این روزها با توجه به بحران غزه، صداوسیما برنامههای مختلفی را در پوشش اتفاقات منطقه تدارک دیده است و در یکی از این برنامهها، مجریان از مهمانان سیاستمدارشان میپرسند که آیا دوست دارند به غزه بروند؟
آنها هم میگویند بله، اگر شرایط فراهم شود حاضریم برای جنگ با اسرائیل به غزه برویم. به قول نوجوان معروف شده در شبکههای اجتماعی با آن لهجه دلنشینش، این علاقه به رفتن به غزه «واقعیه یا کیکه»؟
اصلا چه احتیاجی است که سیاستمداران به غزه بروند؟ مگر آنها به سوریه رفته بودند که حالا انتظار داشته باشیم که الان با توجه به شرایط به غزه بروند؟
اصلا این چه سوالی است؟ مهمان برنامه درباره این سوال چه جوابی میتواند بدهد؟
آدمهایی با کمترین میزان آشنایی با فنون نظامی چرا باید به منطقهای بروند که بوی باروت و دود میدهد و خود را در معرض خطر قرار بدهند؟ این مورد در مورد خبرنگاران اعزامی هم صدق میکند. منطقه جنگی، نشست خبری نیست که هر خبرنگاری را به آنجا اعزام کنیم.
این نوع خبرنگاری احتیاج به آموزش دارد و هر اهل رسانهای نمیتواند از پس این کار برآید. نه تنها نمیتواند خبر تهیه کند بلکه جان خود را هم به خطر میاندازد. در همین ایران هستند خبرنگارانی که تجربه حضور در جنگهای مختلف مثل اوکراین را دارند و به خوبی میتوانند بحران غزه را پوشش دهند.
منطقه جنگی جای خوبی برای سلفی گرفتن و خودنمایی نیست و تنها متخصصین و خبرنگاران میدانی آموزش دیده میتوانند رسالت خبری خود را در این میدان انجام دهند.
ما همین مشکل را در زمانی که زلزله یا سیل هم در کشور رخ میدهد روبرو هستیم. همه مسئولانی که هیچ تخصصی در مدیریت بحران ندارند، راهی مناطق زلزله زده میشوند و فقط در دست و پای کسانی هستند که قرار است آنجا کار کنند. یا خبرنگارانی که تا به حال گزارشی میدانی از یک خیابان نداشتهاند، راهی این مناطق میشوند تا خبر تهیه کنند.
هیچ اشکالی ندارد از پشت میز یا فضای مجازی از مظلوم حمایت کرد و در برابر ظالم ایستاد و اگر روزی کار به حضور فیزیکی رسید اجازه بدهیم تا آنها که توان و تخصص دارند به میدان بروند. برخی از حضورها نه تنها کمکی نمیکند بلکه زحمت هم به بار میآورد.
در پایان باید از اعزام خبرنگاران ایرانی به غزه حمایت کرد؛ چون الان تقریبا بسیار رسانههای جهان در منطقه حضور دارند و جای رسانههای ایرانی برای پوشش درست اخبار خالی است به ویژه اینکه ما خبرنگاران میدانی بسیار خوبی هم داریم.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟