در هفتههای اخیر و پس از افزایش محدودیتهای اینترنت و فیلترینگ گسترده پلتفرمهای خارجی مثل اینستاگرام و واتساپ، بسیاری از مراجع مسئول و مدافعان این وضعیت از کوچ شهروندان به سمت پلتفرمهای داخلی مانند روبیکا، سروش یا ایتا سخن میگویند. روزنامه کیهان در مطلبی که همین هفته منتشر کرده بود، مدعی شد که استقبال شهروندان در این مدت از پلتفرمهای داخلی کمنظیر و پرتعداد است. بسیاری دیگر هم همین حرف را تکرار کردهاند. درباره اینکه چنین داوری و قضاوتی درباره ظرفیت پلتفرمهای داخلی و آینده درخشان آنها یک قضاوت نادرست است میشود به چند نکته اشاره کرد:
۱- اولین نکته این است که آماری از میزان استقبال شهروندان از پلتفرم های داخلی حتی در همین شرایط تشدید بی سابقه فیلترینگ جود ندارد. البته پیشتر هم جعلی بودن بسیاری از آمارهایی که داده میشد، افشا شده بود. از جمله ساخت حساب کاربری برای افراد در یکی از پلتفرمهای داخلی بدون اطلاع آنها. با چنین شرایطی چطور انتظار است که ادعای استقبال از پلتفرمهای داخلی باورپذیر باشد؟ بر مبنای کدام داده شفاف و قابل اعتماد باید خبر چنین استقبالی را باور کرد؟ قطعا اینکه چون فلان روزنامه یا مسئول ادعایی را مطرح میکند، باعث باورپذیری آن خواهد بود.
۲- در همین روزها بودهاند افرادی که برای رتق و فتق امور روزانه خود مجبور شدهاند که به پلتفرمهای داخلی رو بیاورند. مثلا برخی برای انتقال پیام و مدیریت کارهای روزمره روبیکا یا سروش و یا ایتا نصب کردهاند. به هر حال در دنیایی که سخت به فناوری اطلاعات وابسته شده طبیعی است که برخی نتوانند بدون این ابزارها نیازهایشان را رفع و رجوع کنند و در شرایط فیلترینگ فعلی هم چارهای جز نصب پلتفرمهای داخلی ندارند. اما آیا چنین استفادهای را میتوان به حساب استقبال کاربران گذاشت؟ بیایید با یک مثال ساده را ببینیم؛ آمار خرید اتومبیلهایی مثل پراید، تیبا و یا پژو در ایران خیلی زیاد است. بالا بودن آمار استفاده مردم از این خودروها ناشی از کیفیت آنهاست یا ناچار بودن مردم؟ آیا سایپا میتواند فروش بالای پراید و تیبا را به عنوان مزیت خود در توان صنعتیاش معرفی کند؟ جواب معلوم است؛ مردمی که گزینه دیگری ندارند و پول کافی هم ندارند از سر ناچاری مجبور به استفاده از این خودروها هستند. این وضعیت با فروش بالای محصولات شرکتهایی چون تویوتا قطعا فرق دارد. بنابراین در شرایط فیلترینگ سرسختانه و گسترده، حتی اگر اقبالی هم از برخی پلتفرمهای داخلی بشود خیلی جای افتخار ندارد، چون مردم از سر اجبار از آن استفاده میکنند نه بر اساس انتخاب خود.
۳-دهههاست که در ایران مسیر حمایت از تولید داخلی را در محدود کردن رقابت با محصولات خارجی دیدهایم. یک نفر باید بالاخره پاسخ بدهد که این مسیر چقدر موفق بوده که همچنان بر ادامه آن اصرار داریم؟ نمونه مشخص ماجرا همان صنعت خودرو است که به آن اشاره کردیم. خیلیها در این روزها در پاسخ به پایین بودن کیفیت پلتفرمهای داخلی گفتهاند که با افزایش استقبال مخاطبان و افزایش درآمد آنها، کیفیت خدماتشان هم بالاتر خواهد رفت. اما کسی نمیگوید در کدام صنعت کشور این اتفاق رخ داده که اکنون در حوزه فناوری اطلاعات منتظر وقوع آن باشیم؟ اگر چنین منطقی بر کسب و کارها و فعالیتهای اینچنینی حاکم بود، اکنون نمیبایست ماشینهای طراحی شده سی سال قبل مثل پراید و پژو بخش اصلی خودروی مصرفی شهروندان ایرانی را تشکیل میدادند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟