وزیر اقتصاد شامگاه شنبه در یک گفت و گوی تلویزیونی به تشریح اقدامات دولت در حوزه کنترل تورم پرداخت. یکی از نکاتی که احسان خاندوزی در این گفت و گو به آن اشاره داشت، تعیین قیمت دلار تهران در استامبول و توسط یک کانال تلگرامی بود!
خاندوزی با اشاره به وضعیت کانالهای فردایی و تعیین نرخهای عجیب ارز در ساعت غیر متعارف گفت: این کانالها نه در روزهای کاری که خرید و فروش و تجارت انجام میشود، بلکه در روزهای تعطیل و ساعات شب، قیمت را بالا و پایین میکردند و همچنان که فعالان بازار ارزی میدانند، کانالی در خارج از کشور است و آقایی در استانبول آن را میگرداند، مشخص میکند ما در یک جنگ شناختی ویژه قرار داریم.
منصفانه این است که یادآوری کنیم وزیر اقتصاد در گفت و گوی شامگاه شنبه خود عوامل دیگری را نیز در افزایش قیمت دلار و تورم نقش داشتهاند. خاندوزی از جمله در این بخش به نقش سیاستهای نادرست خود دولت هم اشاره کرد. اما مساله این است که چقدر میتوان نقش یک کانال تلگرامی و یا حتی چندین کانال مشابه را به عنوان عامل بخشی از افزایش قیمت ارز منطقی دانست؟ در واقع روی دیگر سخن احسان خاندوزی اعتراف به این موضوع است که اقتصاد ایران آنقدر شکننده و آسیبپذیر شده که یک کانال تلگرامی در استامبول میتواند بر روی نرخ ارز در تهران تاثیر بگذارد.
به میان کشیدن پای عواملی از این دست به میدان افزایش نرخ ارز تقریبا رویکرد ثابت تمام دولتها بوده. در دولت محمود احمدی نژاد ماجرای جمشید بسم الله و نقش او در تلاطم های بازار ارز مطرح و برجسته شده بود. در دولت دوم حسن روحانی نیز گاه حرفهایی از تاثیر این دست عوامل میدانی بر وضع بازار ارز از زبان دولتمردان شنیده میشد و اکنون در دولت ابراهیم رئیسی، وزیر اقتصاد او بخشی از تقصیر را بر گردن یک کانال تلگرامی در استامبول میاندازد.
یکی از مهمترین شعارهای اقتصادی ابراهیم رئیسی و دولتمردان او بحث «خنثی سازی» تحریمها بود. او و دولتش معتقد بودند و کماکان هستند که میتوان با ظرفیتهای سیاسی-اقتصادی-اجتماعی کنونی ایران، تاثیر تحریمهای خارجی بر اوضاع عمومی کشور را کم و حتی خنثی کرد. اینکه در عمل طی این ۱۶ ماه چه شده بحثی است که مجال خود را میطلبد. اما مساله این است دولتی که مدعی داشتن توان خنثیسازی تحریمهای خارجی را دارد چطور نتوانسته تاثیر یک کانال تلگرامی که آن هم از استامبول اداره میشود را خنثی کند؟
واضح است که مساله تحریم و ابعاد حقوقی، اقتصادی و سیاسی آن به هیچ عنوان از نظر پیچیدگی و قدرت تاثیرگذاری با یک کانال تلگرامی ساده قابل قیاس نیستند. وقتی از تحریم صحبت میکنیم داریم از پدیدهای حرف میزنیم که محصول ساعتها کار کارشناسی دقیق در دولتهای مخالف ایران مانند آمریکاست و میزان قدرت و نفوذ بین المللی همین دولتها نیز پشتوانه اجرایی آن محسوب میشوند.
دولتی که میگفت میتواند تاثیر این تحریمها را خنثی کند به طریق اولی و به شکل بسیار سریعتری باید بتواند که تاثیر یک کانال تلگرامی را در بازار ارز ایران از بین ببرد. مگر اینکه بپذیریم دولت درباره توان خود برای خنثیسازی تحریم دست به بزرگنمایی و غلو وسیعی زده است.
اگر یک کانال تلگرامی ساده مقصر بخشی از افزایش نرخ ارز در ایران است آیا این همه دستگاه عریض و طویل مسئول و تصمیمساز نمیتوانند خود با یک کانال تلگرامی متناظر به خنثیسازی این تاثیر بپردازند؟ وقتی دولت تاثیر یک کانال تلگرامی ساده را نمیتواند خنثی کند، چطور میخواهد تاثیر عوامل به مراتب پیچیدهتری مانند FATF را خنثی کند؟
موضوع کاملا روشن است؛ سیاستگذار و مجری برای فرار از اعتراف به تاثیر عامل اصلی یعنی نقش تعادل بازار در تلاطمات ارزی و دیگر مسایل اقتصادی سراغ طرح چنین دست مسایلی میروند. در حالیکه طرح خود این مسایل نه تنها نادیدهانگاری عامل اصلی را رفع و رجوع نمیکند بلکه سوالات بیشتری نیز درباره ضعف دولت به وجود میآورد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟