لئوناردو دیکاپریو به عنوان بازیگر روش (متد اکتور) شناخته میشود. او به طور کامل به نقشهای خویش متعهد است و فیلم «بازگشته» محصول ۲۰۱۵ نیز از این قاعده مستئنی نیست.
در این فیلم، دیکاپریو در نقش هیو گلاس، رل مرد سرسختی را بازی میکند که در اثر حمله خرس به شدت مجروح شده و سپس توسط دوستانش به حال خود رها میشود تا از دنیا برود.
دیکاپریو جهت تجسم کامل شخصیتش در این فیلم، تصمیم گرفت صرفاً به رژیم گوشت خام رو آورد (کاری که برای او به طور ویژه سختتر بود... چرا که او یک گیاهخوار است.)، و در لاشه حیوانات واقعی بخوابد...
این کار اگر نامش تعهد به نقش نباشد... چه نامی باید روی آن گذاشت؟
آن هاتاوی؛ بازیگر خارقالعادهای که اغلب از فیلمی به فیلم دیگر نقشهای متفاوتی را بازی میکند.
اگر او را در فیلم «شیطان پرادا میپوشد»، دیده باشید و بعد در فیلم «بینوایان» بار دیگر ارزیابیاش کنید، متوجه منظورم میشوید.
آن در فیلم بینوایان سال ۲۰۱۲، نقش فانتین را بازی میکند. او که وسواس خاصی در نقشهای خود دارد، تصمیم میگیرد سر خود را تراشیده و رژیم غذایی سختی را که تنها حاوی جو دوسر است، اتخاذ کند... نتیجهی این رژیم ده کیلو کاهش وزن برای آن بود.
او که میخواست مصائب فانتین را مجسم کند، بعدها اعتراف کرد که این نقش تأثیرات جسمی و روانی قابلتوجهی بر او وارد ساخته... پرواضح است که عملکرد او در این فیلم خارقالعاده بود.
پیانیست از شاهکارهای سینماست. دلخراش، و فراموشناشدنی.
بخش بزرگی از فیلم را بازی درخشان آدرین برودی، در نقش ولادیسلاو شپیلمن تشکیل داده.
پرواضح است ایفای نقش یک نوازنده یهودی در طول جنگ دوم جهانی در لهستان تحت اشغال نازی، به هیچ عنوان کار سادهای نیست. اما برودی تا حد امکان تلاش کرده این نقش را به طرز باورپذیری ایفا کند.
این بازیگر هر لحظهی خود را وقف این فیلم کرد: او ۱۲ کیلو وزن کم کرد؛ از دوستدخترش جدا شد؛ تلفن، ماشین، و آپارتمانش را فروخت و اساساً اطمینان حاصل کرد که به اندازهی شخصیتی که در فیلم بازی میکند، بدبخت شده است.
بدین ترتیب او در سن ۲۹ سالگی به جوانترین بازیگری تبدیل شد که برنده اسکار بهترین بازیگر مرد شده است.
شیا لابوف برای واقعیشدن تصویرش در ذهن مخاطب تنها به میکاپآرتیست وابسته نمیماند.
او یک گام پیشتر رفته و تصمیم میگیرد گونهی خود را زخمی کند... و این زخم را در تمام طول ساخت فیلم باز میگذارد.
اما داستان به همین جا ختم نمیشود. و او برای تداومبخشیدن به دردی که تحمل میکند، اقدام به کشیدن دندان خود میکند.
البته که وقتی قرار باشد نقش سربازی کثیف را بازی کنید، دیگر بهداشت جزو اولویتهایتان نیست. و بنابراین لابوف یک ماه کامل حمام نمیرود. و دیگر بازیگران که بوی ناخوشایند او را تاب نمیآورند با التماس از او میخواهند که در فواصل میان فیلمبرداریها به اتاق دیگری برود...
یک بازیگر افسانهای!
او از چالش ابایی ندارد و تعجبآور نیست ببینیم برای بعضی نقشهایش دست به چه کارهایی زده است.
با وجودی که نقش دنیرو در راننده تاکسی مردی معمولی است، اما او به عادت همیشگیاش این نقش را فوقالعاده بازی میکند.
او برای خودش مجوز جعلی و غیرقانونی میگیرد تا بتواند با رانندگی در اطراف نیویورک، نقش را بیشتر درک کند.
تراویس بیکل (رابرت دنیرو) در این فیلم در نیویورک زندگی میکند. وی از بیخوابی مزمن رنج میبرد، و برای فرار از بیخوابی شغل تاکسیرانی در شب را انتخاب میکند و بیشتر با جنایتها در سطح شهر نیویورک آشنا میگردد.
دنیرو برای گاو خشمگین هم بوکس را در زندگی عادی چنان جدی دنبال کرد که مهارتش در این ورزش بسیار معتبر و باورپذیر شده بود.
تا حدی که این بازیگر در لحظاتی از فیلم، دندههای پسر را میشکند و دندانهایش را در دهان او خرد میکند.
از بزرگترین بازیگران زمانه است. در فیلمی که از آن حرف میزنیم، او کاملاً خود را به نقش واگذار کرده است.
در فیلم پای چپ من، او که مردی معلول را بازی میکند قوز دارد، تصمیم گرفته در تمام مدت فیلمبرداری در همان حالت باقی بماند... تا حدی که در پایان پروسه تولید، دو دندهی شکسته برایش به جا میماند.
نکتهی بازی او این است که او در تماممدت خود را در معلولیتی خودخواسته حفظ میکند و حاضر نیست از نقشش بیرون بیاید... تا حدی که غذا را با قاشق در دهانش میگذارند.
لجر در نقش جوکر در شوالیه تاریکی، چنان ترسناک ظاهر شد که سر صحنه فیلمبرداری همه ازش وحشت داشتند.
داستان به همین نقطه ختم نشد. او از قرصهای تجویزی، سوءمصرف میکرد. و لذا در طول فیلم مدام از بیخوابی و افسردگی رنج میبرد.
و همینها شاید او را به حاشیه راندند.
لارنس عربستان فیلمی 4 ساعته است که یقیناً بیننده نیز انتظار ندارد عوامل فیلمبرداری، روزگار راحتی را در پشت پرده تجربه کرده باشند.
همین هم بود. اوتول در لحظهای از این فیلم، مورد حمله یک گله شتر قرار میگیرد. و از شترش به پایین پرتاب میشود...
اما خوشبختانه شتری که رویش سوار بوده از لهشدن او زیر پای شترهای دیگر محافظت میکند.
سوانک در فیلم محبوبه میلیون دلاری، با نام ماکوشلا (که کلینت ایستوود برایش انتخاب کرده بود) نقش یک بوکسور زن را ایفا میکرد.
اما از جایی به بعد ایستوود هم نگران میل وافر سوانک به تمرین شده بود. او شش روز در هفته را به باشگاه میرفت و تقریباً ۲۰ پوند عضله آورده بود.
اما بخش نگرانکننده ماجرا زمانی بود که تاول بزرگی روی پای او ظاهر شد. و با این حال او از تمرین دست نکشید.
پزشک تأیید کرده بود که او تنها چند ساعت با عفونت کشندهی استافیکی به قلبش رسیده، فاصله داشته است.
نمونهای از احمقانهترین رژیم غذایی افراطی. تام هنکس، جهت ایفای این نقش بالغ بر ۵۰ پوند وزن اضافه کرد (و بعد کم کرد).
همچنین که در طول این فیلم به دلیل رسیدگی نکردن به موهایش (نه آنها را کوتاه میکرد و نه میشست) به عفونت استاف مبتلا شد.
البته که از نقشآفرینی زیبای او در فیلم «مسیر سبز» در کاراکتر یکی از نگهبانان زندان هم نمیتوان صرفنظر کرد.
گویا نقشآفرینی او در این فیلم به حدی باورپذیر بوده که حتی استیون کینگ، خالق این اثر را نیز به وحشت انداخته بود.
روایتی طولانی و البته جذاب.
سرشار از اتفاقات گوناگون از طراحی صحنه و لباس گرفته تا داستانسرایی حماسیاش.
قاعدتاً در میان این مقدار جزئیات بعید نیست مواردی از نظر دور بمانند... مثل محل دقیق استقرار بازیگر.
ویگو مورتنسن در قسمتی از فیلم از پشت مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و باید با صورت در رودخانه سقوط کند.
اما جریان رودخانه از آنچه انتظار میرفت سریعتر بود و لباس سنگینی که مورتنسن به تن کرده بود، او را تا حوالی غرقشدن کامل پیش برد.
داستین هافمن و مریل استریپ، در نقش زوجی طلاقگرفته در این فیلم چنان در نقش خود غرق شدند که در یکی از سکانسها هافمن به طور جدی شروع به سیلیزدن به مریل استریپ میکند.
بازیگر زن فیلم، بعدها این ماجرا را روایت کرد و گفت که هافمن در بخشی از این فیلم تا چه حد زیادهروی کرده است.
رابرت دنیرو در نقش مکس کادی روانپریش (نقش متجاوزی روانی) در این فیلم چنان بازی حیرتآوری دارد که بیش از تماشاگر، خود مارتین اسکورسیزی را برمیانگیزد.
دنیرو که برای این نقش خالکوبیهای نیمهدائم انجام داده بود، تحقیقات مفصلی را نیز در مورد مجرمان جنسی انجام داد.
او حتی سعی کرده بود با پیامهای تهدیدکننده خود اسکورسیزی را نیز عصبانی کند.
مؤخره: این فهرست تا بخواهید بلندبالاست...
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟