آیا در سینمای ایران مافیای پخش وجود دارد؟ اینجا نباید نگران زیر پا گذاشته شدن اصل بیطرفی بود و میشود به صراحت و قاطعیت پاسخ داد که بله وجود دارد. اما از آن جا که هرکس وجود مافیا را انکار میکند، خودش هم به حضور در آن متهم است، آیا میشود این متهمان را به طور قطع محکوم دانست یا خیر؟ اینجاست که قواعد دستوپاگیر بیطرفی زورشان به صراحت کلام میچربد و باید به نیمهنویسی و کنایهگویی رفت. اما مافیای پخش در سینمای ایران چیست و چگونه کار میکند؟ آیا عدهای از سینماداران هستند که فیلمهای بفروش و آن ها که معلوم است در گیشه موفق خواهند بود را از چنگ باقی همکارانشان درمیآورند؟ نه به هیچ وجه. مافیای پخش سینمای ایران را بخشی از تولیدکنندگان آثار همین سینما تشکیل میدهند و پیچیدگی قضیه هم از همینجاست. پرواضح است که وقتی بخشی از تولیدکنندگان آثار سینمایی نبض اکران را در دست داشته باشند، در حق باقی تولیدکنندگان چه اجحافی خواهد شد. اما گذشت زمان در حال چرخاندن نتیجه این مافیا بازی است. چنانچه اگر زمانی فقط فیلمهای موسسات پخش «فیلمیران» یا رسانه های خاص فیلمسازان «هزارپا»، «مطرب»، «طبقه حساس» و «من سالوادور نیستم»، فروشهای بالا داشتند، حالا با موسسات پخش جوان تری روبرو هستیم که گوی سبقت را از قدیمی ترها ربوده اند.
۱۰۰ میلیارد سهم دو موسسه پخش
«شایستهفیلم» به مدیریت محمد شایسته و «خانهفیلم» به مدیریت سعید خانی از شرکتهای پخش نسبتا جوانی هستند که فقط با دو فیلم نزدیک به صد میلیارد فروش را تجربه کردهاند. کمدی «گشت۳» به کارگردانی سعید سهیلی با پخش «شایستهفیلم» فقط در صد روز نزدیک ۴۱ میلیارد فروخته است. کمدی «دینامیت» به کارگردانی مسعوداطیابی نیز با پخش «خانهفیلم» در دویست روز نزدیک ۵۶ میلیارد فروخته است. فروش حدود صدمیلیاردی این دو شرکت پخش فقط برای دو فیلم در حالی است که «گشت۳» اولین فیلم «شایستهفیلم» است و «خانهفیلم» امسال فیلمهای دیگری و ازجمله «قهرمان» و «گربه سیاه» را هم روی پرده داشت که روی هم بیش از ۱۵میلیارد فروختهاند.
در سال ۱۴۰۰ بر گیشه سینمای ایران چه گذشت؟
اگر چه سایه سنگین کرونا در ۲ سال گذشته بشدت فضای سینماها را تحت تاثیر قرار داده است اما جزئیات آمار فروش کل و تفکیکی فروش سینماها در سال ۱۴۰۰، از شکست مطلق فیلمهای اکرانشده غیر از ۲ فیلم کمدی «دینامیت» و «گشت۳» حکایت دارد. همزمان با فروش، بازگشت سرمایه و سودآوری این ۲ فیلم، دیگر فیلمهای اکرانشده حداقل در اکرانهای سینمایی نتوانستهاند به عدد تولید نزدیک شوند. اگر سهم سینمادار، پخشکننده و تولیدکننده را مدنظر قرار دهیم، یک فیلم برای رسیدن به سود باید بیش از ۳ برابر عدد تولید بفروشد. با پیشفرض قرار دادن این قانون نانوشته، وضعیت سینمای ایران به هیچ وجه مطلوب نیست.
با رسیدن به پایان سال، حالا آمار فروش فیلمهای سینمایی این گزاره را تایید میکنند. تا ابتدای بهمن و در طول ۱۰ ماه از سال ۱۴۰۰، بیش از ۳۰ فیلم در سینماهای ایران اکران شدند و مجموع فروش آن ها تنها ۱۲۴ میلیاردتومان و مجموع مخاطبان ۵ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بوده که عدد قابل توجهی نیست. با توجه به رکود مخاطبان و سینماها در جشنواره فیلم فجر، این عدد نباید افزایش قابل توجهی داشته باشد، اگرچه تغییری نیز در جدول فروش به وجود نیامده است. کماکان «قهرمان» اصغر فرهادی پس از «دینامیت» و «گشت۳» با فروش ۱۲ میلیاردی در رتبه سوم جدول قرار گرفته است. فروش فیلم پرهزینه و پرستاره «بیهمه چیز» نیز چیزی در حدود ۹ میلیارد تومان بوده و این فیلم را در جایگاه چهارم جدول فروش قرار داده است. «آتابای»، «شهر گربهها»، «درخت گردو»، «منصور»، «گربه سیاه» و «صحنه زنی» با مجموع فروشی نزدیک به ۲۳ میلیارد فیلمهای پنجم تا دهم جدول فروش هستند. اگر چه صاحبان فیلمهای سینمایی انتخابهای دیگری جز سینما برای بهبود وضعیت درآمدی خود دارند اما این انتخابها، از جمله حق پخش در نمایش خانگی و تلویزیون، آنچنان تغییری در وضعیت درآمدی آن ها ایجاد نخواهد کرد. فضای سینمای ایران هم به شکلی نیست که از همه انواع پخش بتوان درآمدزایی کرد. در نتیجه با این وضعیت فروش به طور قطع میتوان گفت بازگشت سرمایهای در کار نیست.
اکران نوروز و فصل طلایی که به خواص رسید!
فیلمهای «روز صفر» به کارگردانی سعید ملکان، «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر، «لامینور» به کارگردانی داریوش مهرجویی، «مرد بازنده» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، «قدغن» به کارگردانی مجید مافی و «شادروان» به کارگردانی حسین نمازی، فیلمهای قطعی راهیافته به اکران نوروز ۱۴۰۱ هستند. همانطور که با نگاه اجمالی مشخص است ۹۰ درصد فیلم های قطعی راه یافته به دور طلایی اکران، محصول تهیه کنندگان، توزیع کنندگان یا سفارش دهندگان خاص هستند! شاید علاقمندان به سینما، می خواستند فروکش کردن نسبی تب کرونا را در سال جدید جشن بگیرند و سینماگران نیز، بهار را نفس تازه کردن یک سینمای نیمه جان قلمداد کرده بودند، اما اگر از جشنواره فجر چهلم و نسخه ای که برای سال جاریِ سینمای ایران پیچیده شد، بگذریم، اکران نوروز و فیلم های قطعی معرفی شده نشان می دهد که سال نکویی از بهار ۱۴۰۱ پیدا نیست، که اقتصاد بیمار، مافیای پخش و اکران، انزوای سینمای مستقل، توقیف و سانسور و داد و ستدهای مالی نامعلوم، کماکان، بیماری های لاعلاج سینمای ایران هستند و تا فکری برای درمان آن ها نشود، نمی توان به این سینما امید بست.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟