۲۹ اسفند، سالروز ملی شدن صنعت نفت ایران، پس از یک نهضت ملی گرایانه جدی از اواسط دهه ۱۳۲٠ تا ۱۳۳۲ است. نهضت ملی شدن نفت را چه دوست داشته باشیم و چه اینکه آن را دولتی سازی صنعت نفت بدانیم، برای خاطره سیاسی ایرانیان اهمیت دارد. بسیاری از احزاب و جریانهای فکری، از احزاب خوب تا احزاب خیلی بد در این سالها تأسیس و یا بذرشان در این دوره کاشته شده است؛ بنابراین هر حرکت مهم سیاسی که امروز میبینید، ریشهای در آن دوره دارد. گرامیداشت نهضت ملی، قابل تقلیل به اختلافات بعدی شاه و مصدق نیست، همانطور که نهضت ملی نفت قابل تقلیل به شخص مصدق نیست، زیرا سیاست ملی عرصه دنبال کردن منافع عمومی است، نه امور شخصی.
در شرایط آن زمان، بهترین کسی که میتوانست به عنوان رئیس دستگاه اجرایی کشور را نمایندگی کند مصدق بود، مصدق نیز نخست وزیر مشروطه بود و از طرف شاه به مجلس معرفی شد بنابراین کوشش برای به وادی فراموشی سپردن خاطره نهضت ملی یا نکوهش مصدق در این روز به خاطر آنچه که در ۱۳۳۲ رخ داد، یک خودکشی دسته جمعی از حیث سیاسی است.
زمان طرح دعوای شاه و مصدق (اگر لزومی داشته باشد!) به صورت سنتی مردادماه است، اما ۲۹ اسفند زمان طرح پرسشهای فاضلانهتر پیرامون یک پیروزی بزرگ ملی است. به هر حال همانطور که قوام، استالین را با هنر دیپلماسی شکست داد، مصدق نیز در دادگاه لاهه بر چرچیل چیره شد، اگرچه در هر دو مقطع زمانی، شاه با هر دو نخست وزیر اختلافات بسیار جدی داشت، اما اختلافات دیگر، مانع از همکاری آنها در مسائل بالا نشد. به طوری که او با قوام در شکست متجاسرین فرقه همکاری کرد و با مصدق نیز در ملی کردن نفت شرکت کرد. اما اختلافات بعدی آنها، گرههای دیگری است که به دلیل بازیهای قدرت و تغییر رابطه نیروها ظاهر شد. پیروزی دیپلماتیک و سیاسی بر روس و انگلیس در این دهه، در مجموع به ملت ایران و تمامی نیروهای داخل در نهضتهای آزادی بخش (اعم از نجات آذربایجان و نهضت ملی) تعلق دارد و قابل تقلیل به اشخاص، اعم از قوام، شاه و مصدق نیست.
خرد حکم میکند که ما امروزه تصویر بزرگتر را ببنیم نه اینکه خود را به جای فعالان سیاسی دهه ۳٠ گذاشته و مانند آنان قلم بزنیم یا سخن بگوئیم، این روش همانطور که هیچ معنای سیاسی خاصی ندارد، ما را به هیچ راهی رهنمون نخواهد شد، تازه اگر بیراهه جدیدی نگشاید.
پرسش اساسی ما:
اینکه «چگونه کشوری که در جنگ دوم، از متفقین شکست خورد، توانست خود را به کیفیتی متحد کند که چند سال بعد، دو قطب اصلی متفقین را دوبار از طرق سیاسی شکست دهد؟» باید موضوع پرسش کنشگران و پژوهشگران امروز باشد، نه دعوای نازل و پوسیده کوچه بازاری یا به قول یکی از رجال آن زمان «جنگ صلیبی هشتاد ساله»!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟