کافهداران اطراف دانشگاه تهران این روزها علاوه بر چالش و نگرانی که بابت پلمب بر سر حجاب دارند، با انتشار این نامه نگران این هستند که به طور کل مجبور به تخلیه ملک و تعطیلی کار خود شوند.
به گزارش دیده بان ایران، اواخر شهریور ماه بود که نامهای منتسب به رئیس دانشگاه تهران خطاب به وزیر علوم منتشر شد که در آن عنوان شده بود: «به منظور صیانت از فرهنگ اصیل اسلامی-ایرانی و جلوگیری از اشاعه فرهنگ غیرخودی در طول یکسالونیم گذشته تمام کافههای اطراف دانشگاه تعطیل و جمعآوری شدهاند که کافه پنجره، کافه ایما، کافه سکو، کافه باکارا و... از آن جمله است. این مهم با همکاری تمام بخشهای دانشگاه تحقق یافته است. در این میان صرفاً کافه «گدار» که فعالیت آن مغایر با ارزشهای اسلامی و سیاستهای علمی و پژوهشی دانشگاه میباشد، فعال است. متأسفانه آن کافه تلاش میکند با ایجاد رابطه با بخشهای بیرون دانشگاه به فعالیت خود ادامه دهد که با تلاش همکاران دانشگاه پیشبینی میشود به زودی آن کافه نیز جمعآوری شود.» او همچنین در اظهارات دیگری «کافهها» را متهم کرده بود که به «مراکزی برای شبکهسازی» «علیه امنیت ملی و جمهوری اسلامی»، تبدیل شدهاند.
اکنون با گذشت کمتر از سه ماه از این نامه، کافه «گدار» که پیش از اعتراضات نیکا شاکرمی در آن مشغول به کار بود هم تعطیل شده و جای خود را به ستاد مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه تهران داده است. کافهداران اطراف دانشگاه تهران این روزها علاوه بر چالش و نگرانی که بابت پلمب بر سر حجاب دارند، با انتشار این نامه نگران این هستند که به طور کل مجبور به تخلیه ملک و تعطیلی کار خود شوند.
یکی از کارکنان کافهای در خیابان قدس درخصوص اینکه آیا از سوی دانشگاه تهران فشاری برای تخلیه کافه وجود داشته است، میگوید که نامه را در فضای مجازی دیده است اما تاکنون از سوی دانشگاه تهران صحبتی برای تعطیلی نشده است ولی این احتمال را در نظر گرفته که نوبت به کافه او هم برسد. او میگوید یک نامه دیگری هم در شبکههای اجتماعی مشاهده کرده که بر اساس آن دانشگاه تهران نقشهای طراحی کرده که با واگذاری یا تغییر کاربری مغازهها، ساختمانهای مسکونی و تجاری و کافههای دو خیابان قدس و 16 آذر شهر دانش ایجاد کند. او ادامه میدهد: «به این صورت که اگر کافهای هم قرار است باشد، زیرمجموعه دانشگاه تهران یا چیزی مانند کافه کتاب باشد. اگر شرکتی هم قرار است تاسیس شود، شرکت دانش بنیان و مرتبط با کاربری دانشگاه باشد.»
او به صورت غیررسمی درباره علت تغییر کاربری کافه گدار شنیده است: «هم به دلیل این بوده که نیکا شاکرمی روزی در آنجا کار میکرده و هم اینکه صاحب کافه بهایی بوده است.»
اما منظور این صاحب کافه از شهر دانش همان طرح توسعه دانشگاه تهران است که از اواسط دهه 70 با هدف گسترش فضاهای آموزشی دانشگاههای تهران و علوم پزشکی تهران کلید خورد. سپس عنوان پروژه در دهه 90 به «شهر دانش، دانشگاه کارآفرین، سبز و هوشمند» تغییر پیدا کرد. اما این طرح انتقادها و اعتراضهای زیادی را از سوی ساکنین اطراف دانشگاه تهران به همراه داشته است. به باور متخصصان و کارشناسان این حوزه، این طرح ماهیتی غیرمشارکتی و غیرکارشناسی دارد که این محل از تهران را دستخوش تغییرات منفی همچون تغییر کاربری غیرقانونی اراضی تملک شده، تخریب املاک و تبدیل آنها به پارکینگ یا اراضی رهاشده، مهاجرت سکنه، شکلگیری فضاهای بیدفاع شهری در سطح محلات موردنظر، شب مردگی فضاهای پیرامون دانشگاهها، افزایش ترافیک و... را به بار آورده است.
سراغ کافه دیگری در همان خیابان میروم. از همان بدو ورود به کافه کاغذی چسباندهاند که «از اینکه با حفظ حجاب خود به حفظ مجموعه ما کمک میکنید، متشکریم». صاحب کافه میگوید از سوی دانشگاه تهران تاکنون فشاری برای تعطیلی وارده نشده است اما اماکن مجبورشان کرده تا پوسترهایی برای رعایت حجاب بچسبانند: «ما هم تازه ده روز است که رفع پلمب شدهایم و مجبوریم به مشتریان تذکر رعایت حجاب دهیم. یک بازی دوسر باخت برای صاحب کافه است؛ اگر تذکر ندهد، پلمب میشود اگر هم تذکر دهد مشتری را از دست میدهد. همین عمارت شمسا در خیابان کناری ما را سه بار پلمب کردند. آخرین بار هم یک روز بعد از رفع پلمب، اعلام تعطیلی کرد چون در نتیجه همین پلمبها ضرر مالی زیادی دیده بودند. یکی از کافهداران خیابان ایتالیا هم مدتی به دلیل فشارهایی که دانشگاه تهران بر آنها وارد کرد، تعطیل کرده بود. از نظر دانشگاه فساد اخلاقی در آن کافه صورت میگرفت.»
به کافه دیگری در خیابان پورسینا میروم. حیات کوچکی دارد که با شکل سنتی و با چند گلدان تزئین شده است. داخل کافه خلوت است. سرتاسر آن قفسههای پر شده از کتاب است. به صورت گذرا نگاهی به کتابها میاندازم؛ بیشتر آنها محتوای فلسفی، دفاع مقدس و مذهبی دارد. مردی با ظاهر مذهبی پشت دخل نشسته است. پشت سرش عکس تختی و سردار سلیمانی قرار دارد. از او درباره نامه دانشگاه تهران درخصوص کافههای اطراف این دانشگاه میپرسم که پاسخ میدهد از طرف دانشگاه به او چیزی نگفتهاند اما شنیده است که دانشگاه قصد دارد در خیابانهای اطرافش یک سری مجموعه ایجاد کند و به همین دلیل برخی از کافهها را تعطیل کردهاند. او ادامه میدهد: «نکته جالبتر اینکه قرار است در آن مجموعهای که ایجاد میکنند، کافه هم تاسیس کنند اما تحت نظر و تسلط خودشان.»
صاحب کافه درباره تعطیلی کافه گدار میگوید: «من شنیدهام علت تعطیلیاش سیاسی بوده است. گویا در زمان اعتراضات اعلامیه پخش میکردند. ماهی سه چهار بار هم پلمب میشد که در نهایت خود صاحب کافه از وضعیت خسته شد و تصمیم به تعطیلی گرفت.»
او میگوید اماکن حتی به کافه او هم بابت حجاب تذکر دادهاند: «یک بار اماکن آمد و گفت مستندات داریم که در کافه شما حجاب رعایت نمیشود در صورتی که کافه ما معمولا خلوت است و بیشتر هم قشر مذهبی در آن رفت و آمد دارند. این تذکر را دادند و مدرکی هم ارائه نکردند.»
آخرین کافهای که میروم در خیابان بزرگمهر است. روی در شیشهای را کامل با پوسترهای «رعایت حجاب اسلامی در این مکان اجباریست» پوشاندهاند؛ طوری که به دشواری میتوانید به داخل دید داشته باشید. روی دیوارها هم با تصاویری از شهید چمران و همت گرفته تا دکتر مصدق واستیو جابز تزئین شده بود. مدیر کافه درخصوص اینکه با توجه به نامه رئیس دانشگاه تهران، آیا از کافههای اطراف مجبور به تخلیه و تعطیلی شدهاند، پاسخ میدهد: خیر، در این خیابان کافهای تعطیل نشده است.»
از او میپرسم جزو کافههای تحت مالکیت دانشگاه تهران است یا شخصی با حالت کلافگی میگوید: «نمیدانم! من این چیزها را نباید به شما بگویم.»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟