نعیمه عطامنش
وطنسازی بر اساس عقیده یک تفکر صهیونی است. وطنسازی بر اساس باور چیست؟ بعد از جنگ جهانی، یهودیان از کشورها و مناطق جغرافیایی مختلف مطابق این باورمندی که دین برگزیدهاند و با استناد به تورات بر آن بودند که میهنی تشکیل دهند و لذا از تمام دنیا جمع شدند. صهیونیسم با این ادعا که قوم یهود از حدود ۳۲۰۰ سال پیش تا سال ۲۰۰ میلادی که امپراطور روم آنها را پراکنده کرد در فلسطین سکونت داشتند، قوم یهود را ترغیب کرد تا به سرزمین موعود مهاجرت کنند. تمام یهودیان از کشورهای مختلف به این جنبش پیوستند و در مورد این ایده که یهودیان باید به اسراییل برگردند و دولت یهود تشکیل شود، مشترکند. شاید کشوری تشکیل شده باشد، اما ملیتی به وجود نیامده است. در واقع، چنین گروه و دستهای که در جهت هدفی خاص گرد هم جمع شدهاند، میتوانند از هر کشور و ملیتی باشند. چه هلندی، چه سوییس، در حقیقت ملت نیستند، این اجتماع، امت میسازد. امت صرفا مفهومی عقیدتی است برای اطلاق به جمعی صرفا برای هدف و مقصدی گرد هم آمدهاند.
برخلاف واژهی ملت که یک واحد بزرگ انسانى است و عامل پیوند آن یک فرهنگ، نژاد و آگاهى مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یکدیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید مىآید. از جمله ویژگیهاى هر ملت این است اشغال یک قلمرو جغرافیایى مشترک است و احساس دلبستگى و وابستگى به سرزمین معین دارند. در زمینه مفهوم حقوقى و سیاسى ملت، دو مکتب معروف وجود دارد: مکتب آلمانى و مکتب فرانسوى. متفکران آلمانى بر عوامل قومى، نژادى، زبان و مذهب تکیه مىکنند در حالى که بر اساس بینش نظریهپردازان فرانسوى مفهوم «ملت» بر اصل اراده زیست دسته جمعى استوار است. این مکتب عوامل قومى، نژادى، زبان و مذهب را در شکلگیرى ملت انکار نمىکند اما به عناصر معنوى و فرهنگ و تمدن یک مجموعه انسانى که باعث هویت ملى آنان است نیز توجه ویژهاى معطوف مىدارد.
در مقابل، در قرآن مفهوم ملت معنای متفاوتی دارد. برای مثال مىفرماید: ملة ابیکم ابراهیم؛ یعنى راه و روش پدر شما ابراهیم... بنابراین «ملت» و «دین» یک معنا دارند. اما آنچه در کاربرد واژه «ملت» امروزه منظور است همان معنى جدید است که پیشگامان دو تعریف جدید اروپایی مطرح کردهاند.
مرز میان امتها، مرزهای عقیدتی است، همه بر اساس اصولی دینی متمرکز شدهاند، اما ملیت یک رابطهی قانونی را در یک ملت و دولت تعریف میکند. ملیت شامل وظیفهی فرمانگذاری از سوی فرد و حمایت از سوی دولت است. هر شخصی که رابطه ی معنوی و ذاتا سیاسی با هر کشور دارد و لذا تابعیت آن را دارد، این تابعیت مستلزم حق و تکلیف است و رابطهای حقوقی با هم دارد. برای مثال یک ایرانی واجد شرایط میتواند رییس جمهور شود. همچنین قانون مدنى ایران در مواد ۹۷۶ تا ۹۹۱ ضوابط تابعیت را بیان کردهاست. قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز در اصول ۴۱ و ۴۲ یکى از حقوق ملت را حق تابعیت برشمرده و اعلام نموده است: تابعیت کشور ایران حق مسلم هر فرد ایرانى است و دولت نمىتواند از هیچ ایرانى سلب تابعیت کند مگر به درخواست خود او یا در صورتى که به تابعیت کشور دیگرى درآید.
وطن سازی بر اساس عقیده ملیت نمیسازد، دل بستگی و وحدت به دنبال ندارد، آگاهی فردی نمیبخشد. چه بسا تنها ملیت است که بر اساس فرهنگ، نژاد و آگاهی مشترک شکل میگیرد. ملیت بر احساس دلبستگی، فرهنگ و وابستگی به سرزمین خاص به وجود میآورد و حق و تکلیف متقابل نسبت به دولت و ملت ایجاد میکند. مسئولیت ایجاد میکند و حق خواهی به دنبال دارد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟