امروز ۲۱ آذرماه ۱۴۰۱ قیمت سکه از مرز ۱۸ میلیون تومان گذشت و قیمت دلار تا آستانه ۳۸ هزار تومان رسید. یک سال و نیم قبل در روز تنفیذ ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس جمهوری قیمت سکه در بازار ۱۱ میلیون و ۱۸۰ هزار تومان و قیمت دلار نیز ۲۵ هزار و ۱۰۰ تومان بود.
مسیر رشد قیمت در بازارهای مختلف طی ۱۸ ماهه گذشته هیچگاه توقف نداشت و این در حالی است که دولت در این مدت همواره بر دو نکته تاکید می کرد؛ اول ینکه اوضاع اقتصادی در حال بهبود است و دوم نیز اینکه دولت سیزدهم بر خلاف دوران هشت ساله ریاست جمهوری حسن روحانی مسایل اقتصادی را به سیاست خارجی پیوند نزده و فارغ از هر شرایطی در حوزه دیپلماسی امکان کنترل اوضاع اقتصادی را دارد.
چه اصلاح طلب، چه اصولگرا و چه اعتدالی، در دهه های اخیر تقریبا هیچ دولتی نبوده که به شکل موثر مسئولیت و واقعیت اوضاع رو به خرابی اقتصاد ایران را قبول کند. تقریبا همه دولت ها همواره بهانه هایی در این خصوص داشتند و شعارهایی فارغ از وضعیت واقعی کشور سر می دادند.
شاید نماد انکار واقعیت اقتصادی توسط دولت ها این گفته محمود احمدی نژاد در سال دوم ریاست جمهوری اش بود که در واکنش به اعتراض نمایندگان در مجلس درباره افزایش قیمت گوجه گفت: بیایید از ترهبار نزدیک خانه ما خرید کنید، چرا از جاهای گران خرید میکنید؟
زمانی که احمدی نژاد اینگونه نسبت به افزایش قیمت ها در بازار واکنش نشان می داد، کشور درست در ابتدای راه انفجار تورمی دولت های نهم و دهم قرار داشت یعنی در بهمن ماه سال ۸۵. آن زمان حدود یک سال و نیم پس از ریاست جمهوری احمدی نژاد دیگر نشان چندانی از رشد اقتصادی و تورم تک رقمی دولت اصلاحات بر جای نمانده بود و نرخ تورم چند ماهی می شد که به ارقام دو رقمی رسیده بود.
سیاست نکار احمدی نژاد تا آنجا ادامه یافت که حتی در اوج رشد اقتصادی منفی کشور یعنی در سال ۱۳۹۱ مدعی شد دولتش توانسته ایران را به مرز نرخ رشد اقتصادی ۱۰ درصد برساند.
امروز هم نوع برخورد دولتمردان و مسئولان کشور با شرایط اقتصادی مملکت تفاوت چندانی با سیاست انکار و نادیده انگاری احمدی نژاد ندارد. بدتر از اوضاع کنونی، بحث چشم اندازهای اقتصادی و عمومی پیش روی جامعه و کشور است. به عبارتی جامعه و فعالان اقتصادی به شکل واضحی به این نتیجه رسیده اند که فردا بدتر از امروز و با فشارها و تنگناهای بیشتری منتظر همگان خواهد بود.
پی بردن به عمق مشکلات کشور و مسیری که اقتصاد ایران در حال طی کردن آن است در شرایط فعلی نیازمند یک نظام آماری و اطلاعاتی پیچیده و پیشرفته نیست. اگر فرض بگیریم مسئولان کشور هیچ اطلاعات و آمار دیگری نداشته باشند و فقط همین جدول افزایش قیمت سکه و ارز و روند آن طی یک سال و نیم گذشته روی میز آنها قرار بگیرد، با کمترین دانش اقتصادی هم باید بدانند که اولا اوضاع خوب نیست و ثانیا این شرایط فردا بدتر هم خواهد شد.
به عبارتی همین یک شاخص تغییرات قیمت سکه و ارز می تواند تصویری واقعی از کلیت اقتصاد ایران را ترسیم کند. مگر اینکه سه بهانه در این میان وجود داشته باشد؛ یا کسی مسئولان کشور را از این اعداد و ارقام گویا و واضح مطلع نمی کند. یا مسولان قوه تحلیل و تفسیر این اطلاعات ساده را نداشته باشند و یا اینکه قیمت سکه و دلار در محله رئیس جمهوری و اعضای دولت ارزان تر از بازار باشد. همانطور که قیمت گوجه در محله احمدی نژاد ارزان تر بود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟