این روزنامه نگار نوشت:
فروردین ۵۹ اعظم دانشجوی ۲۳ساله تربیت معلم درتهران به قتل رسید. برادرش او را به کوچهای خلوت در خیابان ایرانشهر کشاند و خفه کرد و باطناب، جسد را به درِ یک خانه آویخت.
عبدالناصر ساعتی بعد خود را تسلیم پلیس کرد و به ماموران گفت خواهرش نوزاد نامشروعی را باردار بوده و او برای پاک کردن لکه ننگ از دامان خانواده مرتکب جنایت شده. نوزادی که در کالبدشکافی جسد مشخص شد پسر بوده است.
در نگاه نخست این حادثه دردناک یک جنایت ناموسی بود اما قتل اعظم و طفلی که در شکم داشت، با یکی از مهمترین حوادث تاریخ ایران پیوند داشت: تسخیر سفارت آمریکا. وقتی اعظم به قتل رسید، هفتهنامه جوانان امروز خبر جنایت را با این تیتر بازتاب داد: «دختری که از جاسوس آمریکایی باردار بود چگونه بدست برادرش به قتل رسید؟»
عبدالناصر به پلیس گفت به گفته خواهرش، پدر این نوزاد، مایکل مولر تفنگدار دریایی سفارت آمریکاست که آن روزها گروگان دانشجویان خط امام بود.
عبدالناصر گفت: «برای اینکه نطفه ننگین این جاسوس امریکایی را از دامن خانوادهام پاک کنم خواهرم را کشتم. این جاسوس نیز باید اعدام شود و به سزای اعمال ننگینش برسد.»
قصه اعظم قبلا هم به مجلات تهران راه پیدا کرده بود. آذر ۱۳۵۸، یک ماه پس از تسخیر سفارت آمریکا، یک خبر جنجالی منتشر شد. یک دخترجوان مدعی بود ازیک گروگان آمریکایی باردار است. نشریه جوانان امروز گزارشی جنجالی منتشر کرد با این تیتر: «من از سرپرست تفنگداران دریایی سفارت آمریکا حامله هستم»
در این گزارش شرحی آمده بود از بازداشت دختر جوانی به نام اعظم توسط کمیته منطقه ۹ تهران. دختر جوان در بازجوییها گفته بود، از یک آمریکایی باردار است. ظاهرا یکی از همکلاسیهای اعظم، رفت و آمد او به سفارت آمریکا را به کمیته گزارش کرده و باعث گرفتاریاش شده بود.
به نوشته مجله جوانان امروز:«یک دختر دانشجو که با یکی از کارکنان لانه جاسوسی قبل از تصرف این محل رابطه داشت از او به کمیته منطقه ۹ شکایت کرد و مدعی شد که از آن گروگان آمریکایی حامله است. این دختر مدعیست برای تقویت زبان انگلیسی با یک خانواده آمریکایی رابطه داشته که در جریان آن با مایکل مولر آشنا شده و به وسیله وی مورد تجاوز قرار گرفته. طهماسبی معاون کمیته دراین باره اظهار داشت: یک دختر جوان که خود را دانشجو معرفی میکرد دو بار به کمیته تلفن کرد و مشخصات دختر دانشجوی دیگری را داد و گفت که دختر مزبور با سفارت امریکا ارتباط دارد.
ما طبق آدرسی که دختر تلفنکننده در اختیار گذاشته بود به محل رفتیم و تحقیق کردیم اما خانم الف در خوابگاه نبود. تحقیقات ما ادامه داشت تا اینکه ساعت ۱ بامداد ۱۶ آذر این دختر را به اتفاق جوانی به نام مرتضی دستگیر کردیم...در بازجویی معلوم شد آنها زن و شوهر نیستند و فهمیدیم که الف همان دختری است که ما دربارهاش تحقیق میکردیم. الف در بازجویی به همه چیز اعتراف کرد و شکایتی نیز از مایکل مولر امریکایی تسلیم کمیته کرده که ما آن را پیگیری میکنیم»
اعظم نیز گفته بود تابستان ۱۳۵۸ برای تقویت زبان انگلیسی با یک خانواده آمریکایی آشنا شده و وقتی همراه آنها در رستوران سفارت آمریکا شام میخورده، با مولر مراوده پیدا کرده. این مراوده به ملاقات در آپارتمان مایکل انجامیده و جنبه عاشقانه یافته است.
اعظم گفته بود برای دیدن مولر به سفارت آمریکا میرفته و مایکل هم برای صحبت با او به خوابگاه تلفن میکرده است. اعظم در آخر گفتهبود «از دانشجویان انتظار دارم اگر مولر جاسوس است او را محاکمه کنند و اگر جاسوس نیست آزادش کنند تا با من ازدواج کند و آبرویم را حفظ کند.»
انتشار این گزارش بازتاب گستردهای داشت تا جایی که دانشجویان پیرو خط امام از این مجله شکایت کردند اما موضوع در میان سایر اخبار گم شد. چند ماه بعد، وقتی برادر اعظم به قتل اعتراف کرد و از مولر شاکی شد، پروندهای علیه این آمریکایی باز شد. بازپرس جنایی تهران، اعلام کرد حتی اگر همه گروگانها آزاد شوند، مولر به اتهام رابطه نامشروع در ایران خواهد ماند. به گفته بازپرس، این گروگان آمریکایی، رابطه جنسی با مقتول را تکذیب کرده اما مقتول را میشناخته و اعظم برای یادگیری زبان به سفارت رفت و آمد داشته و در میهمانیهای او و همقطارانش شرکت میکرده است.
برغم این جنجالهای مطبوعاتی، مایکل مولر همراه سایر گروگانهای آمریکایی در دی ۱۳۵۹ آزاد شد و ایران را ترک کرد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟