«افزایش نظارت بر بازار، مدیریت بازار ارز، اصلاح نظام قیمتگذاری و تأمین و توزیع برای حل فاصله طبقاتی،کنترلگرانی و مقابله با گرانسازی» سخنانی بود که «ابراهیم رییسی» در جریان کارزارهای انتخاباتی ۱۴۰۰ گفت.
بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم به ریاست رییسی، امیدواریهایی وجود داشت که دولت به فکر سروسامان دادن شرایط و بهبود وضعیت معیشت مردم، بازار مسکن، نرخ دلار، تورم و بیکاری باشد.
نرخ ارز بهویژه دلار در زمان رویکارآمدن رییسی۲۵هزار و ۵۰۰تومان بود و کارشناسان اقتصادی انتظار داشتند که دولت با وعدههای کنترل و مدیریت بازار ارز، دلار را به ۱۰هزار تومان میرساند. دیری نگذشت که دلار در آذرماه ۱۴۰۰مرز ۳۱ هزار تومان را رد کرد. در آن زمان دولت از تلاش برای قطع دست دلالان از بازار ارز خبر داد. اما حالا پس از گذشت حدود دو ماه از سال ۱۴۰۱، بعد از حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی و واریز یارانهی ۴۰۰هزار تومانی به سه دهک پایین جامعه، نرخ ارز در بازار تهران از مرز ۳۰ هزار تومان گذشت.
در همین راستا «فراز» گفتگویی با «میثم رادپور»، کارشناس بازارهای مالی کشور داشته است.
دلیل اصلی افزایش قیمت دلار تا مرز ۳۰ هزار تومان چیست؟
کشوری که ۴۰ درصد تورم دارد، شما انتظار دارید قیمت تمام کالا و خدمات از جمله قیمت ارز افزایش پیدا کند. به نظر من این ۴۰ درصد تورم عددی کمی نیست. بعد از انقلاب، در مواردی محدود و انگشتشماری شاهد چنین تورمی بودهایم. تورمی که در این روزها تجربه میکنیم، تورم بهشدت بزرگی است. در چنین شرایطی، هیچ بازاری از جمله بازار ارز نمیتواند ثبات داشته باشد.
افزایش قیمت ارز اساسا چیزی عجیبی نیست. اتفاقاً ثبات ارز عجیب است. در کشوری که ۴۰ درصد تورم دارد ثبات قیمت ارز دردسرساز است. فرض کنید تا یک سال آینده، ما تورم ۴۰ درصد داشته باشیم و دلار ۳۰ هزار تومان بماند چه اتفاقی میافتد؟ در صورت تورم ۴۰درصدی، اگر قیمت دلار تغییر نکند این خود مسئلهساز است. در این صورت کالاهای خارجی ارزانترمیشود و ما انگار به واردات، یارانه پرداخت میکنیم. نظریه برابری قدرت خرید و برابری نرخ بهره، در واقع برای تشریح قیمت ارز ایجادشدهاند. در این نظریهها گفتهشده که قیمت ارز متناسب با اختلاف تورم شما وآن کشوری که آن ارز را دارد باید تغییر کند. یعنی با تورم ۴۰درصدی، باید ۳۵درصد آن در قیمت ارز منعکس شود. بنابر این انتظار ثبات قیمت ارز، با این نرخ تورم، دور از اصول اقتصادی است.
برای مثال وقتی قیمت کالا و خدمات افزایش پیدا میکند ولی قیمت ارز ثابت باقیمانده است، پس برای شما بهعنوان مصرفکننده یا فروشنده، خرید جنس از خارج بهصرفهتر است. بنابراین تقاضا برای خرید دلار افزایش پیدا میکند؛ چرا؟ چون خرید کالاهای خارجی با دلاری که هنوز تورم در آن منعکس نشده بهصرفهتر است.
سفر سیاستمداران خارجی به ایران و حواشی احیای برجام چقدر در بازار ارز تاثیرگذار است؟
در رابطه به توافقها دو جور میتوان فکر کرد. اول این که دولت یا حاکمیت تصمیم به توافق بگیرد و این توافق از جنس «توافقهای کار راهانداز» باشد. برای مثال موضع جمهوری اسلامی در مقابل سایرکشورها. جمهوری اسلامی نمیخواهد مسایلش را حل کند ولی میخواهد فروش نفت مقداری افزایش پیدا کند تا کمی از منابع ارزیاش آزاد شده و مسایل روزش را بگذراند. پس میتوانیم بگوییم که تحریمهای ایالاتمتحده آمریکا سر جایش است. مشکل دیگر، مشکل حواله زدن است. بانکهای دنیا با ما کار نمیکنند. هزینه نقلوانتقال پول ما بالا است. حداکثر چیزی که میشود از برجام انتظار داشت این است که قیمت ارز در یک فرصت نهچندان طولانی، مثلاً حدود یک سال، ثبات داشته باشد.
خبرهای که از سفرها و توافقهای احتمالی نشر میشود و محتوای اقتصادی دارند، بدون شک قیمتها را در بازار جابهجا میکند. این خبرها شاید ۱۰ یا ۱۵ درصد بر قیمت ارز بیفزاید. اگر دولت رییسی تلاش کند مسایلش را با ایالاتمتحده حل کند و تحریمها از ایران برداشته شود آن موقع باز داستان فرق میکند. آنوقت ما میتوانیم بهطور عادی در بازار پول و نظام بانکی بینالمللی فعالیت کنیم.
بانک مرکزی ما، بانک مرکزی سابق نیست. بانک مرکزی هیچ ابزاری برای کنترل ارز ندارد. کشور هم به لحاظ منابع که در اختیار دارد مثل گذشته نیست. منابع ارزی ما مستهلک شدهاند. بانک مرکزی ما نمیتواند به هیچ کشوری احواله بفروشد.
مدیریت ارزی دولت را چطور ارزیابی میکنید؟
شما باید به دو چیز توجه کنید. اول، کشور منابع ارزی سابق را ندارد. اگر موجود هم باشد، جاهایی است که در دسترس نیست. من الگوی رژیم بازار ارزی کشور را الگوی «تثبیت جهش» نامگذاری کردهام. به این معنا که قیمت دلار، مدتی کموبیش ثابت است و بعد جهش میکند. در این «الگوی تثبیت جهش»، مدت تثبیتش کوتاه شدهاست. در دورههای قبلی ۱۰ یا یازده سال قبل قیمت ارز ثابت و حوالی هزار تومان بود. بعدها جهش ارزی سال ۹۷ را داشتیم، سپس جهش ارزی سال ۹۹ و حالا نیز جهش ارزی ۱۴۰۱. با این تورم دولت نمیتواند بازار ارز را تثبیت کند.
چرا شما انتظار دارید کشوری که کالا و خدمات اش بهطور متوسط سالانه ۴۰ درصد گران میشود قیمت ارز ثابت بماند؟ ذرهای امید به کنترل بازار ارز نیست. بانک مرکزی کشور منابع ندارد. اگر داشت، میتوانست کنترل کند. بانک مرکزی اگر منابع هم داشته باشد برای خرج کردن در بازار ارز نیست.
آنطور که پیداست، افسار کنترل بازار ارز از دست دولت در رفتهاست. کارشناسان امیدی به تثبیت قیمتها ندارند. باید دید دولت و بازوهای اقتصادیاش در روزهای آینده چه تدبیری برای مهار افزایش افسارگسیخته قیمتها دارند...
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟