مأمنی است که تمام نیازهامان را بدون انجام هیچ کاری در اختیارمان قرار میدهد. در بهشت، تمام اوقات، اوقات فراغت هستند. این دیدگاه به طور ضمنی بیانگر این است که داشتن شغل یعنی هزینه؛ حال شاید هزینهی ضروری برای این بُعد از زندگیمان. اما به هر حال هزینه است.
حال میپردازیم به بحث مشاغل سبز. آژانس بینالمللی انرژی پیشنهاد کرده است که ایجاد میلیونها شغل در انرژی پاک، مزیت است. اما حالا باید بدانید که این مشاغل در معنای واقعیشان هزینه محسوب میشوند. وقتی به کسانی که این هزینه را پرداخت میکنند فکر کنید، متوجه موضوع میشوید. بالاخره کسی باید باشد که بهای این همه کار را بپردازد. و آن شخص هم کسی نیست جز عموم مردم. حال تصور کنید مشاغل پاک به کمتر شدن نیروی کار میانجامیدند. آن وقت بود که میشد گفت ارزانتر تمام شدهاند. چون مردم مجبور نبودند انرژی زیادی صرف انجام کارهای بیشتر کنند. در آن صورت میشد گفت سیاستهای انرژی پاک، ارزش خالص بیشتری داشتهاند.
اما اگر این کاهش در بخش انرژی اتفاق میافتاد، آن وقت معنایش از دست دادن خالص مشاغل نبود. در عوض، کارگران کماکان برای سایر بخشهای اقتصاد در دسترس کارفرمایان قرار داشتند. و در آن صورت، با همان مقدار نیروی کار، هم انرژی پاک تولید میشد و هم میتوانستیم تمام کالاها و خدماتی را به دست آوریم که در نهایت کارگران قرار بود برامان فراهم کنند. بنابراین اگر دولت واقعاً قصد پیاده کردن سیاست انرژی پاکی را داشته باشد که از نظر اقتصادی سودمند واقع شود، باید سیاستی را طراحی کند که به کارگران کمتری در صنعت انرژی نیاز داشته باشد.
برای ایجاد شغل، نیازی به دولت نیست. بخش خصوصی به تنهایی این کار را انجام میدهد و در غیاب دولت هم اتفاقاً بهتر از پس انجامش برمیآید. در نظر داشته باشید که جمعیت ایالاتمتحده در قرن گذشته سه برابر شده است. اما در عین حال اتوماسیون به حذف مشاغل بیشماری انجامیده. اما با این حال در سالهای پیش از همهگیری کووید۱۹، نرخ بیکاری به لحاظ تاریخی پایین بود. تسویهحساب خودکار در فروشگاههای مواد غذایی از شمار صندوقداران کاسته است. اما سادهلوحانه است انتظار داشته باشیم اشتغال در فروشگاههای مواد غذایی رو به نقصان بگذارد. کارگران چنین فروشگاههایی در عوض به فعالیتهایی نظیر خرید برای مشتریانی روی آوردهاند که به اندازه کافی برای تحویل به فروشگاه مراجعه میکردهاند. به عبارت دیگر آزاد کردن مشاغل در یک سو به ایجاد مشاغلی دیگر میانجامد که پیش از این وجود نداشتهاند.
آن دسته از سیاستهای دولتی که به «ایجاد» شغل میپردازند (حالا چه سبز چه هر رنگ دیگری) به تعداد مشاغل اضافه نمیکنند. این سیاستها تنها بعضی فعالیتها را از سایر بخشهای اقتصادی دور میکنند. و این کار را هم تنها میتوانند با ارائه دستمزدهای بالاتر (که آن هم از جیب ما مردم میرود) انجام دهند. بنابراین این مشاغل نیز بار دیگر هزینهی سیاست محسوب میشوند و نه یک مزیت.
این استدلالی علیه انرژی پاک نیست. بلکه برهانی است بر اینکه مشاغل، دلیلی برای حمایت از انرژی پاک محسوب نمیشوند. اگر به دلایل زیستمحیطی تصمیم به انتقال به انرژی پاک گرفتهایم باید به آن دسته از انرژیهای پاکی امید ببندیم که به مشاغل کمتری نیاز داشته باشند. در این صورت میتوانیم بگوییم که سود به دست آمده، یک سود واقعیست.
#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز
این خبر تکمیل میشود
هشدار جدی پزشکان و متخصصان عفونی
بررسی دو گروه فیکنیوز
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک