افزایش سن بازنشستگی در برنامه هفتم توسعه، حرفوحدیثهای بسیاری را با خود به همراه داشت. از مقایسه سنوات بازنشستگی با دیگر کشورهای جهان تا بررسی آسیبشناسانه این طرح به نسبت اقتصاد کلان در کشور، همه از انواع واکنشهایی است که به این خبر صورت گرفت. با این حال اما، سرنوشت طبقه کارگر، بسیار فراتر از این واکنشها به تغییرات در سیاستها گره خورده است. طبقهای که هرساله، سالهای آینده از زندگی و معیشتش، با یک امضا در این نهاد و آن سازمان، دگرگون میشود.
روزنامه اینترنتی فراز در واکاوی تاثیر افزایش سن بازنشستگی بر معیشت و سرنوشت کارگران، با «حسن صادقی»، معاون دبیرکل خانه کاگر گفتوگو کرده است.
حسن صادقی در آغاز گفت: «چرا خبرنگاران در حوزه صندوقهای بیمهای، همه برنامه را مدنظر قرار نمیدهند؟ برنامه هفتم توسعه برنامهای است که براساس مالیات تنظیم شده و به طور مرتب روی بحث مالیات و جیب مردم را نشانه گرفتن و جیب مردم را خالی کردن متمرکز شده است. از طرفی برنامهای که سازمانهای بیمهای را در جهت نابودی هدایت میکند، توصیههای مقام معظم رهبری را در حوزه سازمانهای بیمهای لحاظ نکرده است. در برنامه، پایداری صندوقها، دادن مطالبات به صندوقها و مد نظر قرار دادن نظام بیمهای چند لایه به کلی کنار گذاشته شده است. یعنی برنامه هفتم توسعه یک برنامه مالیات محور و سنکوبکننده سازمانهای بیمهای است. به ویژه، سازمان تامین اجتماعی و بحث سن و سابقه یکی از این مولفهها است».
او در ادامه گفت: «دولت در رابطه با واگذاری سهام، تعهدات خودش را به بانکها و پیمانکاران طرف قراردادش اجرایی میکند اما در حوزه تامین اجتماعی چنین نیست. دولت حق بیمهی بیمهشدگان تامین اجتماعی را در قالب مالیات دریافت و به حساب خزانهداری واریز میکند. دولت مطالبات گذشته سازمان تامین اجتماعی را به صورت ساده محاسبه کرده و از زیر بار تعهداتش شانه خالی میکند. دولت نه تنها سهم سه درصدی سازمان تامین اجتماعی را در ردیف بودجههایش نمیبیند بلکه بار خودش را بر تامین اجتماعی در حوزه درمان تحمیل میکند. برای مثال، پزشکان تامین اجتماعی را مکلف میکند که روزی دو ساعت درمان غیر بیمهشده ارایه بدهند. دولت سن و سابقه را افزایش میدهد، دولت کارگاههای کوچک تا سقف ۴نفر را مجاز میکند که حق بیمهای برای بازنشستگی و مستمری پرداخت نکنند».
او افزود: «متاسفانه برنامه هفتم با نگاه کارشناسان وزارت اقتصاد، با تفکر مالیاتمحور نوشته شده است. کارگر تعهد بدهد اما دولت هیچ تعهدی نسبت به رفاه آنها نداشته باشد. یعنی کارگران، پول، مالیات و حق بیمه پرداخت کنند اما دولت در مقابل کاری نکند. پس دولت چرا وجود دارد و اساسا وظایف دولت چیست؟ چگونه در برخی قوانین حکم ولی فقیه نصّ صریح قانون تلقی میشود اما در اینجا توصیه محسوب میشود؟»
معاون دبیرکل خانه کارگر با اشاره به بدهی چند صد هزار میلیارد تومانی دولت به صندوقهای بازنشستگی در کشور گفت: «سازمان تامین اجتماعی چرا سودآوری نداشته؟! دولت به تعهداتش عمل نکردهاست. ما از دولت ۸۵۰هزار میلیارد طلب داریم. اگر دولت مطالبات ما را در ردیف بودجهاش میدید، دلیلی نبود که امروز نتوانیم متناسب سازی را پیاده کنیم. چه کسی گفته ما سودآوری نداشتیم اگر سودآوری نداشتیم پس از کجا اداره میکنیم؟ بله؛ دولت صفر تا صد هزینههای صندوقهای کشوری را میدهد اما سازمان تامین اجتماعی که یک سازمان بین نسلی است و ۷۸ سال است که روی پای خودش ایستاده و دستش را به سوی دولت دراز نکرده است. اگر نگاه دولت این است که سازمان تامین اجتماعی را سودآور کند، باید مطالباتش را اجرا کند. چیزی که امروز باعث ناکارآمدی صندوق شده، عدم توجه دولت به تعهدات خودش در قبال سازمان تامین اجتماعی است».
او در ادامه گفت: «چه کسی سازمان تامین اجتماعی را غیر سودآوری کرده؟ خود دولت. چطور؟ ۲۷ آیتم تصویب کرده و بر سازمان تامین اجتماعی برای رفع تکالیف خودش قالب کرده است. سازمان هدفمندی یارانهها درست کرده و گفته من به عنوان کارفرما پول میدهم و نداده! گفته پول اسارت آزادگان را گفته میدهد و پرداخت نکرده! طلاب را بیمه کرده و گفته ۲۰درصد بیمه را پرداخت میکند و نداده! بسیجیها، قالیبافها و رانندگان برون شهری و درون شهری را بیمه کرده و گفته پولش را میدهد و نداده است! ضامن ورشکستگیهای سازمانهای بیمهای دولت بوده است».
صادقی با اشاره به منافع و مضراتی که این طرح میتواند برای جامعه کارگری ایران داشته باشد، گفت: «با چه مکانیزمی به نفع کارگر است؟ اگر دولت به تعهداتش عمل کند، منافع کارگر تامین میشود. مثلا اگر سن و سال را افزایش داد و مکانیزمی هم برایش تعریف نکرد، این منافع تامین نمیشوند. اولین مولفه برای هر کارفرما این است که بیمه تامین اجتماعی را برای نیروی کاری که استخدام کرده، رعایت کند. چرا دولت کارگاههای کوچک را از بیمه اجباری معاف کرده؟ کارگاهها بیمه عمر، بیمه بازنشستگی، بیمه درمان و بیمه حوادث ناشی از کار نداشته باشند؟ چرا دولت نسبت پشتیبانی را کاهش داده است؟»
این فعال کارگری گفت: «میگویند از این تاریخ، سن و سابقه را اقزایش بدهید. سنی که در مردان به ۶۲ سال و برای زنان نیز به ۶۰ سال افزایش خواهد یافت. ظاهر قضیه را اگر ببینیم بسیار وسوسه انگیز است اما در باطن چنین نیست که به کمک سازمان تامین اجتماعی بیایند. کمک به سازمان تامین اجتماعی زمانی محقق میشود که دولت به تعهداتش در قبال این صندوق عمل کند».
او در ادامه گفت: «به نظر من، مشکل سازمان تامین اجتماعی با افزایش سن و سابقه حل نمیشود. برای مثال، شخصی که قرار است در سال ۱۴۰۵ بازنشسته شود، باید ۶ماه دیگر کار کند. از سوی دیگر، کارگاههای تا سقف ۴ نفر را مجاز کردهاند که کارگران را در قالب کارآموز به کار بگیرند. کارگاهها از پرداخت حق بیمه بازنشستگی، عمر و از کارافتادگی معاف شدهاند. این مسایل از تمام جوانب به ضرر کارگر است و ضرر کارگر، به ضرر سازمان تامین اجتماعی نیز تمام میشود».
صادقی در پایان تاکید کرد: «دولت به هیچ وجه دغدغه دستمزد و درآمد را ندارد. فقط دغدغه خزانه خودش را دارد که چطور بتواند به واسطه مالیات و کم کردن تعهداتش نسبت به مردم، جیب خودش را پر کند و کسریهایش تامین شوند. کارشناسان وزارت اقتصاد و دارایی این نسخه را بدون توجه به سیاستهای کلان ابلااغشده توسط رهبری نوشتهاند. همه چیز را کنار گذاشتهاند و سیاستهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی را پیاده کردهاند».
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟