نمایش مجدد «مختارنامه»، ۸۰۰ میلیارد تومان به نفع صدا و سیماست؛ این سطر نه یک خبر ساده بلکه توجیه باورنکردنی روزنامه «جوان»، نسبت به پخش چندباره سریال «مختارنامه» از صدا و سیماست! صدا و سیمایی که با نزدیک به ۵۰ هزار نیرو، هزاران میلیارد تومان بودجه و درآمد تبلیغاتی، نمادی از ناکارآمدی مدیرانی است که با تولید بیش از ۱۴۰۰ ساعت محتوا در روز کماکان بیاعتبار و کم مخاطب است. صدا و سیمایی که البته حاشیه پولپاشی در آن یا برای آن تمامی ندارد و مشخص نیست این درآمد حاصل از صرفهجویی به علاوه بودجه تعریف و دریافت شده سریالهای فاخر را کجا و چگونه خرج میکند. صدا و سیمایی که اساسا تمایلی به شفافسازی هزینهکرد خود از بیتالمال عمومی را نیز ندارد!
اما بازپخش هر ساله این سریال چقدر برای تلویزیون سود دارد؟! سال ۱۳۹۷ عبدالعلی علیعسکری، رئیس وقت صداوسیما در دیدار با گروههای دانشجویی، هزینه تولید هر دقیقه سریال فاخر را رقم ۱۰۰ میلیون تومان اعلام کرد. در همان سالها اعلام شد برای ساخت سریال فاخر «موسی (ع)» رقم ۲۵۰ میلیارد تومان هزینه لازم است. سال گذشته خبرهایی مبنی بر پیشنهاد کمک ۷۰۰ میلیارد تومانی برای ساخت سریال «موسی (ع)» و بررسی آن در مجلس منتشر شد.
سال گذشته صداوسیما با بودجه ۳۰ میلیارد تومانی که بخشی از آن از سوی نهادهایی مانند بنیاد فرهنگی روایت تأمین شد، ۴۰۰ دقیقه فیلم «موقعیت مهدی» و سریال آن را ساخت، یعنی حتی با در نظر نگرفتن بحث استخراج نسخه سینمایی «موقعیت مهدی» از مینیسریال «عاشورا» برای هر دقیقه از این سریال ۷۵ میلیون تومان هزینه شده است. پس رقم چهار سال پیش علیعسکری برای ۱۰۰ میلیون تومان هزینه هر دقیقه سریال فاخر در دوره خودش، رقم صحیحی به شمار میرود. سریال «مختارنامه»، ۲ هزار و ۴۰۰ دقیقه است، یعنی تلویزیون با پخش فقط یکبار از این سریال در طول سال (که در عمل بیش از یکبار تکرار میشود)، رقم ۲۴۰ میلیارد تومان به حساب سال ۹۷ برای خود پس انداز میکند. با توجه به تورم سالانه و اعلام بانک مرکزی، این رقم در سال ۹۸ به بیش از ۳۲۲ میلیارد تومان، سال ۹۹ به بیش از ۴۳۹ میلیارد تومان و در سال ۱۴۰۰ به بیش از ۶۱۳ میلیارد تومان رسیده است. با توجه به این رقمها، صداوسیما صرفاً با نساختن سریال جدید و بازپخش «مختارنامه» آن هم برای یکبار در سال رقمی بیش از هزار و ۶۱۴ میلیارد تومان صرفهجویی کرده است. بازپخش امسال سریال مختار هم نزدیک به ۸۰۰ میلیارد تومان به این رقم میافزاید و آن را به عدد ۲ هزار و ۴۱۶ میلیارد تومان صرفاً برای یکبار بازپخش میرساند. اما هر سال برای صدا و سیما بودجهای چند صد میلیاردی برای ساخت سریالهای فاخر تعریف میشود. همین حالا دو سریال فاخر «موسی (ع)» و «سلمان فارسی» حدود ده سال است که روی دست تلویزیون مانده و از اتمام تولید آن خبری در دست نیست. سوال اینجاست که این صرفهجوییها به علاوه بودجههای وصول شده برای سریالهای فاخر دقیقا چگونه و کجا هزینه میشود؟ چرا این صدها میلیارد حاصل از صرفهجویی، در اختیار سریالهای فاخر نیمه تمام تلویزیون قرار نمیگیرد که مردم مجبور نباشند فقر تولیدات جدید نمایشی برای مناسبتهای سالانهای را هر سال با تماشای تکرار چندباره سریالهای قدیمی تحمل کنند؟کجای دنیا یک سریال را ۱۳ بار پشت هم پخش میکنند؟
صداوسیما بیش از ۵۰ هزار کارمند دارد که در مقایسه با بسیاری از تلویزیونهای پربیننده دنیا چندبرابر بیشتر کارمند است. اما کیفیت برخی از خروجیهای این سازمان چطور؟ شیوه انتشار اخبار، گفتگوها و برنامههای بی تعارفش چطور؟ صحبت کردن از کیفیت و رویه برنامههای صداوسیما دیگر به کار نخ نما و کلیشهای تبدیل شده است. کسی گوشش بدهکار حرف منتقدان نیست، حتی چندب پیش سایت «عصر ایران» در یادداشتی نوشته بود چرا اسامی برخی از مسئولان صداوسیما در ردههای میانی مشخص نیست. مثلا کسی نمیداند سردبیر خبر بخشهای مختلف خبری این سازمان به عهده چه کسی یا کسانی هستند.
طی دو سال گذشته بود که از این سازمان عریض و طویل، بودجه ۳ هزار میلیارد تومانی و واکسیناسیون خارج از نوبتش محل انتقاد قرار گرفت و بعد روزنامه کیهان خبر برداشت ۱۵۰ میلیون یورویی این سازمان از صندوق توسعه ملی منتشر کرد و واکنشهای زیادی را در فضای مجازی برانگیخت! در ظاهر این کار آنها هم غیرقانونی نیست و خداراشکر قانون چنین برداشتی برای آنها در نظر گرفته آن هم با هدف توسعه کمی و کیفی برنامههای تولیدی اش! اما نتیجه کجا پنهان مانده است؟الله و اعلم...
دست خالی تلویزیون در ساخت سریال مناسبتی، بیش از هر زمانی، در ماه محرم نمود پیدا می کند. انگار تنها بازپخش آثار از پیش ساخته شده مانند «مختارنامه» و «شب دهم» ، نهایت نگاهی است که رسانه ملی به این ایام دارد. در این راستا، اگر نگاهی اجمالی به تاریخ سریالسازی در ایران داشته باشیم، در مییابیم که این سطح کیفی تولیدات، یک سیر نزولی را از حدود ۳۰ سال پیش تا به امروز طی کرده است. بهرغم این که در دهه ۶۰ نسبت به امروز، سریالسازی با امکانات کمتری صورت میگرفت، آثار فاخر و محبوب فراوانی از آن دهه در خاطرات باقی مانده است. به طوری که امروز هم وقتی کفگیر رسانه ملی به ته دیگ میخورد، دست به دامن این آثار میشود. شاید دلیل این بود که کارگردانانی که در دهه طی آن سال ها با تلویزیون کار میکردند، با مجموعه صداوسیمایی روبهرو بودند که بدنهای قوی و مدیریتی فارغ از سلیقهها داشت؛ بدنهای که حاصل سالها کار پیش از انقلاب بود و بعد از انقلاب نیز امکانات ایجاد شده در آن مورد بهرهبرداری هنرمندانی قرار گرفت که گاه بعضی از آنان فعالیت هنری خود را پیش از انقلاب شروع کرده بودند. شاید به همین دلیل است که به نظر میرسد مخاطبان تلویزیون، در جای خالی محتوای با کیفیت و تازه، گرایش بیشتری به تماشای همان سریالهای قدیمی دارند. اما تا کی میتوان با تکیه بر این سریالهای قدیمی محبوب، از حس نوستالژی مردم سوء استفاده و نبض مخاطب را در دست نگه داشت ؟! باید گفت این تکیه که گاه شبیه به شاه راهی برای نجات عمل میکند، زمانی هم از آن سوی بام افتاده، کاراکترهای محبوب را لُس و مخاطب را خسته میکند…
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟