نعیمه عطامنش
مجتهدی در سال ۱۳۰۹ در تبریز به دنیا آمد، پس از پایان دوره دبیرستان، برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در دانشگاه «سوربن» به تحصیل فلسفه پرداخت. در دورهی کارشناسی ارشدِ خود در همان دانشگاه رسالهی «بررسی تحلیل استعلایی کانت» را تحت راهنمایی ژان وال، فیلسوف فرانسوی، به پایان رساند.
رساله دکتری خود را در در زمینه فلسفهی تطبیقی با شرق تحت راهنمایی پرفسور «گوندیاک» ارائه کرد.
تلاش او در زمینه فلسفه تطبیقی با مشورت «هانری کربن» ادامه داد و دو رسالهی «فضلالدین کاشانی» را به زبان فرانسه ترجمه کرده و در یک شرح تفصیلی در ضمن به مقایسه افکار نوافلاطونیان متاخر با سنتهای اسلامی پرداخته است.
وی در سال ۱۳۴۳ موفق به اخذ درجه دکتری شد و همان سال به ایران بازگشت و در تهران به پیشنهاد و راهنمایی مرحوم «یحیی مهدوی» در گروه فلسفه دانشگاه تهران مشغول تدریس شده است. او در سال ۱۳۸۰ به عنوان چهرهی ماندگار شناخته شد و بعد ۳۵ سال در بهار ۱۳۸۲ بازنشسته شد.
او معتقد بود: «قبل از اینکه غربیها در دورهی تجدید حیات فرهنگی به فلاسفه یونانی بازگردند و آنها را بازشناسی کنند تحت تأثیرفلاسفه اسلامی بوده اند و اساسا اهمیت یونان را از طریق آنها درک کرده اند.»
از مرحوم مجتهدی آثار با ارزش زیادی به جای ماند و در آخرین مصاحبهی خود در آذر ۱۴۰۲ در مورد تألیف و ترجمههای خود گفت:
«ترجمه، یک نوع بیان فلسفه است، به هر حال روح مترجم و اطلاعات و سلیقه او در ترجمه منعکس میشود. حتی در انتخاب کتاب نیز بی تاثیر نیست. من مترجم نیستم و فقط یک کتاب ترجمه کردهام. اما در کتب تالیفی خود از متون غربی بسیاری استفاده کردهام که سعی کردهام لغت خارجی در متن نیاورم و توضیح آن لغت را به حاشیه ببرم.»
و همچنین آثار با ارزش فلسفی ترجمه شده به فارسی را چنین عنوان کرد:
«از وقتی مترجمان شروع به ترجمه کتابهای فلسفی غربی به فارسی کردند، چند ترجمه خوب بیشتر نداریم و بقیه خیلی ترجمههای خوبی نیستند، دو ترجمه استثنایی وجود دارد یکی ترجمه کتاب «اخلاق اسپینوزا» است که توسط جهانگیری ترجمه شده است. این کتاب فوق العاده خوب ترجمه شده است. یعنی در آن هیچ لغت غیرفارسیای وجود ندارد و همه لغات به فارسی روان ترجمه شده و خیلی خوب روی لغات دقت و تامل شده و از ریشههای ترجمههای قدیمی استفاده شده است. کتاب «تمهیدات» حدادعادل نیز یکی از این کتابهایی است که بسیار خوب ترجمه شده و مترجم فوقالعاده در انتخاب واژهها دقت کرده است و اصلا لغت خارجی در متن دیده نمیشود.»،
اما آثار دیگر را به این علت ترجمه خوب نمیدانست که: «بیش از حد اصطلاحات خارجی را در متن فارسی آوردهاند. بیشتر ترجمههای بعدی به عینه لغات غیرفارسی و غربی را در متن فارسی بهکار بردهاند که این متون را تبدیل به ملغمهای از اصطلاحات خارجی کرده است که بیفکر و بیتامل همه جا نیز پر شده است. این نهایت انحطاط فرهنگی است و از این رهگذر مدرنیته و پست مدرنیته، ابژکتیو و سوبژکتیو و لغاتی این چنینی که آلودگی فرهنگی ایجاد کرده و تاثیر بدی بر متون فلسفی گذاشته است. اکنون در تلویزیون یا رادیو و روزنامهها که بحثهای جدی در میگیرد بعضی لغات که از آنها استفاده میشود مشمئز کننده است. نه اینکه مخاطب متوجه نشود، اما زبان فارسی نباید تسخیر شود و از بین برود و متاسفانه بعضی از اساتید هم از بهکار بردن چنین واژههایی ابایی ندارند؛ بنابراین واژهسازی مشکلی ندارد، اما آوردن لغات خارجی به عینه در متن فلسفی فارسی اشتباه محض است. مترجم باید بدون تغییر مفهوم و با وفاداربودن به فرهنگ زبانی خود متون را ترجمه کند. دکتر مهدوی بنیانگذار گروه فلسفه دانشگاه معتقد بود که زبان فارسی را خراب نکنید و همیشه بدترین لغت فارسی در یک متن از بهترین لغت خارجی در آن متن بهتر است.» اگرچه سخت پایبند زبان و فرهنگ ایرانی و شرقی بود، اما معتقد بود تا غرب را نبینیم نمیتوانیم فرهنگ خود را حفظ کنیم.
این نامِ آشنا و استاد فلسفه گران مایه در بیست پنجم دی ماه ۱۴۰۲ در نود و سه سالگی جامعه فلسفه را تنها گذاشت.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟