موضوع پوشش سر کاراکترهای زن در خلوت خود یا در حضور محارم، از زمان اجباری شدن حجاب پس از انقلاب ایران برای سینماگران دغدغهای جدی بود و طی سالها دستخوش تغییرات بسیار شد
تا سال ۶۰ به سبب اعلام نشدن اجبار در حجاب، بسیاری از فیلمها با همان فرمولهای پیش از انقلاب فیلمبرداری شدند اما اکران همزمان با خط قرمز شدن حجاب شد و بسیاری از این آثار از جمله مرگ یزدگرد برای همیشه توقیف شدند.
روندی که با اوج گرفتن محدودیت آن گاه فیلمسازان را بر آن داشت تا برای آنکه بر سر شخصیت زن فیلمشان روسری سرنکنند٬ موی او را از ته تراشیدهاند٬ با آنکه این فیلمها واکنشهای زیادی در محافل محافظهکار مذهبی برانگیختند٬ اما نهایتا اکران شدند. سرب یکی از نخستین فیلمهای مطرح بود که بازیگر زن آن با سری تراشیده به تصویر کشیده میشود. فریماه فرجامی در این فیلم مسعود کیمیایی نقش زنی را بازی میکند که مبتلا به تیفوس است و باید موهایش را از ته بزند. ترفندی که در فیلمهای دیگر از جمله زندان زنان، شیفتگی، ده، قرنطینه و شنای پروانه نیز از آن بهره برده شد.
البته در پی نمایش اپیزود فیلم ده، پاسخ برخی از مراجع تقلید از جمله آیتالله علی سیستانی و ناصر مکارم شیرازی به این استفتا که حکم بازیگران زنی که بدون مو و بیحجاب در فیلمی حضور مییابند چیست این بود که همان حکم بیحجابی و نشان دادن مو را دارد.
یکی از نخستین تلاشها برای طبیعی جلوه دادن پوشش شخصیتهای زن در فیلمها یا سریالهای تلویزیونی ایرانی٬ هزار دستان ساخته علی حاتمی بود که ساخت آن زمانی آغاز شد که هنوز حجاب در ایران اجباری نبود. با این حال بخش عمدهای از این مجموعه تاریخی تلویزیونی که داستان آن در ۱۳۲۰ میگذرد٬ در ابتدای دهه ۱۳۶۰ فیلمبرداری شد که حجاب اجباری شده بود. استفاده از کلاه به جای حجاب که در واقع نخستین تمهید برای گریز حجاب معمول بود.
تا به امروز برای فیلمهای تاریخی که داستانشان پیش از انقلاب رخ میدهد٬ اجرا میشود.
تکامل بعدی این ترفند همزمان با محدودیتهای شرعی و عرفی که موانعی برای طبیعی جلوه دادن نقش زنان به وجود آورده بود٬ استفاده از بازیگران زنپوش در سینما بود.
نخستین باری که در یک فیلم مهم ایرانی پس از انقلاب مردی در نقش یکی از شخصیتهای اصلی زن بازی میکند٬ فیلم دستفروش ساخته محسن مخملباف در سال ۱۳۶۶بود.
مشهورترین شخصیت زنپوش سینمای ایران در فیلم آدمبرفی ساخته داود میرباقری شکل گرفت که اکبر عبدی نیمی از فیلم را با لباس٬ آرایش و صدای زنانه بازی کرد اما باز هم به توقیف رسید با این حال این ترفند جایش را در سینمای ایران باز کرد و بعدها در فیلمهای دیگر نیز نمود پیدا کرد.
ترفند بعد که یک و بام و دوهوایی در قوانین مرتبط با حجاب که رسید استفاده از کلاهگیس بود.
بیشتر مراجع تقلید شیعیان از جمله مقام معظم رهبری و آیتالله سیستانی حکم کلاهگیس را برای بازیگران زن جایز نمیدانند. با این حال مسئولان وزارت ارشاد در دورههای مختلف برخوردی متفاوت با این موضوع داشته اند.
مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی در طول این سالها همواره گفتهاند که کلاه گیس نمیتواند ترفندی برای دور زدن حجاب باشد٬ اما تعداد فیلمهایی که از کلاهگیس به جای حجاب یا بخشی از آن استفاده کردهاند کم نبودهاند. محسن مخملباف به بیبیسی میگوید که در فیلم ناصرالدینشاه٬ آکتور سینما برای بازسازی نقش دختر لر کلاه گیسی بر سر فاطمه معتمدآریا میگذارد٬ اما میگوید که برای گرفتن پروانه نمایش مجبور بوده در صحنهای نشان دهد که کلاهگیس از سر معتمدآریا میافتد و او زیر آن حجاب دارد.
در سریال یوسف پیامبر، ساخته فرجالله سلحشور کلاه گیس شخصیتهای زن به گونهای انتخاب شده که کاملا مشخص شود که مصنوعی است.
در سریال گاندو و کیمیا نیز از کلاهگیس برای زنان بدون مشکل استفاده شد با این حال همین کلاهگیس راه را برای ورود فیلم کاناپه کیانوش عیاری بست.
در اواخر دهه شصت که ساخت برخی از فیلمهای ایرانی در خارج از ایران رواج یافت٬ استفاده از بازیگران زن خارجی هم بخشی از آن بود. با این حال همان محدودیتهای پوشش برای بازیگران زن خارجی که در فیلمهای ایرانی بازی میکردند باید رعایت میشد.
اما در سالهای اخیر استفاده از بازیگران زن غیر مسلمان بدون حجاب به شرط آنکه فیلم در خارج از ایران فیلمبرداری شده باشد٬ ظاهرا بلامانع بوده است. یکی از نخستین مواردی که جنجال برانگیز شد٬ فیلم کتاب قانون ساخته مازیار میری بود که در سال ۸۷ ساخته شد
نمونه فیلمهای دیگری که مردی ایرانی در خارج عاشق دختری غیر ایرانی میشود٬ در سالهای بعد بارها تکرار شد که در اغلب آنها شخصیت اصلی زن تا زمانی که در خارج است٬ بدون حجاب ظاهر میشود. برای نمونه میتوان به فیلمهای من سالوادور نیستم و سلام بمبئی و استرداد اشاره کرد.
روندی که نشان میدهد نفوذ ارگانهای خاص در سینما حتی از فتوای مجتهدان نیز پیشی میگیرد اما در سیاستی دوگانه حجاب در سینمای مستقل کماکان قربانی میگیرد. روندی که باید دید در آینده نگاه و پرداخت به آن چگونه خواهد شد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟