در حالیکه انتظار میرفت بر اساس صحبتهای انجام شده زنگنه به صدا و سسیما برود و به اتهاماتی که در برنامههای مختلف خبری به او زده میشود پاسخگو باشد باز هم متاسفانه رسانه به ظاهر ملی نشان داد که رویکرد سابق خود را به رغم آمدن رییس جدید حفظ کرده و تمایلی برای پخش صداهای مخالف ندارد. البته این صداهای مخالف نه صدای اپوزیسیون بلکه صدای یکی از با سابقهترین وزیران دولتهای پس از انقلاب ایران است که سابقه ۱۶ سال تکیه زدن بر کرسی وزارت نفت را دارد و جالب آنجاست که در حالیکه در صداو سیما به طور آزادانه اتهامات مختلفی علیه او مطرح میشود اما امکان استفاده از حق قانونی خود در پاسخگویی را به او نمیدهند. وزیری که هنوز نه در قوه قضاییه محکومیتی یافته است و نه سابقه کیفری دارد و نه در دورههای مختلف مجلس شورای اسلامی با رای عدم اعتماد روبرو شده است و هر بار که در مجلس حضور یافته است با دست پر از آن خارج شده است.
اما همه این بلواها و تخریبها بابت قراردادی به نام کرسنت است که به گفته او یکی از بهترین قراردادهای گازی کشور است و به رغم اینکه از زمان این قرارداد در حدود ۲۰ سال گذشته است اما هیچ دولتی چه اصلاحطلب، چه اصولگرا و چه اعتدال حاضر به فسخ آن نشدهاند. اما داستان این قرارداد چیست که این همه هیاهو در اطراف آن شکل گرفته است.
در رابطه با این قرارداد یک نکته اصلی است که در میان هیاهوها گم شده است، آیا قرارداد کرسن ، قرارداد خوبی است یا این قرارداد آنطور که مخالفان آن میگویند بد تنظیم شده است. در این زمینه باید درباره قرارداد بدانیم به طور خلاصه باید گفت؛ « بر اساس مذاکرات انجام شده، ایران متعهد میشد گاز ترش (فراوری نشده) تولیدی میدان گازی سلمان را که در استان هرمزگان در ۱۴۴ کیلومتری جنوب جزیره لاوان قرار گرفتهاست و با میدان ابوالبوخوش امارات متحده عربی دارای ذخایر مشترک میباشد را به مدت ۲۵ سال و از آغاز سال ۲۰۰۵ به امارات متحده عربی صادر کند. حجم صادرات هم قرار بود از ۵۰۰ میلیون فوت مکعب گاز آغاز شود و به تدریج به ۸۰۰ میلیون فوت مکعب در روز برسد. براساس قرارداد انتقال گاز به امارات قرار بود که ۱۳ میلیون متر مکعب گاز در روز، به امارات صادر شود و قیمت ۱۸ دلار در هر هزار متر مکعب گاز،برای هفت سال اول و 40 دلار در هر هزار متر مکعب در ۱۷ سال دوم تعیین شده بود.»
نخست باید بگوییم که به رغم همه صحبتها، ما تنها توانستیم یک قرارداد گازی با ترکیه پیش از این قرارداد ببندیم و هر چه تلاش کردیم که کشورهای هند و پاکستان را برای احداث خط لوله گاز به کشورشان - موسوم به خط لوله صلح- قانع کنیم نتوانستیم. یعنی به عبارتی قرارداد کرسنت آخرین قرارداد ایران بود و دیگر نتوانستیم قرارداد دیگری ببندیم، به نظر شما کسانی که از این قرارداد ایراد میگیرند هیچ فکر کردهاند که چرا ما نتوانستیم با کشوری مانند پاکستان قرارداد امضا کنیم؟ اگر این قرارداد ایراد داشت آیا اصلا ایران توانست قرارداد دیگری با شرایط بهتر ببندد.
همچنین دولت احمدینژاد به رغم مخالفت اولیه بسیار تلاش کرد تا این قرارداد کرسنت را اجرا کند. حسن روحانی نیز که گفته میشود از مخالفان قرارداد بود در جلسه رای اعتماد به زنگنه از این قرارداد دفاع کرد، پس به رغم ادعاها نسبت به بد بودن قرارداد هر سه رییس جمهور وقت ایران یعنی محمد خاتمی ، محمود احمدینژاد و حسن روحانی به نوعی آن را تایید کردند و هیچ کدام حاضر به لغو این قرارداد نشدند. حتی وقتی سعید جلیلی در نامهای خواستار لغو این قراداد توسط محمود احمدینژاد شد وی با این اقدام مخالفت کرد. پس به سادگی میبینیم که این قرارداد از نظر روسای جمهور ایران لغو نشد بلکه به دلیل فشارها اجرای آن متوقف شد.
دومین مورد اینکه با عدم اجرای این قرارداد گازی را که ما از میدان مشترک میتوانستیم صادر کنیم را مجبور به سوزاندن شدیم. یعنی ما بین فروش و یا سوزاندن گاز دومی را برای مدت ۲۰ سال انتخاب کردیم و منافع عظیمی از کشور را بابت این لجبازی هدر دادیم. ضمن آنکه توجه داشته باشید بر خلاف ادعای بسیاری از افراد که ادعا میکنند قیمت گاز محاسبه در این قرارداد ارزان بود (قیمت گاز را بر اساس قیمت بشکه نفت قرار داده بودند) در سالهای اخیر نوسانات بالایی در قیمت نفت داشتیم مثلا در چند سال اخیر به واسطه استخراج نفت شیل قیمت نفت تا حدود ۲۵ دلار هم رسید بنابراین قیمت ۴۰ دلار چندان نامعقول نیست. ذکر این نکته هم الزامی است که قیمت بالای نفت در سالهای ابتدای دهه ۹۰ بابت تحریم کشور ایران بود. بنابراین قیمت چندان که اعلام میشود گاز را ارزان نفروختیم. البته گازی را که در این سالها سوزاندیم را ۴۰ دلار به فروش میرساندیم. نکته دیگر اینکه ما در حال حاضر مجبوریم نفت خود را قیمت پایینتری در بازار عرضه کنیم تا خریداری برای آن پیدا شود و گاهی اوقات با وجود رقم پایین اعلامی کشور باز هم خریداری برای آن پیدا نیست. آیا این ارزان فروشی هم ایراد وزرای نفت کشور است یا از شرایط تحریمی کشور است. در آن موقع هم این شرایط تخفیفی را دادیم تا کشور امارات را ترغیب به خرید گاز از خودمان کنیم. اگر ارزان فروشی بد است چرا اکنون ارزان فروشی میکنیم؟
سومین نکته اینکه ما در منطقهای که غول گازی مانند قطر وجود داشت توانستیم قراردادی با کشور امارات منعقد کنیم. این قرارداد در سالهایی بسته شده بود که روابط امارات با قطر و عربستان کمی تیره شده بود و ما از فرصت استفاده کردیم و این قرارداد را با طرف اماراتی نوشتیم. این قرارداد میتوانست در دوران تحریمها بسیار به کار ما بیاید چرا که محل اصلی تبادلات مالی و کالایی ما با دنیا همین کشور امارات و شهر دوبی بود. بنابراین اگر تامین انرژی گاز امارات توسط ما صورت میگرفت کشور امارات به این راحتی حاضر نبود که در جبهه مخالفان ایران قرار گیرد. همچنین از آنجا که تبادلات مالی ما با امارات بسیار بالاست امکان تهاتر پول گاز با کالا وجود داشت کشور امارات در زمینه صادرات و واردات با کشور ما یا رتبه اول یا رتبه دوم را در این سالها داشته است و از نظر مالی نیز غنی است . بنابراین شاید مشکلاتی که با کشوری مانند عراق را برای تسویه حساب داشتیم کمتر با امارات میداشتیم چرا که بر خلاف عراق که بیشتر از ما کالا وارد میکند صادرات و واردات ما به امارات متنوع است و در این دوران تحریم این قرارداد گازی بسیار بیش از اینها میتوانست به کمک ما بیاید. اکنون که این فرصت طلایی از بین رفته و کشور امارات از منابع دیگری گاز خود را تامین میکند آیا کسی پاسخگوی این مسائل هست.
همچنین کشور امارات یک مزیت دیگر داشت که برخلاف ترکیه که پیک مصرف آن در زمستان است به دلیل آب و هوای گرم در زمستان چندان به گاز احتیاج ندارد و در عوض در تابستان و برای نیروگاههای گازی برای تولید برق برای وسایل خنک کننده به گاز نیاز پیدا میکند که این هم از مزایای دیگر این کشور بود.
در مجموع باید گفت بر خلاف صحبتهایی که می شود قراداد کرسنت نه تنها قرارداد نبود بلکه کاملا منطبق با منافع کشورمان بود و به مانند بسیاری از موارد دیگر فرصت از دست رفت. مانند فرصتی که بابت عدم انعقاد قرارداد با شرکت خودروسازی رنو از دستمان رفت و در دوران تحریم این شرکت مجبور به ترک ایران شد. کمی باید بیشتر اندیشید. شاید اگر زنگنه فرصت بیان این صحبتها را داشت حقایق برای بسیاری روشن میشد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟