خصوصیسازی در ایران، یعنی اختصاصیسازی منابع عمومی و تخصیص آن به دوستان و رفقا!
گروه اقتصادی: مصوبه مولدسازی دارایی های دولت در حالی در جلسه شصت و هفتم شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا به تصویب رسیده که به موجب این مصوبه جنجالی، هیئت عالی موسوم به هیئت عالی مولدسازی، متشکل از هفت عضو آغاز به کار کرده و در این روند، ضمن اینکه تعیین قیمت پایه یا نهایی واگذاری داراییها را بر عهده دارند، قوانین مغایر با مصوبات آن نیز به مدت دو سال موقوف الاجرا خواهد بود. همچنین، اعضای هیات نسبت به تصمیمات خود از هر گونه تعقیب و پیگرد قضایی مصون هستند.
در همین رابطه، حسین راغفر، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه، ضمن واکنش به آغاز به کار این هیئت و تبعات و پیامدهای آن در اقتصاد کشور، اظهار داشت: مصوبه مولدسازی داراییهای دولت به نوعی، اعلام رسمی ورشکستی اقتصاد کشور است. این اعلام ورشکستگی، همچنین شامل سیاستها شکست خورده اقتصادی پس از جنگ تحمیلی تا کنون نیز بوده که امروز، نتایج آن را اینگونه شاهد هستیم.
به موجب این مصوبه، انحصار تعیین داراییهای دولت در اختیار هفت نفر بوده که این نفرات، نمایندگان حکومت بوده و بخشهای مختلف حکومت را نمایندگی میکنند. همچنین این آقایان را باید نمایندگان گروههای خاص بدانیم تا نمایندگان منافع مردم.
این نفرات، هم قدرت انحصاری تشخیص داراییهایی مازاد دولت را دارند، هم قدرت انحصاری ارزشگذاری و قیمتگذاری
مصوبه مولدسازی داراییهای دولت به نوعی، اعلام رسمی ورشکستی اقتصاد کشور است
به آنها داده شده است. ضمن اینکه این داراییها را به چه کسی و چگونه بفروشند نیز به این افراد واگذار شده و با مصونیتی قضائی به هیچ کس هم پاسخگو نخواهند بود.
از آنجا که کسی زیر بار چنین مصوبهای نمیرفته، یک مصونیت قضائی نیز برای این افراد دست و پا کردهاند تا این عدم پاسخگویی و روند آن تکمیل شود. اساسا، خصوصیسازی در ایران، یعنی اختصاصیسازی منابع عمومی و تخصیص آن به دوستان و رفقا!
از آن بدتر اینکه آقایان با این اختیارات، پول هم ندارند و از منابع بانکی و بانک مرکزی به سفارش، دستور و توصیه تامین مالی خواهند کرد. به عبارت دیگر، این مصوبه، رسمی و قانونی کردن فساد بزرگ در کشور است.
در این بین، افکار عمومی هم اهمیتی ندارند. در واقع، سالیان سال است که افکار عمومی، اهمیتی در سیاستگذاریها نداشتهاند.
مسئله افکار عمومی اهمیتی از نظر سیاستگذاران در کشور ما نداشته و تصور میکنند که میتوانند مسائل را به همین سهولت از سر بگذرانند. منتها، مسئله مهمی که عمق آن فراتر از این حرفهاست؛ ورشکستگی اقتصادی بوده که در این سی و چند سال پس از جنگ به مدد سیاستهای غلط اقتصادی-صرف نظر از اینکه چه دولتی بر سر کار بوده-تکلیف شده به دولتها در کشور رخ داده است. خروجی آن، همین نتایجی است که آن را کف خیابانها مشاهده کردیم.
مسئله این بوده که کفگیر اقتصاد، امروز به ته دیگ خورده است. همین دو ماه قبل، رئیس سازمان برنامه از کسری بودجه ۲۰۰ هزار میلیاردتومانی دولت صحبت کرده و راه جبران آن را لزوم افزایش قیمت بنزین دانست. دیدیم که دو روز بعد، وادار به بازپس گرفتن حرف خود شده و سازمان برنامه، افزایش قیمت بنزین را منتفی اعلام کرد. بعد از آن، افزایش قیمت ارز رخ داد که تا کنون هم ادامه داشته است. باز چند روز پیش، مقامات رسمی کشور اعلام کردند که اصلا کسری بودجه ندارند. یعنی، آن کسری بودجهها از محل افزایش نرخ ارز تامین شد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟