اکنون سوال اینجاست که توسعه فرودگاه امام قرار است چه دستاوردی برای توسعه اقتصاد کشور داشته باشد؟ در حالی که اعلام شده که قرارداد توسعه فرودگاه با طرف چینی بسته شده که قرار است ۲ و نیم میلیارد دلار در آن سرمایهگذاری کند که رقمی معادل ۱۲۵ هزار میلیارد تومان است. این در حالی است که فاز اول فرودگاه امام در اردیبهشت ۱۳۸۳، با ظرفیت ۶ و نیم میلیون مسافر و ۱۲۰ هزار تن بار در سال، بهرهبرداری شد. با این همه تعداد مسافران این فرودگاه در فروردین سال گذشته فقط حدود ۴۰۰ هزار نفر بود و نه ماهه منتهی به سال جدید به ۶ میلیون نفر هم نرسید.
در چنین شرایطی به نظر میرسد قبل از هر سرمایهگذاری هنفگتی، وزارت راه و شهرسازی باید به سوالات اساسی در این زمینه پاسخ دهد و ضرورت توسعه فرودگاه امام را تبیین کند. «پیمان مولوی» کارشناس اقتصادی در این زمینه به سوالات پاسخ میدهد.
مولوی درباره لزوم سرمایهگذاری در این پروژه میگوید: «ما قبلا نفت میفروختیم و در بانکهای چین بلوکه میشد؛ هیچ استفادهای هم از آن نمیبردیم اما میلیاردها دلار بوده است. فارغ از این که ما در چه شرایطی هستیم، این که این پولهای نفتی به یکسری پروژههای زیر ساختی، برای من و شما تبدیل شود خیلی بهتر است. حداقل قابل شناسایی است که این پول به چه چیزی تبدیل شده است».
سوال دیگری که او به آن پاسخ میدهد اولویت توسعه راهآهن یا فرودگاه است. این کارشناس اقتصادی ادامه میدهد: «تبدیل هر درآمد نفتی ایران به یک پروژه ملموس، برای مثال ساخت راهآهن سریعالسیر از جایی به جای دیگر، بهتر از روشی است که پول نفت چند سال بلوکه شود؛ با این که مشخص است هزینه انجام این پروژه مانند باقی پروژهها چندین برابر حالت عادی در بیاید، باز هم به نفع زیرساختهای کشور است؛ زیرا زیرساختهای ما فرسوده است. فرودگاه بینالمللی تهران، فارغ از این که یک پرواز است یا سیوپنج پرواز، یا در هر یک ساعت سه پرواز است، به نفع است که این پروژه سریعتر انجام شود؛ زیرا اکنون طرحهای دیگری هم مطرح شده است».
این کارشناس اقتصادی در رابطه با تاثیر تحریمها در اقتصاد کشور نیز میگوید: «هرچیزی که به نفع زیرساخت کشور باشد در نهایت به گونهای میشود گفت از هدر رفت منابع جلوگیری کرده است. اقتصاد ایران از زمان تحریمها به این سمت، ۴۲۰میلیارد دلار عدمالنفع صادرات نفت داشته است. برای مثال اگر تحریم نبودیم میتوانستیم با درآمد فروش نفت که از سال ۱۳۹۰ برایمان محدود است، توسعه در سیستم آموزشو پروش، سیستم بهداشت، حملونقل عمومی، سه بندر همانند بندر بوسان کرهجنوبی و یا فرودگاه امام که بزرگتر از فرودگاه استانبول است و میشد دوتا از آن ایجاد کرد، داشته باشیم».
او در این باره ادامه میدهد: «سوال اصلی ما این است که آیا یک ایرانی درآمد سرانهاش در حال رشد است یا نه؟ متاسفانه رشدی نداریم. تمام این فرودگاهها، جادهها و همه چیز، باید به این کمک کند که درآمد سرانه کشور رشد کند. تهران به عنوان یک فرودگاه بینالمللی، باید فرودگاه محلی که اکنون دارد، به یک زیرساخت خوب تبدیل شود و ممکن است در آینده اتفاقات دیگری هم رخ بدهد؛ این زیر ساخت در هر دولتی چه این دولت و چه دولتهای بعدی باید برای توسعه رشد اقتصادی باشد».
نکته دیگری که در این مسئله وجود دارد کمبود ناوگان هوایی کشور است. سوال اینجاست که طبق اولویتهای دیگری که برای رشد اقتصادی در کشور وجود دارد ساخت فرودگاه جدید در تهران اولویت است یا خرید هواپیمای جدید؟ پیمان مولوی در پاسخ به این سوال میگوید: «من میگویم اول خرید ناوگان هواپیمایی که اولویت بیشتری دارد. نمیشود پول نفت را داد و هواپیمای جدید گرفت؛ زیرا هواپیماهای جدید همه تکنولوژی بروز آمریکایی دارند و برای دوستانی که میگویند ما همهچیز را میتوانیم تعمیر کنیم، اینجا به مشکل میخورند. بعد از برجام عدهای میگفتند ما چه احتیاجی به هواپیما داریم و در حال حاظر همان افراد، باید با دوسه برابر قیمت بالاتر بلیط تهییه کنند تا بتوانند برای مثال، مسیر تهران تبریز را پرواز کنند». او ادامه میدهد: «اولویتبندی مهم است، اما این که فرودگاه بینالمللی تهران برای یک کشور ۸۴میلیون نفری، یک فرودگاه محلی است، چیز جذابی نیست. وقتی که شرایط را میبینم، میگویم این اقدام از این بهتر است که پول نفت نامشخص هزینه شود؛ اما برای مثال این هزینه میتوانست برای اضافه کردن واگنهای مترو جدید، یا با پرداخت شش میلیارد تومان یک خط راهآهن تهران شمال، قطار با سرعت ۳۰۰کیلومتر، استفاده شود؛ این موضوع به رشد اقتصادی هم کمک میکرد، اما چرا اینها در اولویت نیستند، ما تعیین نمیکنیم».
این کارشناس اقتصادی اضافه میکند: «شاید توافقاتی قرار است انجام شود که ما از آن بیخبر هستیم؛ اما هر طرحی در حوزه زیر ساختی بتواند پول نفت را که مشخص نیست چه بر سر آن میآید، تبدیل به یک پروژه زیر ساختی کند، از اینکه ندانیم چه اتفاقی برای پول نفت ما میافتد، بهتر است. در خیلی از این پروژههای توافقی، قیمت تمام شده پروژه خیلی بالاتر از مزایدهای است که رقیبهای آن شرکت میکنند».
این کارشناس اقتصادی با اشاره به اینکه در این چند سال سود ناخالص سرمایه کشور منفی بوده، ادامه میدهد: «از سال ۱۳۹۰، تشکیل سرمایه ثابتمان، ناخالص منفی است. یعنی در حوزه تشکیل سرمایه ثابت، که ساختمان، فرودگاه و تجهیزات ماشینآلات جزو آن است، روندمان کاملا منفی است. مراقبت از دارایها انجام نمیشود و برای اینکه رشد اقتصادی داشته باشیم که در نهایت به رشد درآمد سرانه هم برسد؛ باید تشکیل سرمایه ناخالصمان مثبت باشد. از بعد از انقلاب تا سال ۱۳۹۰ هرساله این تشکیل سرمایه ناخالص، مثبت بوده است».
پیمان مولوی با بیان اینکه به زودی اقتصاد کشور، مشابه اقتصاد پاکستان میشود، گفت: «از زمانی که تحریم وارد اقتصاد جامعه ایران شد، تشکیل سرمایه ناخالص ما، منفی شده است. ما در حال مستهلک شدن هستیم؛ من به آن اقتصاد مستهلک شده میگویم و یا اقتصادِ رفتن به سمت کلنگی شدن؛ اقتصاد ایران در حال حاظر در حال رفتن به سمت اقتصاد پاکستانی شدن است. درآمد سرانه پاکستان دو هزار دلار است؛ قشر ثروتمندِ ده تا پانزده درصدی، ده الی پانزده درصد قشر متوسط و باقی قشر ضعیف جامعه پاکستان هستند».
این کارشناس اقتصادی تاکید کرد: «این پول میتوانست صرف آموزش، بهداشت و ورزش رایگان شود؛ در حال حاظر آموزش، ورزش و بهداشت با کیفیت نیاز مردم است؛ که این خود زیر پایه توسعه است. در واقعیت حرکت ما به سمت یک اقتصاد کلنگی است، زیر ساختهایمان دچار مشکل میشود، درآمد نفت هم محدود شود، ما به سمت اقتصاد پاکستان با درآمد سرانه پاکستان حرکت میکنیم. درآمد سرانه پاکستان ۱۵۰۰دلار است و درآمد سرانه ما ۳هزار دلار، و ما در حال رفتن به سمت درآمد سرانه پاکستان هستیم که به آنجا خواهیم رسید».
به نظر میرسد با توجه به دادههای اقتصادی طرح توسعه فرودگاه امام میتواند جزء اولویتهای توسعه اقتصادی نباشد. چراکه حتی در صنعت هوایی نیز به دلیل کمبود ناوگان هوایی بیش از آنکه نیاز به ساخت فرودگاه وجود داشته باشد کشور نیازمند خرید هواپیما است. حال باید دید که این طرح چگونه پیش خواهد رفت.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟