محمدصادق کوشکی، فعال اصولگرا گقت: یکی از آفاتی که ادیان الهی را همواره تهدید کرده و در برهههایی مانع تحقق و نیل به مقاصد این ادیان شده، دینوی شدن دین است. یعنی نگاه افراد به دین ابزاری برای آرامش روانی و یک تکیهگاه معنوی باشد، اما عامل به آن نباشند. حضرت سیدالشهدا در معرفی این افراد میگوید: «إِنَّ هَذِهِ الدُّنْیا قَدْ تَغَیرَتْ وَ تَنَکرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا فَلَمْ یبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کصَابَّةِ الْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیشٍ کالْمَرْعَی الْوَبِیلِ أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا ینْتَهَی عَنْهُ لِیرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لَا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا الْحَیاةَ وَ لَا الْحَیاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً. إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیانُونَ» یعنی، راستی این دنیا دیگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت کرده و از آن جز نمیکه بر کاسه نشیند و زندگیای پست، همچون چراگاه تباه، چیزی باقی نمانده است. آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل نهی نمیشود؟ در چنین وضعی مومن به لقای خدا سزاوار است و من مرگ را جز سعادت، و زندگی باظالمان را جز هلاکت نمیبینم. به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین بر سر زبان آن هاست و مادام که برای معیشت آنها باشد پیرامون آن اند و وقتی به بلا (و رنج و سختی) آزموده شوند دین داران اندکاند.
وی افزود: ما در ماجرای عاشورا همین موضوع دنیایی شدن دین یا همان سکولاریسم را به نوعی شاهدیم. کوفیان مادامی که میپنداشتند حضور کنار امام حسین (ع) منافع آنان را تأمین میکند با ایشان بودند و حتی دعوتش کردند. اما زمانی که حس کردند دفاع از امام حسین (ع) به ضرر منافع و دنیایشان است نه تنها به سیدالشهدا پشت کردند بلکه بر روی او شمشیر هم کشیدند. این موضوع دنیوی شدن نه تنها در اسلام بلکه در سایر ادیان ابراهیمی مثل مسیحیت هم حضور یافت. مسأله اسلام سکولار، در هر زمان قالب و چهرهای از خود نشان میدهد. مثلاً کسانی مثل اعضای انجمن حجتیه که مخالف انقلاب اسلامی بودند و یگانگی دین و سیاست را نفی میکردند، گرچه امروزه به شکل قدیمی دیگر فعالیت ندارند، اما چهره جدیدی به خود گرفتهاند که دقیقاً در راستای همان افکار سکولاریستی است. به تعبیری انجمن حجتیه تعطیل شد، اما فعالیتهای آنان تعطیل نشد و اگر امروزه ما شاهد تفکرات اسلام سکولار هستیم به دلیل ادامه فعالیتهای آنان است؛ منتها این فعالیتها اشکال و چهرههای جدیدی به خود گرفتند.
این استاد دانشگاه ادامه داد:، اما از طرف دیگر، ما شاهد آن هستیم که بعضی از افراد که سابقاً ارادت و علاقه به انقلاب اسلامی داشتند امروزه حرفهایی با انگارههای سکولار از دهانشان خارج میشود. این افراد به دلیل آنکه آموزههای دین را به شکل مبنایی کسب نکردند فاقد دانش دینی هستند. منبع دینشناسی این افراد احساسات است، مثلاً طبیعی است کسی که دینش را از یک مداح گرفته باشد، با حرف یک مداح دیگر دینش را از دست بدهد. اما کسی که آموزههای دینی را از منبع اصلی آن و، ولی فقیه زمانش گرفته باشد اساساً نمیتواند سکولار باشد.
کوشکی گفت: در حال حاضر افرادی در جامعه به اسم جذب حداکثری به شریعت و احکام دینی بیحرمتی میکنند. اشکال کار این افراد این است که خود را در جای یک مجتهد و متخصص دین قرار میدهند. این افراد از عباراتی نظیر «من فکر میکنم چنین است» یا «به نظر من چنان است» استفاده میکنند، یعنی با اندک سواد دینی به خود اجازه میدهند که درباب امور شریعت و احکام فقهی اظهار نظر کرده و به مثابه، ولی فقیه جامعه برای اجرای دین در اجتماع تعیین و تکلیف کنند. در صورتیکه؛ اگر کسی پای مکتب امام خمینی باشد میداند که فلسفه جمهوری اسلامی اجرای احکام شریعت بوده و افراد جامعه هم باید گوش به فرمان، ولی فقیه جامعه باشند. این افراد از این جهت دامان خود را همواره از سکولاریسم و پرتگاه دین دنیوی حفظ میکنند.
وی افزود: طیف دیگری از مسلمانان سکولار هم کسانی هستند که حاضر به پرداخت هزینه برای اعتقاد خود نیستند. افرادی که میترسند پامنبریهای خود را از دست بدهند، در جامعه ورد پذیرش قرار نگیرد، درفضای مجازی به آنها حمله شود و... این افراد برای به دست آوردن دل مخاطب دست به هرکاری میزنند، حتی زیرپا گذاشتن شریعت و احکام فقهی. برای همین است که به «لاک مشکی» قسم میدهند و برای سیدالشهدا هم تعیین و تکلیف میکنند که به «این لاک مشکی برا ببخش». یا امام حسین را الگوی مذاکره معرفی میکنند و منکر قیام و زیربار ظلم نرفتن او میشوند. این افراد دنبال یک دین کمخطر و بیهزینه هستند.
پژوهشگر مطالعات سیاسی تصریح کرد: جالب اینجاست که این افراد حتی فهم از اجتماع خود هم ندارند. آیا مداحی که به لاک مشکی قسم میدهد، نمیداند که مخاطب او افراد مذهبی هستند نه غیر مذهبی؟ او به هوای اینکه افرادی را جذب کند این سخن را میگوید، غافل از اینکه با چنین کاری عدهای از دینداران را از خود دور میکند و هیچ جذبی حداکثری هم رخ نمیدهد. ما در روایت داریم که کسی که به هوای رضایت مردم، رضایت خدا را زیر پا بگذارد نه تنها رضایت مرم را کسی نمیکند، بلکه غضب الهی را به دنبال خود خواهد آورد.
کوشکی اشاره داشت: موضوع من یک مداح نیست، متأسفانه در چند سال اخیر این انگاره گسترش پیدا کرده است که هر چه بگویند ما سیاسی نیستیم یا فلان محفل مذهبی سیاسی نیست، جذب حداکثری میکنند. این افراد شاید پاکتهای زیادی بگیرند، شاید معروف شوند، اما در حقیقت خشم خدا را برای خود خریدهاند. ما در زیارت جامعه کبیره اهلبیت را «ساسةالعباد» خطاب میکنیم؛ یعنی کسانی که سیاستمدارترین مردمان هستند، چطور میشود کسی خود را مداح اهلبیت معرفی کند، اما از سیاست به دور باشد؟ این چنین است که محافل دینی محافل دین در حقیقت نیست، بلکه محلی برای خوشامد این افراد است تا بتوانند به کاسبی خود بپردازند و اسم و رسمی بهم بزنند.
سکولارهای دینی، به یک اسلام حداقلی آن هم برای خوشامد خود ایمان دارند. به تعبیری این افراد مصداق آیه «نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَنَکفُرُ بِبَعضٍ» هستند و اساسا اعتقادشان به خدا، بلکه به منافع و مطلوبهای خویش هست. به تعبیر حضرات معصومین دین برای این افراد یک بازیچه است؛ آنان هرجای دین را بخواهند پررنگ میکنند و هرجای دین را بخواهند کمرنگ. دین حداقلی چه دین معاویه باشد، چه دین مردم کوفه در سال ۶۱، چه دین انجمن حجتیه و یا دین دخیل بستن به لاک سیاه همه دین هوا و هوس و بازیچه است.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟