ماجرای اهدای کارت سوخت به «همه» چیست؟
یارانه پنهان و آشکار و تخصیص آن، هرسال بارمالی ۹۰۰ هزار میلیارد تومانی بر دوش دولت میگذارد. حدود ۶۰۰ هزار میلیارد تومان از این مقدار، به حوزه انرژی و نفت و مشتقات آن اختصاص دارد که ۲۱۵ هزارمیلیارد تومان آن به بنزین تعلق میگیرد؛ یارانهای که فقط ثروتمندان و خودروداران از آن بهرهمند میشوند. اما قشر ثروتمند، هم با تعداد اندکش و هم با اقتضائات خاصش، برای حاکمیت، سرمایه اجتماعی محسوب نمیشود؛ این تافته جدابافته، یا معمولا خارج از گردونه مسائل مبتلابه کشور هستند یا گرداننده آن! اما هر حاکمیتی در هر جای دنیا نیازمند قشر متوسط بهعنوان سرمایه اجتماعی است. اهدای ۱۵ تا ۲۰ لیتر بنزین، برای قشری که هنوز متوسط مانده و خودور ندارد، شاید روشی است برای راضی نگه داشتن و حفظ طبقه این قشر، آنهم با توسل به ضربالمثل «الغریق یتشبث بکل حشیش»؛ شاخه نحیفی در پرتگاه، که فعلا قشر متوسط و فقیر را در همان جایی که گیرافتادهاند، نگه دارد!
چهارراههای شهر و بنزین یارانهای
فروش بنزین، و دریافت بخشی از یارانه آن، که گویا سهم تمام ملت است، به خود مردم واگذار خواهد شد، چون پیش فرض واقعی این است که فعلا ثروتمندانی که یک یا چند خودور دارند، در حال استفاده از بنزین یارانهای هستند و اقشاری که خودوریی ندارند، از این یارانه بینصیباند. پس اگر این اقشار میخواهند از یارانه بنزین، سهم خود را دریافت کنند، باید سهمیه هرماهه خود را بفروشند و شانه دولت را از این بار سنگین –وظیفه و وجدان-سبک کنند.لاجرم در آیندهای نه چندان دور، به «گذشته تاریخ»ی خویش بازخواهیم گشت، زمانیکه برخی سرچهارراهها، انواع کوپن میفروختند. البته کوپن، مایحتاج و قوتلایموت مردم را تامین میکرد و خرید و فروش آن راحت بود، اما روند فروش سهمیه بنزین، برای افرادی که خودرو ندارند، چگونه خواهد بود در حالیکه همچنان خودروداران، سهمیه بنزین خویش را دریافت میکنند؟
سهمیه بنزین اقشار متوسط و فقیر، همچنان به کام ثروتمندان!
هشت دولت دقیقا مانند اغلب مردم، در گرو نُه مانده است و به هر نحوی که شده، میخواهد کسری بودجه پرخلاء خود را جبران کند. دولت میداند که مردم هم در طبقه متوسط و هم در قشر فقیر، با چه سرعتی درحال سقوط هستند؛ دولت میداند که سرمایه اجتماعی هر حاکمیتی، طبقه متوسط است؛ بدون طبقه متوسط، تولید فرهنگ و هنر و رشد و توسعه اقتصادی، روی زمین میماند؛ کشوری که فقط دو طبقه فقیر مطلق و ثروتمند مطلق دارد، نمیتواند به دوام توام با آرامش خود ادامه دهد. بنابراین خود را به در و دیوار میزند تا مگر نظر طبقه متوسط را جلب کند، و با دادن دستاویزی، این طبقه را همراه خود نگه دارد. اما آنانی که خودرو ندارند، با چه ترفندی و با چه قیمتی، سهمیه بنزین خود را به افرادی که خودشان هم سهمیه بنزین، دریافت میکنند، خواهند فروخت؟ نکته دردآورتر اینکه بازهم سر آنانی که خودور ندارند، بیکلاه میماند؛ ممکن است در نهایت بتوانند سهمیه بنزین ماهانه خود را بفروشند، اما به فرض فروش همه ۱۵ لیتر به قیمت ۳ هزار تومان، ۵۰۰ تومان کمتر از یارنه فعلی که به حسابشان واریز میشود، به دست میآورند در حالیکه با سهمیه بنزین قشر متوسط و فقیر، ثروتمندان به دور دور و سفرهای خویش راحتتر ادامه میدهند!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟