یکی از انواع مغالطه، مغالطه ی آناکرونیست است. این مغالطه به "بود-زمانپریشی "یا "نابههنگامی" معنا شده. این مغلطه اگرچه به عنوان مغلطه ی منطقی شناخته نمی شود و از آن به عنوان مغلطه ی تاریخی یاد می کنند، اما همین مساله باعث شده به کار بردن آن خوشایند و مورد پذیرش عمومی نباشد.
واژهٔ آناکرونیسم ریشه یونانی دارد، نابهنگامی (از یونانی ἀνά ana، «در مقابل» و χρόνος khronos، «زمان») تشکیل شده است. "آناکرونیسم" (به فرانسوی ( Anachronismeمغالطهای گاهنگارانه است که طی آن فرد، رویداد، گفتار یا هر چیز دیگری مطابق با ارزشهای زمان فعلی ارزیابی میکند. به عبارت دیگر، فرد رویدادها یا شخصیتهای تاریخی را با نگاه ارزشی امروزی تحلیل مینماید. استفاده از آناکرونیسم میتواند عمدی یا غیرعمدی باشد. در صورت عمدی ممکناست فردی که از این مغلطه بهره میبرد هدفهای "طنزپردازانه، ادبی یا تحریککننده" داشته باشد. صورت غیرعمدی این مغلطه نیز از سر ناآگاهی فرد مغلطهکار خواهد بود.
دستکاری در ترتیب اجزای داستان، و جا به جا کردن آن است و به شیوه ی تحلیل گفته می شود که طی آن فرد، رویداد، گفتار یا هر چیز دیگری مطابق با ارزشهای زمان فعلی ارزیابی مینماید، و از آن بعنوان “خطا” یاد می کند. فرد انکرونیسم رویدادها یا شخصیتهای تاریخی را با نگاه ارزشی امروزی تحلیل مینماید که خطاست. همان طور که گفته شد استفاده از آناکرونیسم میتواند عمدی یا غیرعمدی باشد. در صورت عمدی استفاده کردن از این مغطه ممکناست فردی که از آن بهره میبرد هدفهای طنزپردازانه، ادبی یا تحریککننده داشته باشد. صورت غیرعمدی این مغلطه نیز از سر ناآگاهی فرد مغلطه گر خواهد بود.
سه نوع زمان پریشی برای تحقق سه هدف مختلف وجود دارد:
نوع اول آن "پاراکرونیسمParachronism) ") است به این معنا که هر چیزی که در یک دوره زمانی اشتباه ظاهر شود را پانکرونیسم میگویند. این میتواند یک شی، یک بیان محاورهای یا یک عرف اجتماعی با یک دوره زمانی خاص باشد که در دوره اشتباه یا خارج از کاربرد عمومی آن ظاهر میشود.
نوع دوم آن "پروکرونیسم" (Prochronism) است، این نوع از زمان پریشی، یک زمان پریشی یا نا بهنگام گرایی "غیرممکن" تلقی میشود. پروکرونیسم مربوط به یک شی یا مفهوم است که مدتها قبل از اختراع آن در یک اثر ادبی یا فیلم (مانند دوچرخ در عصر دایناسورها) به کار رفته است.
زمان پریشی رفتاری یا فرهنگی به معنای آوردن اشیا یا ایدههای باستانی به زمان مدرن به عنوان یک انتخاب زیبایی شناختی است.
پس از بیان اجمالی فوق بر مفهوم آنکرونیسم باید دو رویکرد “تحلیل” و “تطبیق” را از همدیگر متمایز نمائیم.
در مقام نگاه “تحلیلی” نه تنها لازم نیست در طی فرآیند تحلیل به تمایز هنجارهای زمان رخ داد آن واقعه با اکنون توجه گردد بلکه شایسته و بایسته است که اصلا چنین عملی رخ ندهد. بدین معنی که بطور مثال در تحلیل و بررسی زنده به گور کردن دختران در زمان و مکانی مشخص در گذشته، چه نفعی برای جامعه بشری کنونی داشت حتی اگر کل جوامع بشری به این نتیجه برسند که ”چنان عملی طبق هنجارهای گذشته، مطلوب بوده است.”
اما در نگاه “تطبیقی” و توصیه و بکارگیری آن در زمان دیگر البته آنهم به شرط آن که لزوم آن، اینکار اثبات شود، باز هم خطا خواهد بود اگر "تابع النعل بالنعل" و هم پا و هم راستای آن باز هم بر اثبات آن اصرار ورزیم.
سوال اصلی باید این باشد که ”استفاده از آن چه لزومی دارد و در چه مواقعی به کار می آید؟“
از نمونه های این نوع از مغلطه تاریخی را بیشتر می توان در جوامعی دید که قصد بهره گیری از آموزه های دینی دارند و لذا آن ها را در قالب ارزش های جهان کنونی می گنجانند. برای نمونه می توان استفاده از مفهوم "ارض موعود" در تورات و تهییج و همسو کردن یهودیان برای مهاجرت به فلسطین می توان نام برد. یا ” ازدواج دختران خردسال ” یا ” دیدگاه درجه دوم انگاری زنان ” و امثال این نمونه ها.
با توجه به این که ای آموزه های دینی در زمان خود نا پسند نبود، اما اصرار آن در برای زمان حاضر ذیل همین نوع مغلطه ی تاریخی قرار می گیرد و مذموم است، باید در نظر داشته باشیم که تمدن بشر پیشرفت کرده، اخلاق و علم مدون و محول شده است؛ پس چنگ زدن به اقدامات و اعومال گذشتگان چیزی جز توجیه و تایید چه بسا تطهیر کار آنان نیست و دستاوردی جز حرکت در مسیر گذشتگان و توجیه رفتارهای افراطی و تاریخ مصرف گذشته ی آنان ندارد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟