او رضا رویگری است. همان آقا مهندس جوان «اجاره نشینها» که وقتی میدید اهالی ساختمان با بیل و کلنگ به جان ساختمانی که آن را آجر به آجر بالا برده بود، افتاده اند. آه میکشید و حسرت می خورد.حالا بعد از سالها انگار با بیل و کلنگ به جان و آبرو او افتادهاند. او کیان ایرانی است که زیر بار تازیانه بی مهری و بی وفایی اینطور قد خم کرده و ملتمسانه از دوستانش طلب کمک میکند.با تمام قضاوت ها و واکنش ها، رویگری پس از نیم قرن فعالیت در فرهنگ و هنر این مرز و بوم جایگاهی دارد که با هر نگاهی، نمی توان نادیده اش گرفت. هرچند با حمایت جمعی از اهالی فرهنگ و هنر و ورزش، رویگری ظاهرا صاحب خانه و پرستار شده است اما چرا هنرمندان باید به چنین روزی برسند؟ باعث تاسف نیست که با این همه بودجه که در بوروکراسی فرهنگ و هنر وارد میشود، هنرمندان پیشکسوت حتی یک پانسیون اختصاصی ندارند که در مواقع گرفتاری به آن پناه ببرند؟ رویگری حتی عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت نیست و بیمه هم نشده است!
نویسنده :
بیتا محسنی
حجم ویدیو:
36.12M
|
مدت زمان ویدیو:
00:05:33
دانلود ویدیو