در ادامه این مطلب آمده است: در ماه دسامبر، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به خبرنگاران گفت: «آنچه که ما اجازه نخواهیم داد این است که ایران عملاً در مذاکرات زمان بخرد تا برنامه خود را پیش ببرد.» ایران منصرف نشد و از آن زمان تاکنون با خوشحالی زمان خریده و برنامه هسته ای خود را پیش می برد.
اخیرا، رئیس اطلاعات بریتانیا به خبرنگاران گفت که ایران تصمیم گرفته شروط آمریکا را برای ورود مجدد به توافق رد کند، اگرچه خوشحال است که مذاکرات ادامه مییابد. هفته گذشته، رافائل گروسی، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، گفت که برنامه هستهای ایران «به پیش میرود». حتی خوشبین ترین افراد در واشنگتن نیز امید خود را دارند از دست می دهند. به قول رابرت مالی، مذاکره کننده اصلی، «شما نمیتوانید یک جسد مرده را زنده کنید.»
یکی از دلایلی که اجازه میدهیم مذاکرات برای مدت طولانی ادامه داشته باشد، پیامدهای ناخوشایند پذیرش شکست آن است. پایان قطعی توافق با ایران تقریباً به طور قطع دولت را مجبور خواهد کرد که بین پذیرش یک ایران مجهز به سلاح هستهای و آغاز رویارویی که احتمالاً به جنگ دیگر آمریکا در خاورمیانه ختم خواهد شد، یکی را انتخاب کند. هر دو مسیر مستلزم خطرات و هزینههای غیرقابل پیش بینی اما بزرگ است. اجتناب از این انتخاب بد، به شکل قابل درکی، هدف اصلی دولت بایدن در منطقه بوده است.
متأسفانه، زمان به نفع رئیس جمهور بایدن نبود. مذاکرات ایران به سمت شکست پیش رفت زیرا موقعیت بین المللی آمریکا ناامنتر شده و امروز فروپاشی قریب الوقوع توافق بخشی از بحران جهانی قدرت آمریکاست. در شرایطی که موشکهای روسیه بر اودسا میبارند و چین تهدید کرده رفتن نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان عواقب عظیمی در پی خواهد داشت، دولت در حال حاضر با وضعیت بینالمللی دشوارتر از حد انتظار و آمادگی خود دست و پنجه نرم میکند. به نظر میرسد شی جین پینگ و ولادیمیر پوتین فارغ از نگرانی درازمدت درباره ایران هسته ای، بیشتر علاقهمند به تقویت تعهد ایران به اتحاد ضد آمریکایی هستند تا تسهیل رسیدن به توافقی که فشار را بر رئیس جمهور آمریکا کاهش میدهد.
آمریکایی ها باید تلاش هستهای ایران را در چارچوب جهانی ببینند. بحران با تهران در لحظه ای بسیار سودمند برای روسیه و چین دارد سر می رسد. مخالفان ما امیدوارند که بحرانهای ژئوپلیتیکی همزمان در اروپا، خاورمیانه و شرق آسیا، آمریکای مات و خسته را تحت تأثیر قرار دهد. همانطور که پیامدهای اقتصادی این بحران ها در اقتصاد ایالات متحده و جهان موج می زند، تجدیدنظر طلبان امیدوارند انسجام آمریکا در داخل و اتحادهای خارج از کشور با افزایش تهدیدها تضعیف شود. برای جلوگیری از آن، تیم بایدن باید حس بازدارندگی و احتیاط را به دشمنانی برگرداند که از موفقیتهای طولانی برخوردار بودهاند.
اگر ایالات متحده بخواهد پاسخی مؤثر به این ترکیب از تهدیدات استراتژیک ایجاد کند، رهبران سیاسی ما باید فراتر از بازی سرزنش ها و متهم کردن ها بر سر سرنوشت برجام حرکت کنند. جمهوریخواهان به درستی میتوانند مدعی شوند تصمیم اوباما برای امضای چیزی با این حد از پیامدهای بحثبرانگیز مانند توافق هستهای ایران، بدون حمایت دو حزب و تصویب یک معاهده در سنا، یک اشتباه تاریخی بود. دموکراتها میتوانند بهطور منطقی این را القا کنند که خروج یکجانبه ترامپ همه چیز را بدتر کرد. چنین مسائلی را می توان به مورخین واگذار کرد. سوالی که اکنون پیش روی ماست این نیست که در سال 2015 یا 2018 حق با چه کسی بود.
بایدن بارها گفته است که دادن اجازه ساخت سلاح هستهای به ایران، یک گزینه نیست. اگر دولت او نتواند این مرز را حفظ کند، عواقب آن برای قدرت آمریکا در خاورمیانه و در سطح جهان عمیق و شاید غیرقابل برگشت باشد. اگر آمریکا به تأسیسات هستهای ایران حمله کند و خود را در باتلاق دیگری در خاورمیانه ببیند، تأثیرات آن در داخل و خارج نیز وحشتناک خواهد بود. چین و روسیه از مشغلههای آمریکا در خاورمیانه برای ایجاد مشکل در جاهای دیگر سوء استفاده خواهند کرد و افکار عمومی ایالات متحده بیشتر دو قطبی خواهد شد.
تعداد کمی از رؤسای جمهور با انتخاب های سیاسی به این سختی مواجه شدهاند. قابل درک، شاید نه قابل تحسین باشد که دولت تصمیم نهایی را برای مدت طولانی به تعویق انداخته است اما با تشدید بوی تعفن گربه مرده، آقای بایدن به بزرگترین آزمون دوران حرفهای خود نزدیک میشود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟