هنوز یک هفته از ادعای مسیح علینژاد مبنی بر «رهبری جنبش مردم ایران» نگذشته بود که انتشار صوتی جنجالی، صفحه بازی را بر هم ریخت. صبح روز چهارشنبه، صوتی از «سالومه سیدنیا» مجری تلویزیون منوتو منتشر شد که در آن میگوید مسیح علینژاد در ازای ارسال یک ویدیو به شبکه منوتو، ۱۰ هزار پوند دریافت کرده است. این صوت، تیر آخر را به معصومیت برساختهی «مسیح» شلیک کرد. این اما تمام ماجرا نیست.
مثل هر اتفاق گسترده پیشین در ایران، اعتراضات خیابانی شهریورماه نیز به جولانگاه مهرههای مخالف خارجنشین تبدیل شد. چهرههای مخالفی که سالها، هزاران کیلومتر از آنسوی مرزهای کشور سعی در مصادره صدای مردم به مطلوب خویش بودند. یکی از این چهرهها، معصومه معروف به مسیح علینژاد، کنشگر ساکن آمریکا است. علینژاد در روزهای اول با انتشار اخبار و تصاویری از حوادث داخل کشور به یکی از صفحات پربازدید در توییتر تبدیل شد. چند روز بعد، گزارشی در نشریه «نیویورکر» منتشر شد که در آن، علینژاد خود را «رهبر جنبش ایران» معرفی کرده بود.
اعتراضات روزهای اخیر در ایران با اعتراض به مرگ مهسا امینی در مقر گشت ارشاد آغاز شد و در ادامه به نوعی با اعتراض چندین ساله مردم به داشتن حق آزادی در پوشش گره خورد. جسارت علینژاد در ادعای رهبری این اعتراضات را شاید بتوان به پیشزمینه فعالیت تندورانه چندسالهاش در حوزه زنان و تعداد بازید مطالبش در روزهای اخیر مربوط دانست. این ادعا اما به قدری دور از واقعیت بود که صدای بسیاری از همفکرانش نیز در مخالفت با آن درآمد.
واکنش کاربران به ادعای علینژاد در «نیویورکر» متنوع بود. اینبار اما تعداد مخالفانش به موافقانش میچربید. گویا ادعای رهبری جنبش ایران، اینبار به قدری فراتر از قامت علینژاد بود که بسیاری از ستایشگران همیشگیاش سکوت را به هر واکنش دیگری ترجیح دادند. کار به جایی رسید در جمع چهرههای اپوزیسیون خارجنشین اختلافات پررنگتر شد. نزاع درونسازمانی این افراد به قدری بالا گرفته که برخی حدس میزنند انتشار صوت سالومه سیدنیا نیز با هدفی از پیشتعیینشده برای زیر سوال بردن ادعای علینژاد باشد.
سیدنیا در این صوت به طرف مقابل که هویتش فاش نشده، میگوید که مسیح علینژاد در ازای ارسال ویدیو مادر یکی از جانباختگان حوادث آبانماه ۹۸، فاکتور ۱۰هزار پوندی برای مدیر تلویزیون منوتو ارسال کردهاست. در این صوت ادعا شده که علیرغم فشار امنیتی روی خانواده این جانباخته، مسیح علینژاد همچنان به انتشار ویدیو اصرار کرده بود. در پایان، سیدنیا میگوید که درخواست پول از سوی علینژاد موجب اختلاف بین او و «کیوان عباسی» مدیر شبکه منوتو شده است.
متن قسمتی از این صوت به این شرح است: «مادر پویا گفت [ویدیو را] پخش نکنید، خانم مسیح علینژاد به کیوان گفت پخش کن! کیوان گفت اگر آمدند او (مادر پویا) را بردند، تو جواب میدی؟! کیوان پخش نکرد. مسیح بیل (فاکتور) فرستاد که ۱۰ هزار پوند بده. کیوان گفت من پول تو رو میدم فقط بدونم برای چی دارم پول میدم! اونجا کیوان، مسیح رو بلاک کرد.»
«سالومه سیدنیا» پس انتشار این صوت در توییتر خود نوشت که این صوت مربوط به دو سال پیش بوده و با هدف «تفرقهافکنی» منتشر شده است. او در پایان این توییت، «همدلی و دلجویی» خود را به علینژاد اعلام کرده است. مساله اینجا اما چیزی فراتر از دغدغه سیدنیا است. مساله اصلی نه لحن تند مجری منوتو است و نه منشأ افشای صوت؛ شاید حتی برای «همدلی و دلجویی» نیز کار از کار گذشته باشد. اینجا از یک واقعیت بزرگ پرده برداشته شدهاست؛ واقعیتی که شاید بسیاری از مخاطبان علینژاد پیش از اینها در پس ذهنشان به آن باور داشتند.
این صوت در حالی منتشر شد که زمان زیادی از ادعای جنجالی اخیر مسیح علینژاد نگذشته است. او در صفحه توییترش با انتشار عکسی از یک مرد، مدعی شده بود که مورد هدف ترور واقع شده است. علینژاد با افشای اطلاعات آن مرد گفت که به زودی شکایتش را در دادگاه آمریکا ثبت خواهد کرد. مدتی بعد اما، دادگاه ادعای مسیح علینژاد را به دلیل نداشتن مدارک کافی به طور کامل رد کرد و پرونده مختومه اعلام شد. پیش از انتشار صوت مجری شبکه منوتو، این نخستین شلیک ناشیانه علینژاد با هدف فضاسازیهای غیر واقعی بود که به هدف نخورد. مکالمه افشا شده «سالومه سیدنیا» حالا مشخص میکند که کنشگر ساکن آمریکا، نه تنها صداقتی در ادعاهایش ندارد بلکه همواره کسب منفعت مالی را به حداقل صداقت حرفهای ترجیح داده است.
در روزهای اخیر، اگر سری به صفحات تعدادی از چهرههای مخالف در شبکههای اجتماعی میزدید، با ادعاهای عجیبی مواجه میشدید که عاری از واقعیت جاری در خیابان بودند. از فتح برخی شهرها به دست معترضان تا آموزش تاکتیکهای غیر عملی مبارزه خیابانی! البته این روند تا حدود زیادی در رسانههای حامی دولت نیز دیده میشد. طوری که در سویی، واقعیت چنان تحریف میشد که گویی هیچ اتفاقی در کشور نیفتاده و در سویی دیگر، جناح مقابل طوری خیابان را مجسم میکرد که حاکی از یک جنگ داخلی تمام عیار بود. در واقع، عدم شفافیت در اطلاعرسانی از داخل و بزرگنمایی در پوشش اخبار از سوی رسانههای خارجی، دو عاملی است که همواره در همپوشانی با یکدیگر، به قوتیافتن یکدیگر دامن زدهاند.
با اتفاقاتی که روزهای اخیر در فضای مجازی رخ داده و با ادعاهای واهی و گاه تعجببرانگیزی که از سوی برخی چهره مطرح شده، میتوان به این نتیجه رسید که فیلترینگ شبکههای اجتماعی، بازداشت خبرنگاران رسانههای داخلی و تحدید فعالیتهای این رسانهها نه تنها کمکی به حل مشکلات داخلی نمیکند بلکه در تشدید و تجدید قوای هرچه بیشتر رسانههای خارجی و مهرههای معلومالحالشان در انتشار وسیع فیکنیوزها نیز تاثیر مثبت داشته است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟