«قطار خالصسازیها به ایستگاه دانشگاههای کشور رسید.» ۴۵ سال پس از اظهارنظر تاریخی شهید مرتضی مطهری در این خصوص که دانشگاهها باید به محل تضارب آرا بدل شوند و حتی برای تدریس مارکسیست لازم است که یک استاد مارکسیست این درس را به دانشجویان آموزش دهد، اساتید منتقد کشور، امکان حضور در دانشگاهها را یکی یکی از دست میدهند و جای خود را به اعضای جبهه پایداری و... میدهند. روندی که برخی تحلیلگران از آن ذیل عنوان انقلاب فرهنگی دوم یاد کردند و خواستار شفافسازی درباره تبعات آن شدند. تصمیماتی که ریشه آن را باید در تصمیمات معاون سیاسی سابق وزارت کشور ردیابی کرد.
اما پس از آغاز پروسه خالصسازی در دولت، مجلس و نهادهای تصمیمساز، مشخص شد که پشت پرده خالصسازی در دانشگاهها هم تیم جبهه پایداری قرار دارد. به همین دلیل است که بلافاصله پس از اخراج اساتید برجسته دانشگاهی در شریف، اعضای جبهه پایداری یا برخی اساتید دانشگاه امام صادق جایگزین آنها شدهاند. شریفی زارچی درخصوص ردپای جبهه پایداری و گروههای سمپا این طیف در دولت در این تصمیمسازیها مینویسد: «در گروههای دانشگاه سندی منتشر شد که نشان میدهد دولت رییسی مخفیانه فرآیند جذب ۱۵۰۰۰ عضو هیات علمی همسو را به صورت سهمیهای، فوری و خارج از چارچوب علمی موجود دانشگاهها آغاز کرده، این فاجعه یعنی مثلا تزریق ۱۰۰ نفر به هر دانشگاه علوم پزشکی، سکوت جامعه علمی خیانت به ایران است.» در تکمیل این فرضیه، جواد آذری جهرمی هم مینویسد: «تحول در دولت سیزدهم با جدیت در جریان است! ظاهرا ... درباره «جذب هیات علمی دانشگاهها» مصوبه داده است! آنهم چه مصوبهای... رییسجمهور محترم هم مصوبه را ارجاع دادهاند...» در فاز بعدی قرار است روند تصفیه دانشجویان را دربر بگیرد. برای این منظور جبهه پایداری به دنبال آن است که سازمان سنجش را از ذیل وزارت علوم خارج ساخته و به عنوان زیرمجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی کند. در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تیمی قرار دارند که ریلگذاریهای تقنینی را برای جایگزینی دانشجویان مستقل با گروههای سمپات پایداری و انقلابی را برنامهریزی میکنند.
در این میان، روزی نیست که خبر اخراج و تعلیق اساتید برجسته دانشگاهی مانند تیری در قلب افکار عمومی ایرانیان فرو نرود و حسرتی نیافریند. اساتیدی که هر کدام از آنها ذیل سرمایههای نامشهود توسعه در ایران تعریف میشوند اما ناگهان دستی از غیب عرصه سیاسی بیرون آمده و دانشجویان تشنه آموختن را از کلاسهای درس اساتید برجسته محروم میسازد. دیروز اما برخی تحلیلگران از نقش تیم جبهه پایداری در حذف و اخراج این اساتید خبر دادند.
حیرتانگیز اینکه با خروج اساتید برجسته دانشگاهی افرادی جایگزین میشوند که از حداقلهای لازم برای تدریس در بزرگترین دانشگاههای کشور برخوردار نیستند. اسامی امیرحسین ثابتی یا عباس موزون، مجریان صداوسیما برای تدریس در دانشگاه شریف، این پرسش را در افکار عمومی شکل داده که در دانشگاههای کشور چه میگذرد؟ ثابتی، عضو جبهه پایداری و از چهرههای نزدیک به سعید جلیلی قرار است در دانشگاه شریف به دانشجویان درس «انقلاب اسلامی» بدهد! همزمان هم اعلام شده است عباس موزون، دیگر مجری صداوسیما نیز قرار است به دانشجویان دانشگاه شریف درس «آیین زندگی» بدهد! روندی که باعث شد کانون صنفی استادان دانشگاه از امنیتی کردن نهاد دانشگاه و استخدام افراد همسو با حکومت انتقاد کرده و اعلام کند، روند برکناری اساتید منتقد شتاب گرفته و بسیاری از این موج به عنوان انقلاب فرهنگی جدید نام میبرند.
پس از اخراج اساتید دانشگاه شریف، جبهه پایداری به یک حربه نخنما شده پناه برد و با انتشار برخی اسامی ازجمله محمدرضا عارف، اعلام کرد، امضای چنین اساتید اصلاحطلبی هم پای این تصمیمسازیهای غیرمتعارف قرار دارد؛ محمدرضا عارف اما ضمن تکذیب این ادعا بلافاصله نامه استعفای خود را رسانهای و اعلام کرد: «بارها از روند حاکم بر هیاتهای جذب در دانشگاهها گلایه کردهام. درخصوص تبعات عدم تمدید قرارداد اساتید نخبهای همچون شریفی زارچی هشدار دادم، با اینگونه برخوردها باعث ریزش نیروهای نخبه میشویم.» این فعال سیاسی با بیان اینکه روند حاکم بر هیاتهای جذب دانشگاهها عملا باعث خروج نخبگان از دانشگاهها میشود، افزود: «دخالتهای مخرب نهادهایی که هیچ ربطی به مسائل درون دانشگاه ندارند در مباحث درون دانشگاه، استقلال دانشگاه را مورد هدف قرار داده است.» عارف ادامه داد: «وضعیت موجود در نهادهای علمی کشور که بهواسطه دخالتهای مستمر نهادهای بیرون از دانشگاه تبدیل به یک اداره معمولی شده را به هیچوجه زیبنده آموزش عالی کشور نمیدانم، سال گذشته نیز در نامهای به رییسجمهور محترم نسبت به تبعات برخوردهای امنیتی با اساتید و دانشجویان هشدار داده بودم.»
اما زمانی که جبهه پایداری، سنگرهای کابینه را یکییکی فتح میکرد، بسیاری تصور میکردند، دامنه اثرگذاریهای این طیف تندرو قرار است، تنها وزارتخانههای سودآور حوزههای اقتصادی و فرهنگی را در بر بگیرد، اما در پایان عمر دو ساله دولت، مشخص شده که مهمترین پروژه تعریف شده جبهه پایداری قرار است در دانشگاهها عملیاتی شود. دیروز برخی فعالان سیاسی خبر دادند که اعضای جبهه پایداری در حال وارد آوردن فشار هستند تا با آغاز مهر ماه دامنه وسیعی از اساتید دانشگاه جدید سمپات پایداری در دانشگاهها مستقر شده و جریانسازی کنند! پروژهای که تنها به اخراج اساتید ختم نمیشود و فاز مهم دیگری هم دارد. در حال حاضر فاز نخست آن که تصفیه اساتید است، در حال اجراست.
براساس اطلاعات دریافتی به «اعتماد»، روند خالصسازیها قرار نیست در همین نقطه متوقف شود و سایر حوزهها را نیز در بر میگیرد. در فاز بعدی قرار است دامنه خالصسازیها متوجه دانشجویان شود. مصطفی فقیهی فعال سیاسی و رسانهای درباره این تصفیه بزرگ مینویسد: «جبهه پایداری» درصدد است، پس از «تصفیه بزرگ اساتید»، ورود دانشجویان به دانشگاه را هم، براساس صلاحیتهای سیاسی- اعتقادی تغییر دهد.» ابزار مهم این روند در سال جاری از طریق کمیتههای انضباطی دانشگاهها عملیاتی میشود تا سالهای بعد که از طریق انتقال سازمان سنجش به زیر مجموعه شورای عالی انقلاب فرهنگی اساسا سهمیههای متفاوتی برای ورود دانشجویان اعمال شود.
پیش از اظهارنظر انتقادی محمدرضا عارف درخصوص اخراج اساتید، سایر چهرههای سیاسی و اساتید کشور هم نسبت به این فقدان واکنش نشان دادند. معصومه ابتکار در واکنش به اخراج سریالی اساتید نوشت: «انتقام ناکارآمدی و عدم موفقیت خودتان را از دانشگاه نگیرید!» رییس اسبق سازمان حفاظت محیطزیست نوشت: لیستی از اسامی ۵۸ استاد دانشگاه منتشر شده که گفته میشود در دولت سیزدهم اخراج یا تعلیق شدهاند! شما را به خدا انتقام ناکارآمدی و عدم موفقیت خودتان را از دانشگاه نگیرید! برای رشد و اعتلای ایران به دانشگاه تراز جهانی نیازمندیم! این نحوه برخورد با دانشگاهیان در تاریخ بیسابقه است!
محمد فاضلی که در ماههای ابتدایی آغاز به کار دولت سیزدهم از تدریس در دانشگاه شهید بهشتی منع شده بود در حساب توییتری خود نوشت: «روندهای متعددی به سوی زوال دانشگاه بالاخص علوم انسانی و اجتماعی همگرا شدهاند، از اخراج اساتید حتی اندکی منتقد و ناهمسو تا مهاجرت استعدادها و بحران جایگزینی استاد خوب، جامعه ایران آینده، صدای این دهل نوازی را خیلی دردناک خواهد شنید.» این جامعهشناس در یک پیام توییتری دیگر نوشت: «همانگونه که بعد از چند دهه تلاش برای گزینش معلمان همسو و سختگیرانه برگزیدن معلمان، خروجی آموزش و پرورش (و ورودی دانشگاه) را مطلوب نمیدانید، گزینش استاد همسو، ساکت و محافظهکار هم انبوه دانشجوی مطلوب شما را تربیت نمیکند، ضرورت تغییر را درک کنید و منطق نهادها را دریابید.»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟