فرض کنید در صف نانوایی ایستادید و تعدادی اتباع خارجی هم کنار شما هستند. کسانی که اغلب به دلیل جمعیت زیاد خانوادههایشان مصرف نان بیشتری هم دارند و عموما تعداد زیادی نان میخرند. این تصویر با توجه افزایش شمار مهاجران به ویژه افغانستانیها در شهرها و شهرستانها بسیار متداول شده است. در نانوایی همه نان را به یک قیمت میخرند و همه از یارانه دولتی نان بهرهمند هستند. همانطور که همه از یارانه آب، برق، گاز، بنزین و دیگر کالاهایی که دولت روی آنها سوبسید میدهد تا با قیمت ارزانتری ارائه شوند بهرهمند میشوند.
این یعنی یارانه پنهان؛ پولی که دولت پرداخت میکند اما آشکار و مستقیم نیست و همه اقشار جامعه به نسبت از آن بهرهمند میشود. رقم این یارانه سالانه در حدود ۹۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار و این یعنی به ازای هر یک میلیون نفر از شهروندان و اتباع خارجی حدود یک میلیارد دلار یارانه پنهان در سال اختصاص داده میشود.
اما این رقم برای مهاجران با توجه به جمعیت آنها چقدر است؟ رقمی که میتواند برای اقتصاد تحریمزده با چالشهای فراوان، بسیار تعیین کننده باشد.
جمعیت کشور حدود ۸۵ میلیون نفر است و آمارها از وجود ۵ تا ۸ میلیون مهاجر در ایران حکایت دارد. از سوی دیگر روزانه حدود ۱۰ هزار نفر به صورت قانونی و غیرقانونی وارد ایران میشوند. مهاجران قانونی نیز که با ویزای زیارتی، سیاحتی یا تفریحی وارد کشور میشوند عملا تفاوتی با مهاجر غیرقانونی ندارند. چراکه آنها هم به شکل قانونی وارد میشوند و به شکل غیرقانونی در کشور اقامت میکنند و به کار مشغول میشوند.
اگر آمار اتباع را ۵ میلیون در نظر بگیریم هر سال حداقل ۵ میلیارد دلار یارانه پنهان به اتباع خارجی پرداخت میشود. تقریبا معادل همان رقمی که در بانکهای کره جنوبی بلوکه شده بود و ایران توانست پس از مذاکره و تبادل زندانیان با آمریکا آن را آزاد کند.
این رقم معادل ۲۵۰ هزار میلیارد تومان است و یارانه پنهانی است که اتباع خارجی از آن بهرهمند میشود. پرداخت این یارانه البته برای شهروندان هزینههایی دارد و به شکل مالیات و تورم از آنها ستانده میشود.
اما ۸ میلیون اتباع افغانستان که بیش از ۹۰ درصد آنها نیز غیرقانونی در کشور مقیم هستند هیچ مالیاتی پرداخت نمیکنند. آن هم در روزهایی که مالیاتستانی دولت بیش از گذشته شده و افزایش چشمگیر داشته است.
این موضوع واکنش برخی از نمایندگان مجلس را هم در پی داشته است شهباز حسنپور، عضو کمیسیون برنامهوبودجه گفته که بیش از سه میلیون اتباع بیگانه با درآمد بالا در کشور هستند که یک ریال هم مالیات پرداخت نکرده و از تمامی سوبسیدها استفاده میکنند.
رقم پرداختی یارانه پنهان اتباع خارجی حداقل ۲۵۰ هزار میلیارد تومان است و به نظر میرسد با چنین بودجهای بتوان مشکل مدارس در سراسر کشور را حل کرد. اما مسئله اینجاست که مهاجران بدون هیچ قانونی از خدمات آموزشی رایگان نیز استفاده میکنند. بر این اساس رئیس مرکز امور بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش، گفته همچنین سالانه ۳۳۵ میلیون دلار معادل حدودا ۱۰هزار میلیارد تومان برای دانش آموزان اتباع در مدارس دولتی هزینه میشود. بنابراین با توجه به سرانه ۱۵ میلیونی هر دانش آموز اتباع احتمالا حدود ۵۵۶ هزار دانش آموز افغانستانی در مدارس تحصیل میکنند. باید توجه داشت که بسیاری از کودکان ایرانی در نقاط محروم با مشکلاتی اساسی از جمله نبود مدرسه و معلم برای تحصیل روبهرو هستند.
۲۵۰ هزار میلیارد تومان یارانه پنهان اما فقط عدد نیست. بخشی از این یارانه از منابع تجدیدناپذیر داده میشود و این یعنی پیامدهای زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی در پی خواهد داشت. در حالی که منابع آبی کشور نیز روبه کاهش است. با محاسبات مرکز ملی مطالعات راهبردی کشاورزی و آب اتاق ایران و براساس برآوردهای منتهی به سال ۱۴۰۰، منابع آب در دسترس کشور در حدود ۴۸ درصد کاهش داشته است. در همین حال که ۸ میلیون افغانستانی از منابع آب کشور با یارانه دولتی استفاده میکنند، طالبان حتی حقابه ایران از هیرمند را هم نداده است. به گفته احسان قاضی زاده هاشمی نماینده فریمان حتی افغانستان حقابه رودخانه هریرود را هم نداده و در یک سال گذشته حتی یک قطره آب هم از افغانستان وارد سد دوستی نشده است.
نکته اینجاست که اگر طالبان کل حقابه ایران را هم بدهد باز هم این رقم بسیار کمتر از مصرف آب شرب اتباع خارجی در کشور است. اگر جمعیت اتباع افغانستانی در کشور را پنج میلیون در نظر بگیریم و هر نفر نیم لیتر مکعب آب در روز استفاده کند در سال بیش از یک میلیارد متر مکعب آب شرب مصرفشده اتباع است.
آنچه از شواهد و آمارها برمیآید این است که مسئله یارانه پنهان فقط اقتصادی نیست و ابعاد اجتماعی و زیست محیطی نیز دارد. بیتوجهی به این موضوع میتواند عواقب و پیامدهای متعددی برای کشور داشته باشد و باید هرچه سریعتر سیاستگذاری برای ساماندهی به این وضعیت در دستور کار قرار گیرد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟