«سعید جلیلی» از چهرههای اصلی جبهه پایداری است که سالها در جایگاههای متفاوت نقشآفرینی کرده است. از عملیات نظامی در لشکر ۲۱ امام رضا سپاه پاسداران تا تدریس علوم سیاسی در دانشگاه امام صادق(ع) و دبیری شورای عالی امنیت ملی، همه از خدماتی است که جلیلی در «روز روشن» انجام داده است. عمده فعالیتهای او اما در «سایه» است. فعالیتهایی که البته به روشنی به آن اعتراف میکند. جلیلی بارها اذعان داشته که «دولت سایه»، یک گفتمان است و نه یک تشکیلات؛ اما آنچه از بیرون پیدا است، کمی با این گزاره در تناقض است.
جبهه پایداری در واقع متشکل از حلقهای از افراد است که در دوران مختلف- چه در قدرت و چه خارج از آن- همواره بر سیاستگذاریها تاثیرگذار بودهاند. از برگزاری نشستهای مشترک «دولت سایه» با رییسهای سازمانها و وزرای پیشنهادی در کابینه دولت تا تحمیل اعضای جبهه به ریاست ارگانهای رسمی، همه از سوابقی است که در کارنامه جریان پایداری ثبت شده است. نفوذ و تاثیر در سطوح بالای تصمیمگرندگان سیاستخارجی کشور نیز مسالهای روشن و غیرقابل انکار است.
«پرویز فتاح» یکی از اعضای جبهه پایداری و از نزدیکان به سعید جلیلی است که سالها از مدیران ردهبالای کشور بوده است. او فعالیت جدیاش را با تصدی وزارت نیرو محمود احمدینژاد در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ آغاز کرد و پس از آن به مدت ۶ سال، مدیرعامل بنیاد تعاون سپاه پاسدران انقلاب اسلامی بود. انتصاب «فتاح» به ریاست کمیته امداد امام خمینی(ره) در سال ۹۴ اما، نقطه عطفی در تمام دوران مسوولیتهای او است.
انتصابی در دو سال پایانی دولت اول حسن روحانی که به زمزمههای خیزبرداشتن فتاح برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری قدرت بخشید. او با پایندی به الگوی همیشگی این جریان، در لباس ریاست کمیته امداد، با انتشار تصاویری از حضورش در مناطق محروم و فعالیت جهادی در مناطق سیلزده سر و صدای زیادی به پا کرد.
با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ اما به نظر میرسید که کار، آنطور که باید پیش نرفته بود و دیگر امید زیادی بر تحمیل فتاح به پاستور نبود. چند سال بعد، سید پرویز فتاح در حالی به ریاست بنیاد مستضعفان منصوب شد که مثل انتصاب پیشین، ۲ سال به پایان کار دولت باقیمانده بود. آغازی دیگر و فرایند تبلیغاتی دیگر! این بار به نظر میرسید که قرار مثلث در سایه، جلب رضایت مردم با اظهارنظرهای جنجالی است. رییس بنیاد مستضعفان در همین مسیر، کار را به جایی رساند که در یکی از گفتوگوها به «غلامعلی حداد عادل» نیز تاخت. البته چند روز بعد، به دلایل نامعلومی به عقبنشینی با اعلام عذرخواهی ختم شد.
تمام این کادرسازیهای «در سایه» اما اهدافی بلندمدت را دنبال میکند. اهدافی که برای پیشبرد اهداف جریان پایداری در سیاست داخلی و خارجی کشور پایهریزی شدهاند. یعنی هر حرف، موضع، حمایت و انتقاد، حضور و حتی غیبت اعضای منتسب به این جریان، در راستای همین اهداف رقم میخورد. برای مثال، سعید جلیلی سالهاست که به عنوان نظریهپرداز افراطی سیاستخارجی ایران شناخته میشود. مخالفتهای جدی جلیلی با هر نوع نگاه تعاملمحور بینالمللی مدتها زیر تیغ انتقادهای کارشناسان و فعالان سیاسی بوده اما زور آقای سایهنشین، همواره به برندهترین تیغها چربیده است.
پیشبرد هر هدفی اما علاوه بر نفوذ در شبکههای سیاسی، به حمایت مالی نیز احتیاج دارد. در محافل چنین گفته شده که «صادق محصولی» حمایتگر قصهی مردان در سایه است. به نقل از سایت «شفاف»، علی مطهری، نماینده وقت مجلس شورای اسلامی در سال ۹۰ گفته بود «قاسم روانبخش» در مناظره اش با علیرضا زاکانی تایید کرده که صادق محصولی مبلغی معادل ۴۵۰ میلیارد تومان به عنوان خمس شرعی به مراجع پرداخته و از آن در جهت تبلیغ جریان پایداری استفاده کردهاست. مسولیت تقریبا یکساله «محصولی» در وزارت کشور محمود احمدینژاد در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ۸۸، به تحریمهای حقوقبشری اتحادیه اروپا ختم شد و پس از آن، به مدت دو سال، متصدی وزارت رفاه و تامین اجتماعی دولت دهم بود.
از مثلث جلیلی-محصولی-فتاح میتوان با عنوان سه بازوی قدرت، پول و اجرا تعبیر کرد. اجرای سیاستهای در سایه که به یاری پول و با تحمیل چهرههای اجرایی به ارگانها و سازمانهای پرنفوذ کشور، تکمیل میشود. مثلثی که دستکم در سالهای اخیر، هرگز نه از پا نشسته و نه از پا درآمده و حالا، منتظر فرصتی برای به دست گرفتن قدرتی در جایی و در زمانی مناسب است.
دولتهای سایه، در کشورهای دیگر به طور رسمی و کاملا تشکیلاتی فعالیت میکنند. به این معنی که بزرگترین و قدرتمندترین اپوزیسیون دولتها- که عموما رتبه دوم سبد رأی دموکراتیک را کسب کرده و موفق به تصاحب دولت نشدهاند- با معرفی اعضای کابینه و مسوولان دولت احتمالیشان، ضمن نظارت بر عملکرد دولت حاکم، همواره برای به دست گرفتن قدرت در کشور اعلام آمادگی میکنند. تبدیل «تشکیلات» به «گفتمان» اما میتواند مثل یک آفت، تمام این فرایند را خورنده و فرسایشی کند. فعالیت دولت در سایه سعید جلیلی بدون شفافیت، بدون ارائه گزارش عملکرد و بدون رعایت سلسلهمراتب تشکیلاتی حالا تمام این به اصطلاح «گفتمان» را به یک باند مخوف سایهنشین تبدیل کرده که به راحتی در سیاستها سرنوشتساز یک ملت اعمال نفوذ میکند.
حالا احتمال اعمال نفوذ مثلث «جلیلی-فتاح-محصولی» در بازه دوسال باقیمانده از دولت ابراهیم رئیسی قدرت گرفته است. به نظر میرسد حمایت مالی صادق محصولی حالا با یاری تئوریهای در سایه سعید جلیلی و اصحاب رسانهایش در شبکههای اجتماعی در خدمت تحمیل پرویز فتاح به دولت است. نظریه همیشگی جریان پایداری این بوده که تحریمهای بیرحمانه غرب، تاثیری در حکمرانی اقتصادی کشور ندارد و «بیعرضگی» دولت است که اقتصاد را ویران کرده است. بنابراین، مدیران لایق میتوانند دولت را از منجلاب اقتصادی نجات دهند. همین نظریه حالا مسیر را برای تحمیل فتاح به دولت هموارتر نیز میکند.
حالا فتاح، بیسر و صدا، پشت میز ریاست بنیاد مستضعفان نشسته و در انتظار بزنگاهی دیگر است. بزنگاهی که شاید با چراغ سبز «دولت در سایه» و حمایتهای حامیان این جریان در سطوح بالای سیاستگذاری، از آن رونمایی شود. حتی به قیمت به بیراهه کشاندن دولت و ایجاد خسارتهایی برای مردم که در ادوار گذشته نیز شاهد آن بودیم...
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟