رضا نصری تحلیلگر سیاست خارجی:
دستاورد تیم مذاکرهکننده برجام در رابطه با قطعنامه ۲۲۳۱ بینظیر و استثنا است
یک تحلیلگر سیاست خارجی گفت: دستاورد تیم مذاکرهکننده برجام در رابطه با قطعنامه ۲۲۳۱ - به ویژه در مورد مسئله موشکی - یک دستاورد بینظیر و استثنایی است. اما متاسفانه در ایران، رسانهها - به ویژه صدا و سیما - در تشریح و توضیح این دستاورد بزرگ حقوقی برای افکار عمومی به شدت کوتاهی کردند و امروز بسیار از مردم از این موفقیت قابل توجه تیم مذاکرهکنند ایران بیخبر ماندهاند.
رضا نصری تحلیلگر سیاست خارجی در پاسخ به این سوال هفته گذشته تحریمهای تسلیحاتی و یکی از بندهای غروب آفتاب مربوط به قرارداد برجام به پایان رسید. با توجه به آنکه تروئیکای اروپایی اعلام کردند که خواستار ادامه تحریمهای تسلیحاتی ایران هستند. تحلیل شما درباره شرایط به وجود آمده چیست، گفت: انقضای محدودیتهای شورای امنیت در حوزه موشکی به این معنی است که از این پس از منظر حقوق بینالملل مانعی در این زمینه متوجه ایران نیست.
به گزارش فراز، بخش هایی از گفت و گوی نصری را در ادامه می خوانید:
- موضعِ کشورهای اروپایی هم در این مورد بر شرایط جدید تاثیر حقوقی ندارد. اینکه برخی کشورها نمیخواهند با ایران در این زمینه همکاری یا مبادلاتی داشته باشند - و این عدم تمایل را در قوانین داخلی خود منعکس کردهاند - مربوط به خودشان است و به سایر اعضای سازمان ملل تسری نمییابد.
- در هر حال، حتی اگر این کشورها موضع مثبتی هم نسبت به انقضای این تحریمها و محدودیتها داشتند، ملاحظات راهبردی و سیاسی آنها - و جنس روابطشان با ایران - در عمل اجازه نمیداد با ایران در این حوزه همکاری کنند.
- از آنجا که کشورهای اروپایی - سوا از جنبهٔ عملی قضیه - موظف به لغو تحریمهای خود بودند، عدم پایبندی آنها به این تعهد - که نص صریح قطعنامه ۲۲۳۱ است - به اعتبارشان لطمه میزند و موجب تیرگی بیشتر روابط میان ایران و غرب میشود.
- طبیعتاً، ایران میتواند - چنانچه صلاح بداند - در برابر این بدعهدی واکنش نشان دهد. البته اینکه چه واکنشی درخورد این رفتار اروپاییهاست موضوعی است که باید دستگاه سیاست خارجی کشور - با سنجیدن جمیع جوانب و رویکردی که نسبت به ادامه مذاکرات هستهای دارد - به آن بپردازد.
- در هر حال، این موضع اروپاییها - با توجه به تنشی که میان آنها و ایران بر سر قضیه اوکراین پیش آمد - قابل پیشبینی بود. در واقع، به نظر میرسد این اقدام اروپاییها بیش از هر چیز متاثر از ملاحظات سیاست داخلی و برای مصرف افکار عمومی خودشان بوده باشد.
- انقضای این محدودیتها و تحریمها - همانطور که ذکر شد - هم یک دستاورد «حقوقی» بلندمدت است و هم یک پیروزیِ «سیاسی» در شرایط کنونی تلقی میشود. اینکه در اوج ایرانهراسی ناشی از منازعات اسرائیل و فلسطین، سازمان ملل پایان این محدودیتها و تحریمها را رسماً اعلام کند و در عمل این پیام را برساند که فعالیتهای موشکی ایران را مغایر با صلح و امنیت بینالمللی نمیداند، قطعاً یک پیروزی سیاسی است.
- از نظر حقوقی نیز نه تنها انقضای این تحریمها موجب خواهد شد کشورهای غربی دیگر نتوانند به راحتی در رابطه با فعالیتهای موشکی و ماهوارهای ایران در مراجع بینالمللی فضاسازی کنند، بلکه در بیانیهها و کارزارهای تبلیغاتی خود نیز دیگر نمیتوانند به هیچ سند بینالمللی علیه فعالیتهای ایران استناد کنند. از طرف دیگر، دست ایران نیز - از نظر حقوقی - برای مبادرت به همکاریهای موشکی با سایر کشورها - به ویژه چین و روسیه - باز خواهد شد.
- امکان وضع تحریم «بینالمللی» علیه ایران در این حوزه دیگر امکانپذیر نیست. وضع تحریمهای جدید بینالمللی مستلزم تصویب یک قطعنامه جدید از سوی شورای امنیت خواهد بود که قطعاً با اِعمال وتوی چین و روسیه مواجه خواهد شد.
- اما اینکه آمریکا و اروپا - در سطح کنگره، نهادهای ملی و نهادهای قانونگذار اتحادیه اروپا - بخواهند تحریمهای خود را حفظ کنند یا افزایش دهند، کاملاً محتمل است. اما باید توجه داشت تحریمهای ملی و منطقهای آنها برای سایر کشورهای جهان الزامآور نیست.
- دستاورد تیم مذاکرهکننده برجام در رابطه با قطعنامه ۲۲۳۱ - به ویژه در مورد مسئله موشکی - یک دستاورد بینظیر و استثنایی است. نخست اینکه برای اولین بار در تاریخ سازمان ملل، کشوری که خود «موضوع» قطعنامههای شورای امنیت بوده، در کنار پنج عضو دائمی این نهاد نشسته و در مورد متن یک قطعنامه جایگزین در مورد خود مذاکره کرده و در تدوین متن نهایی ایفای نقش کرده است. تا آنجا که میدانم، جز ایران هیچ کشور دیگری در موارد مشابه هرگز در تدوین متن یک قطعنامه شورای امنیت در مورد خودش به چنین موقعیتی دست نیافته است!
- دوم اینکه، علیرغم اینکه موضوع موشکی خارج از حیطه مذاکرات هستهای بوده، تیم مذاکرهکننده برجام موفق شد محدودیتهای الزامآور مندرج در قطعنامه ۱۹۲۹ در این زمینه را به محدودیتهای غیرالزامآور در قطعنامه ۲۲۳۱ تبدیل کند.
- به عبارت دیگر، تیم مذاکرهکننده برجام، در فرایند نگارش قطعنامه ۲۲۳۱، با تغییر یک فعل و قید یک جمله شرطی در ماده ۳ ضمیمه ب قطعنامه، عملاً «تصمیم» الزامآور قبلی شورای امنیت (در قعطنامه ۱۹۲۹) را به یک «فراخوان» غیرالزامآور (در قطعنامه ۲۲۳۱) تبدیل کرد.
- به همین خاطر هم - حتی پیش از انقضای این محدودیتها و تحریمها در روزهای اخیر - آمریکا و دولتهای غربی هرگز نتوانستند طی این سالها رزمایشهای موشکی یا پرتابهای ماهوارهای ایران را غیرقانونی و ناقض قطعنامه تلقی کنند و متناسب با آن با ایران برخورد نمایند. یعنی هر بار که تلاش کردند موضوع فعالیتهای موشکی ایران را به شورای امنیت ارجاع دهند، در صحن شورا شکست خوردند.
- سوم اینکه تیم مذاکرهکننده برجام موفق شد به سازوکاری دست یابد که طی آن تحریمهای شورای امنیت در یک تاریخ توافقی - بدون نیاز به صدور یک قطعنامه جدید - به صورت خودکار «منقضی» میشوند. در واقع، از این نظر نیز قطعنامه ۲۲۳۱ استثناست چرا که در سایر موارد مشابه، لغو تحریمهای شورای امنیت همواره مستلزم تصویب یک قطعنامه جدید با رای مثبت پنج عشو دائمی شورا بوده است.
- ارزش و اهمیت این دستاورد اینجا مشخص میشود که امروز، در اوج تنشهای سیاسی و نظامی میان ایران و اسرائیل و حامیان غربی او، آمریکا و هیچیک از شرکای آن نتوانستند از لغو محدودیتها و تحریمهای شورای امنیت در حوزه موشکی جلوگیری کنند.
- در واقع، فرایند تدوین و ویژگیهای قطعنامه ۲۲۳۱ آنقدر جالب توجه است که دانشکدههای حقوق در جهان میتوانند آن را به عنوان یک نمونه خاص به دانشجویان رشتهٔ حقوق بینالملل و دیپلماسی تدریس کنند!
- اما متاسفانه در ایران، رسانهها - به ویژه صدا و سیما - در تشریح و توضیح این دستاورد بزرگ حقوقی برای افکار عمومی به شدت کوتاهی کردند و امروز بسیار از مردم از این موفقیت قابل توجه تیم مذاکرهکنند ایران بیخبر ماندهاند. حال اینکه در کنگرهٔ آمریکا، و در بسیاری از رسانهها و اندیشکدههای آن، تیم مذاکرهکننده دولت اوباما بابت این شکست حقوقی در برابر ایران تا به امروز مورد سرزنش و شماتت قرار دارند.
- خنثیسازی امنیتسازی چند پیشنیاز دارد؛ اول اینکه دولت مستقر اصولاً «امنیتیسازی» را یک تهدید برای منافع ملی تلقی کند و برای خنثی کردن آن طرح و برنامه داشته باشد؛ دوم اینکه در حوزه سیاست خارجی یک انضباط و پیوستگی جدی برقرار باشد به نحوی که برای مخاطب جهانی معلوم و مشخص باشد چه کسی سخنگوی ایران در صحنهٔ بینالمللی است.
- به عبارت دیگر، «یک صدا» از ایران به جهان مخابره شود، نه اینکه هر مقام مسئولی - از شهردار گرفته تا صاحبان تریبونهای مختلف - بتوانند بدون هماهنگی با دستگاه دیپلماسی کشور، موضع ایران را مطابق میل و سلیقه خود بیان کنند؛ سوم اینکه زبان ایران در جهان، زبان سنجیده، حقوقی و غیرتهدیدآمیز باشد. به عبارت دیگر، رویکرد ایران در معرفی سیاستهای خود در جهان مبتنی بر اصل «به نرمی سخن بگو، اما گرز بزرگی در دست داشته باش» باشد!
- یعنی همان مُدلی که کشوری با نفوذ و قدرت چین در پیش گرفته است! چهارم اینکه، برای تحقق پیشنیازهای ذکر شده، از همه ظرفیتهای کشور استفاده شود. تحقق این مورد نیز مستلزم این است که چهرههای معتبر و «بینالمللی» ایران - و همچنین کارگزاران با تجربهٔ دستگاه دیپلماسی کشور - را از دعواهای جناحی و برچسبزنیهای سیاسی مصون نگه داشت.
منبع خبر :
ایلنا