بیتا محسنی_ اخیرا پشت دیوارهای بلند و تنومند هتل پارسیان آزادی، یکی از پربحثترین رویدادهای هنرهای تجسمی برگزار شد. این رویداد پربحث، شانزدهمین دوره از حراج تهران بود. در حالی که اکثر رسانهها، تنها رونوشتی تکراری از هم مطرح و ویترینِ حراج را پوشش میدهند، شاید بهتر باشد که با نگاهی اجمالی به دورههای پیشین این مزایده، به ساز و کار این رویدادِ پربحث، ریزبینانهتر بنگریم؛ رویدادی با مدیریت محفلی و برخوردهایی با شکل و شمایلِ انحصاری که شبیه به مرزی شده که هیچ گروه دیگری را از خود نگذرانده و وارد بازیاش نمیکند!
سال های جنجال و بلوای سهراب
حراج تهران، یک نهاد خصوصی است که با مدیریت علیرضا سمیع آذر، از خرداد سال ۱۳۹۱ آغاز بهکار کرد. در آن سال و زمانی که نخستین چکش از طریق پیشخوان حراج روی میز خورد، با توجه به فضای نه چندان مطلوب شکل گرفته در حوالی این رویداد، کمتر کسی به ادامهدار بودن آن امیدوار بود. با این حال آن حراج، بالغ بر دو میلیارد تومان فروش داشت. موضوع دیگری که سالهاست حراج تهران را به حاشیه برده، درصد بالایی است که این نهاد بابت عرضه آثار هنری دریافت میکند. سمیع آذر، مدیر اجرایی حراج تهران در سال ۹۲ در مصاحبهای گفته بود :«۱۵ درصد از عواید فروش این حراجی سهم برگزارکنندگان است». کاربری درباره این درصد عجیب و غریب نوشته است: «به عبارتی از فروش ۳۲ میلیاردی حراج تهران، حدود ۵ میلیارد تومن به صورت رسمی به جیب کسانی رفته که نمیدونیم کی هستن. تازه درآمدهای غیررسمی بماند»! حالا که نه سال از آن دوران گذشته، این مزایده با حواشی افزودهتر نسبت به سال قبل برگزار میشود. کما اینکه طی سه سال اخیر و به دنبال وضعیت ناپایدار ارز، احتمالا رقم نهایی، با جهشی محسوس نیز روبه رو است.
طبعا دنبال کنندگان اخبار حراج تهران، گره خوردن نام سهراب سپهری با این مناقصه را در دوره هفتم خوب به خاطر دارند؛ دورهای که در کنار رقم نهایی ۲۶ میلیارد فروش، اتهام جعلیبودن گرانترین اثر حاضر، سر و صدای زیادی به پا کرد. هرچند این اتهام جعلی بودن برخلاف حراجهای سایر کشورها آب را از آب تکان نداد و نه تنها اثر مشکوک به جعل را از مزایده خارج نکرد، بلکه با بالاترین میزان هم به فروش رساند!
اثر مشکوک اما، نقاشیِ سهمیلیاردی سهراب سپهری بود که حاشیهساز شد؛ اثری بدون عنوان از معروفترین مجموعه او، تنه درختان که در سال ١٣٥١ خلق شد. اثری که سهراب با دلش کشیده بود و شاید از لحاظ کیفیت و تکنیک، در میان دیگر نقاشان مطرح معاصر چندان حرفهای به نظر نمیرسید اما با هدف مارکت و برندسازی در این حراج، راهی جدا از دل را طی کرد. اما ماجرای ورود سهراب به حراج پرحاشیه پایتخت چه بود؟
نحوه قیمتسازی برای آثار!
طی چند سال اخیر، ماجراهای پشت پرده حراج تهران و شیوه قیمتگذاری آثار، چندین مرتبه به تصویر کشیده و حتی در شبکه نمایش خانگی دستمایه داستانها شده است. سریالهای «رقص روی شیشه» و «هیولا» تا حدودی به حفرههای سیاه مالی در دل هنرهای تجسمی نزدیک شدند اما سریال «آقازاده» به صورت علنی از پولشویی و فساد مالی تا فروش آثار جعلی و قیمت گذاریهای بی اساس میلیاردی آن پرده برداشت. همین حاشیهها سبب شد کاربران فضای مجازی از مسئولان ناشناخته این نهاد، درباره مکانیزم حضور تابلوهایی از سهراب سپهری، نحوه قیمتگذاری میلیاردی بر آثار تازهکاران، خریداران و درصدی که به فروشندگان اختصاص پیدا میکند، سؤال کنند.
سؤالهایی که البته همچنان از سوی مسئولان مربوطه هنرهای تجسمی بیپاسخ مانده است. اما اگر به بیان سادهتر بخواهیم این روند را شرح دهیم، ماجرا از این قرار است که برای مثال یک مجموعهدار که اتفاقا نمیخواهد اثرش به فروش برود، تنها برای افزایش و ایجاد حباب قیمتی، اثری را مطرح و بعد در امتداد آن بازی را آغاز می کند. به این صورت که به مجموعهداران دیگر میگوید، اثر مطرح شده بسیار مهم است و باید رویش سرمایهگذاری شود چراکه در سالهای آتی، ارزش چندبرابری پیدا میکند! در این میان ممکن است یک جدال نمایشی هم راه افتاده و قیمت اثر رفته رفته بالا برود. اما در نهایت مجموعهدار اصلی خودش اثر خودش را میخرد! با همین بازی، یک اثر از سهراب که ۵۰۰ میلیون تومان قیمتگذاری شده بود، ناگهان ٣ میلیارد تومان به فروش رفت. در واقع فروشی شکل نگرفت بلکه حبابی ایجاد شد تا قیمت آثار سهراب در سرتاسر دنیا افزایش پیدا کند و همین اتفاق هم افتاد. این قیمتهای بالا کم کم چشمها را خیره و توجه سرمایهداران را به خود جلب کرد و البته اذهان عمومی را نیز به دیدن این ارقام نجومی در اخبار، عادت داد!
از تبانی برای فروش تا جولان بی قانونی
اکثر خریداران که عمدتا ناشناساند، پایه ثابت این سبک از مزایدهها هستند و احتمالا در طول این شانزده دوره توانستهاند رفته رفته به جرگه مجموعهداران بزرگ آثار هنری در ایران بپیوندند. در تمام دوران این حراج اما، جز چند مرتبهای که مشخص شد یک نهاد خصوصی و یا چند سلبریتی، فلان اثر را خریداری کردهاند، تقریبا اکثر خریدارها ناشناس باقی ماندهاند. البته باید گفت که این ناشناس ماندن هویت خریداران و مالکان، قانونی است که در سراسر دنیا و در راستای امنیت سرمایهگذاری اجرا میشود و امری طبیعی است. اما معضل اینجاست که در هیچ کجای دنیا، مالک روی اثر خودش چکش نمیزند! حتی اگر متوجه این بازی پشت پرده شوند، با فرد خاطی به خاطر تبانی برای ایجاد حباب قیمتی برخورد شدید میکنند کمااینکه با تیم سمیع آذر در حراج کریستیز لندن این برخورد صورت گرفت و بخاطر تبانی برای فروش، این فرد از حراج اخراج و حتی در حراج دوبی هم فعالیت او را محدود کردند و به همین راحتی قیمت آثار ایرانی در بازار دوبی سقوط کرد. در حراج تهران اما این بیقانونی کماکان جولان میدهد. به این صورت که عمدتا آثاری که با قیمتهای عجیب و غریب به فروش میروند، در واقع به فروش نمیروند بلکه توسط مالک اصلی خریداری شده، تا حباب قیمتی ایجاد و قیمت اثر را برای حراجهای دیگر و سالهای بعد بالا ببرند. به طور کلی نام چند مجموعهدار بزرگ از جمله عباس ایروانی (هلدینگ عظام)، حمیدرضا هاشمنیا (سامسونگ)، اخوان (گروه صنعتی اخوانجم)، امیرمحمد تقی گنجی (مهرام)، گرامی (چای گلستان)، بهبهانی (پورشه) دانیالزاده (فولاد) در حوزه تجسمی و بخصوص حراج تهران پرتکرار است. نامهایی که در آن واحد ممکن است هم مالک باشند و هم خریدار!
حراج شانزدهم، حاشیهای که بیش از ۷۸ میلیارد تومان چکش خورد
۷۸ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان؛ این رقمی است که در شانزدهمین دوره حراج تهران پای معامله تابلوهایی پرداخت شد که نه با ملاکها و معیارهای هنری، بلکه با شیوه معروف به «اقتصاد سفتهای» قیمتگذاری شدند؛ قیمت گذاریهایی که به نظر می رسد نه با ارزشگذاری منتقدان و کارشناسان نقاشی، بلکه با کلکل سرمایهداران تعیین میشود!
براساس فهرست شانزدهمین دوره حراج تهران، ۱۸ اثر با کمینه و بیشینه بالای یک میلیارد تومان قیمتگذاری شدند که آثار منصور قندریز (بدون عنوان) با ۶ تا ۷ میلیارد تومان، رضا درخشانی با عنوان شکار سیمرغ با ۶ تا ۷ میلیارد تومان، فریده لاشایی با عنوان خرگوشها، مقدمهای بر آلیس در سرزمین عجایب با ۴ تا ۵ میلیارد تومان و کوروش شیشهگران (اثر بدون عنوان) با ۴ تا ۵ میلیارد تومان بالاترین تخمین قیمت را به خود اختصاص داده بودند که در نهایت اثر رضا درخشانی با نام شکار سیمرغ با قیمت ۸ میلیارد تومان، اذهان را متعجب کرد!
سامسونگ و حضور پررنگ در حراج پایتخت
سام سرویس (سام الکترونیک) نمایندگی رسمی سامسونگ در ایران که اسپانسر حراج تهران هم بوده گویا خریدار اکثر آثار رکوردشکن از لحاظ قیمت است. چنانچه در حراج سه سال پیش، اثر آیدین آغداشلو را نیز خرید. البته پیشتر مالک شرکت سامسونگ در ایران در حوزه تجسمی و به خصوص حراج تهران پرتکرار بود. وضعیتی که در برهههای حساس و روابط مخدوش میان ایران و کره جنوبی، حساسیتها پیرامون نمایندگی رسمی برند این کشور در ایران را بیشتر کرد. البته پیش از شروع حراج نامهای پرحاشیه ای چون مهدی جهانگیری و بانک گردشگری نیز پیرامون خریدهای میلیاردی حراج تهران جولان می داد که هنوز در رابطه با آن روشنگری نشده است.
وقتی قیمتسازی کار دست قیمتسازان میدهد!
حالا ظاهرا پیامهایی به برخی از افراد شرکت کننده در حراج از سوی سازمان امور مالیاتی کشور ارسال شده است. پیامهایی که خلاصه آن، ارائه اظهارنامه مالیاتی از سوی متعاملین خرید و فروش آثار هنری است. اینجاست که قیمتگذاری های دروغین کار دست قیمتگذاران و خریداران جعلی خواهد داد. به بیان دیگر، در حالی از نظر سازمان امور مالیاتی بیع صورت گرفته و مالیات آن باید پرداخت شود که اثر خریدار به خودش بازگشته است و بازی، فقط برای ایجاد حباب قیمتی بود.
و در پایان...
در نهایت باید گفت که مایه بسی شادی است که در یکی از بخشهای هنر ایران، این مقدار پول بیزبان رد و بدل میشود! اما اگر فارغ از گمانهزنیهای رسانهها و خبرنگاران، گردانندگان این حراج شفافسازی کنند که چرا همیشه چند تابلوی خاص دست به دست میشود؟ این پول کلان که برابری میکند با حدود فروش سالانه سینمای ایران، به حساب کجا یا به جیب چه کسی میرود؟! اگر بخشی از این مبلغ گزاف، در حوزه هنرهای تجسمی هزینه میشد، حالا وضع همه هنرمندان بهتر نمیشد و چند درصد از این مبلغ کلان به جیب دلال یا دلالان میرود، شاید شادی این سود در بستر هنر، شیرینتر به کام نشیند!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟