در سال ۱۹۹۸ پروژهای به نام «سپر طلایی» برای نظارت حزب کمونیست بر محتوای موجود در اینترنت، سانسور و فیلترینگ کلید خورد. بعدها از دل این طرح، دیوار بزرگ آتش بیرون آمد. این دیوار یکی از پیچیدهترین سیستمهای کنترل اینترنت و سانسور محتوا در دنیا است.
این دیوار، فقط از نرمافزارها و سختافزارهای پیچیده و چندلایه تشکیل نشده است. امروز گفته میشود مجموعه کسانی که صرفاً برای نظارت بر شبکههای اجتماعی، سرویسهای بلاگ یا پیشبرد فیلترینگ در این کشور به استخدام دولت درآمدهاند، از ۲ میلیون نفر هم گذشته است.
اینترنت چین، بهصورت کامل در اختیار وزارت فناوری اطلاعات و صنعت قرار دارد و دولت تمامی محتوای ورودی، داخل چین و خروجی از چین را کنترل میکند. در چین، «سایت ویبو» جایگزین توئیتر شده، «ویچت» جایگزین واتسآپ است و «بایدو» جایگزین گوگل. اما حتی این جایگزینها هم محدودیتهایی دارند و مردم چین حق ندارند درباره یکسری موضوعات خاص در آنجا صحبت کنند. مثلا اگر با موتور جستوجوی «بایدو» در داخل کشور چین درباره حادثه میدان «تیان آن من» جستوجو کنید، با نتایج متفاوتی نسبت به نتایج گوگل روبهرو میشوید.
فیلترشکنها در چین فعال است؟ این سوالی است که پاسخهای بسیاری در مورد آن نوشته شده، اما باید گفت این مورد در چین سختتر از ایران است. چرا که کاربران مدام با استفاده از فیلترشکن به جنگ دیوار آتش میروند و این دیوار هم هر روز با بهروزرسانی و امکانات سختافزاری و بودجههای کلان، فیلترشکنها را شناسایی و فیلتر میکند.
ایران، چین میشود؟
اما آیا وضعیت اینترنت در ایران مشابه با چین خواهد شد یا خیر.
مسعود زمانی، پژوهشگر آینده فناوری در گفتوگو با «هممیهن» معتقد است، اگر هم یک روزی چنین اتفاقی رخ دهد در کوتاهمدت امکانپذیر نیست:«در چین اکثر اپلیکیشنهایی که مورد استفاده قرار میگیرد با محدودیتهای بسیاری روبهرو است. در چین با چند پلتفرم داخلی خودشان، مردم میتوانند از آنها استفاده کنند. در این پلتفرمها نیز اگر درخصوص مسائل سیاسی-اجتماعی انتقادی کنید یا مطلبی بنویسید صفحه شما سریعا بسته میشود و تا باز شدن صفحهتان شما نمیتوانید هیچ خریدی انجام دهید. برای اینکه وضعیت اینترنت ما مشابه با چینیها شود بله امکانپذیر است هرچند در کوتاهمدت شدنی نیست. نکتهای که وجود دارد این است که در ایران نتوانستهاند پلتفرم مشابه یک پلتفرم خارجی طراحی کنند تا تمام نیازهای مردم را برطرف کند اما در چین، با استفاده از پلتفرمهای داخلی توانستند بخشی از نیاز مردم (بهطور مثال خریدن کردن) را برطرف کنند. نود درصد فعالیتهای ضدانحصارگرایانه درخصوص اینترنت، در چین انجام میشود و یک کارگروه دیگر نیز وجود دارد که علیه دور زدن فیلترینگ فعالیت میکند که دولتی هستند.»
نظارت بر مردم یا درآمدزایی از فیلترینگ؟
بعد از فیلترینگ گسترده شبکههای اجتماعی، تقریبا هیچ کاربری نیست که یک یا دو فیلترشکن روی تلفن همراه خود نداشته باشد. باتوجه به اینکه حالا میتوان گفت فیلترینگ، ریزش مخاطبی به بار نداشته، ثابت میکند که افراد بسیاری از فیلترینگ در اینترنت سود کلانی بردهاند. طبق آمار مرکز پژوهشی بتا، تا سال گذشته تعداد کاربران ایرانی اینستاگرام ۴۸ میلیون نفر بود که اگر این رقم را تقسیم بر دو کنیم (چون بسیاری از فیلترشکنها دو کاربرده هستند) و به ازای فروش ماهانه 150 هزار تومان فیلترشکن، این رقم طی یک ماه به حدود 4 هزار میلیارد تومان میرسد که نشان میدهد گردش مال هنگفتی در فروش فیلترشکنها وجود دارد.
مسعود زمانی در این باره میگوید:«آن عدد وحشتناکی که در شبکههای اجتماعی مبنی بر استفاده دولت از فروش فیلترشکن منتشر شده، صحیح نیست. اما یک موضوعی صحت دارد و آن این است که درآمد دولت از پهنای باند بیشتر شده است. همراه اول و ایرانسل از محل استفاده مردم از فیلترشکنها درآمدشان افزایش یافته چون دائما ترافیک بینالمللی به مشتریان عرضه میکنند. پس بنابراین به صورت غیرمستقیم از فروش فیلترشکنها و فیلترینگ بهره بردهاند. اگر برخی دوستان، اینترنت را فیلتر کردند تا درآمدزایی از فروش فیلترشکن داشته باشند تصمیم درستی نیست، چون راهکار بهتری هم وجود داشت تا بتوانند درآمدزایی کنند. الان میبینیم که حضور مردم ایران در شبکههای اجتماعی در بدترین حالت پنج درصد کاهش یافته است، پس دولت نتوانسته کاری کند که مردم نتوانند به اینستاگرام یا تلگرام بروند.»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟