با وجود (علیرغم) تمایل جهان به شناخت ساتوشی، او هرگز خود را به جهانیان نشناساند و نه با ارائه مدرک، بودن خود را اثبات کرد. و حالا با گذشت حدوداً ۱۳ سال از زمان ساخت بلاکچین، بعید است که او هرگز خود را آشکار کند.
با این حال این بدین معنا نیست که قادر نباشیم هویتش را بررسی کنیم و در مورد اینکه او کیست حدسهایی بزنیم. این مقاله شاید بهتان نگوید که ساتوشی ناکاموتو کیست؛ اما میتوانید چیزهایی در موردش بفهمید.
در مورد هویت واقعی ساتوشی ابهامات زیادی وجود دارد. پروفایل آنلاین او میگوید که ساتوشی مردی ۳۷ ساله است که در ژاپن زندگی میکند. آدرس ایمیل او نیز در یک سرویس آلمانی قید شده است.
جستجوهای گوگل، نتیجهای از سرچ نام او بدست نیاوردند. و بنابراین پیدا بود که این نام، یک نام مستعار است. که البته انتظارش هم میرفت.
زمانی که ساتوشی تصمیم به ساخت بیتکوین میگیرد، این کار را با نوشتن یک مقاله آغاز میکند؛ مقالهای که به شرح ایدههای شبکه میپردازد. پس از آن او وایتپیپر را از طریق مِیلینگلیست رمزنگاری ارسال میکند. اغلب آنهایی که وایتپیپر او را دریافت کردند یا متوجه قضیه نشدند و یا فکرش را نمیکردند مهم باشد.
با این وجود ساتوشی در کار خود پیشرفت میکند و چند ماه بعد، اولین بلوک بیتکوین را میسازد.
جنسیس بلاک، همانطور که اکنون نیز نامیده میشود، به سبب متنی که ساتوشی در آن تعبیه کرده بود، قابل توجه بود.
متن ساده بود: «تایمز ۳/ژانویه/۲۰۰۹، در آستانه دومین اعانه مالی به بانکها.» لازم به ذکر است که این متن از عنوانی که در تاریخ مزبور در تایمز منتشر شده بود، حذف شد.
این عنوان به دستهای دیگر از کمکهای مالی مربوط میشد که در طول بحران اقتصادی ۲۰۰۸ شکست خوردند. ساتوشی با جاسازی متن مزبور در جنسیس بلاک، به دنیا اعلام کرد که بلاکچین به چه دلیل ایجاد شده است. همانطور که در وایتپیپر نیز معلوم شده بود، هدف: ایجاد یک سیستم ارزی غیرمتمرکز بود که نیازی به اعتمادسازی نداشت. پاسخی به بحران سال ۲۰۰۸ که تا حدی به سبب ماهیت متمرکز بانکها پدید آمده بود.
ساتوشی در بحث اجرایی بلاکچین با افراد زیادی در جامعه رمزنگاری در تماس بود. یکی از آنهایی که ارتباط زیادی با ساتوشی داشت، هال فینی بود؛ کسی که وایتپیپر بیتکوین را دریافت کرده و به هیجان آمده بود. فینی سریعاً با ساتوشی تماس گرفت و مکاتبات زیادی با هم داشتند.
در سال ۲۰۱۳ فینی از تجربه هیجانانگیز خود با ساتوشی سخن گفته و ادعا کرده بود که ساتوشی (مردی از ژاپن) تأثیر زیادی بر او گذاشته است. البته که فینی در سال ۲۰۱۴ بر اثر بیماری نورودژنراتیو فوت کرد. همو در آخرین پستهای ارسالی خود در مورد بیتکوین گفته بود که هرگز هویت واقعی ساتوشی را نفهمیده است.
ساتوشی پس از ساخت چین (chain)، در جامعه بیتکوین باقی ماند و ولعوار از آینده بیتکوین و امکانات شبکه نوشت. با این حال در اواخر سال ۲۰۱۰ مشارکتهای او به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کرد. پاسخهای ایمیلیاش نامنظم شدند و اواخر سال ۲۰۱۰ به یکی از دوستان خود ایمیلی نوشته و گفت که از بیتکوین خارج شده و باور دارد که این رمزارز در دست افراد این جامعه، «مصون» خواهد ماند.
ساتوشی شاید مرموزترین شخصیت در دنیای فناوری باشد... دانستههای ما از او خیلی اندک است. اما شاید اولین و واضحترین نکته در مورد ساتوشی «نابغهبودن» اوست. به بیان نیویورکر، ساتوشی یک «کدنویس، بااستعدادی ذاتی» بود. این نتیجه با تحلیل ۳۰ هزار مورد از کدهایی صورت گرفت که توسط این دولوپر ساخته شده بودند. برای ساخت بینقص چنین کدهایی به نابغهای خارقالعاده نیاز است. نقل است که کد بیتکوین هیچ اشتباهی نداشته؛ تا حدی که حتی قابل هک نیز نبوده است.
دومین نکتهای که از ساتوشی میدانیم این است که او به زبان انگلیسی تسلط خویس دارد. او در مقالات خود از واژگانی نظیر فلت (به جای آپارتمان) و متس (به جای مت [ریاضی]) استفاده کرده. و این میرساند که او میتوانسته بریتانیایی باشد و یا متعلق به جایی که به زبان فرانسه هم صحبت میشده.
و این ما را به سومین نکتهای که از ساتوشی دریافت کردیم میرساند: اینکه تمام هویت او ساختگی و مستعار بوده است. یعنی به احتمال قوی فردی به نام ساتوشی ناکاموتو وجود خارجی ندارد. یا شاید هم این نام، برآیند نام چند نفر باشد. یا حتی شاید نام یک زن. اما چیزی که معلوم است این است که اطلاعاتی که ساتوشی ارائه کرده نشان از مبهمسازی هویت واقعی او داشته است.
جستجو برای هویت ساتوشی مدتیست که ادامه دارد و نتایج بسیار جالبی هم به دست آوردهایم.
اگر به جستجوی نام ساتوشی ناکاموتو برآیید، به مرور دهها مقالهای خواهید پرداخت که توضیح میدهند ساتوشی کیست. با این حال اگر جستجوی خود را با دقت بیشتری ادامه بدهید به تصویر مردی مسن با نام دوریان اس. ناکاموتو میرسید.
معمولاً این عکس نباید مهم باشد. به هر حال آدم ممکن است با صدها و گاهی هزاران نفر، نام مشترک داشته باشد. دوریان هم ازین قاعده مستثنی نبوده. او مهندسی سطح بالا و سختکوش بود. دقیقاً از همان دسته افرادی که اگر مطلبی ازشان خوانده باشی میگویی این همان ساتوشی ناکاموتو است. فردی با استعداد فنی، که از جلب توجه فراری است.
خبرنگاران با این فرض که دوریان ناکاموتو واقعاً همان ساتوشی معروف است، او را تعقیب کردند. دوریان اما بارها این موضوع را تکذیب کرده و گفت که تا چند هفته پیش حتی نام بیتکوین را هم نشنیده بود.
و در پایان هم خود ساتوشی ناکاموتو آخرین پیام خود را با این فحوا منتشر کرد: «من دوریان ناکاموتو نیستم.» و بدین ترتیب به گمانهزنیهای مبنی بر ساتوشی بودن دوریان ناکاموتو پایان داد.
شخص دیگری که بارها از او با عنوان ساتوشی نام برده شده، نیک سابو است؛ یک کارشناس مخفی ارزهای دیجیتال. سابو بر نسخههای اولیه بیتکوین کار کرده و رمزارز خود را با عنوان بیتگلد در دهه ۹۰ ایجاد نمود.
در سال ۲۰۱۴ محققان متوجه شدند که نوشته سابو به طور باورناپذیری شبیه نوشتههای ساتوشی است. با این حال سابو نیز این ادعا را رد کرده و آن را بیهوده دانست.
وایرد در سال ۲۰۱۵ گزارشی منتشر کرده و مدعی شد که کریگ رایت، یک فرد آکادمیک استرالیایی، همان ساتوشی ناکاموتوی معروف است. در همان روز، گیزمودو، گزارشی منتشر کرد که حاوی شواهدی از ایمیلهای رایت بود؛ مبنی بر اینکه رایت از نام ساتوشی ناکاموتو به عنوان نامی مستعار در ارتباط با دیوید کلیمن، تحلیلگر پزشکی قانونی، استفاده کرده است.
در حالی که بسیاری از کارشناسان بیتکوین از ادعای رایت متقاعد نشدهاند، گاوین اندرسن، از دولوپرهای برجسته بیتکوین، ۹۸ درصد مطمئن است که رایت، همان ناکاموتوی معروف است.
خود رایت این ادعا را تأیید کرد و با مطالبی که با عنوان تأیید ساتوشیبودنش انتشار یافته بود، موافقت نمود. اما زمانی که برای شواهد قطعی، تحت فشار قرارش دادند، ازین کار عقبنشینی کرده و نهایتاً گفت که شجاعت ارائه مدارک قطعی دال بر ساتوشیبودن خود را ندارد.
اما به رغم چالش ارائه مدارک، رایت کماکان به تظاهر به ساتوشی بودن در کنفرانسها ادامه میداد.
تا اینکه در جایی ویتالیک بوترین، بنیانگذار اتریوم او را مورد هجمه قرار داده و کلاهبردارش خواند... چرا که بوترین معتقد بود رایت هیچ سند و مدرکی برای صحبتهای خود در مورد بیتکوین در کنفرانسها ندارد. اما رایت باز هم در مواجهه با این عکسالعملها، دست از ادعای خود دال بر ساتوشی بودن، برنداشت.
هیچکس نفهمیده که ساتوشی به چه دلیل دوری از کانون توجهات را انتخاب کرده است. او در آخرین ایمیلهای خود به همکاران نزدیکش گفته بود که دیگر روی بیتکوین کار نمیکند و حالا علاقمندیهایش تغییر کرده و به سوی پروژههای دیگری رفته است.
ساتوشی شاید تمایلی به برقراری ارتباط عمومی با بلاکچین نداشته. با این حال این موضوع شاید دلیل دیگری هم داشته باشد و آن اینکه بیتکوین به خالقی ناشناس نیاز دارد.
ساتوشی در آخرین ایمیلهای خود به گاوین اندرسن از او خواسته بود که بر ماهیت مرموز خالق بیتکوین هیچ تأکیدی نداشته باشد... او همچنین گفته بود که هدف بیتکوین این است: «یک پروژه غیرمتمرکزِ منبعباز.»
البته که دور از ذهن نیست که ساتوشی همیشه دلش خواسته که بیتکوین، خالقی ناشناس داشته باشد.
او دلش خواسته که این شبکه، با داشتن مبتکری ناشناس، براساس شایستگیهای خود شبکه مورد قضاوت قرار گیرد. شاید هدف ساتوشی در تمام مدت، این بوده که شبکه مزبور براساس جامعه اطرافش ادامه حیات داده و یا بمیرد؛ نه بر مبنای هویت و عقاید شخصی که آن را ساخته است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟