از بعد از جنگ داعش چهره جمهوری اسلامی در عراق خدشه دار شد، جریانات مختلف داخلی و خارجی تمام تلاش خود را برای مخدوش کردنِ نفوذ ایران انجام دادند و با اختلاف داخلی بین گروههای نزدیک به جمهوری اسلامی این شکاف موج جدید و بیشتری گرفت.
دو جریان موسوم به «تشرین» و «تیار صدری» در این شکاف نقش زیادی داشتند، جریان اول که ظاهرا مردمی و به اعتراض فساد سیستماتیک حکومت عراق به پا خواست، احزاب نزدیک به ایران که در این سالیان نقش مهمی در حکومت داشتند را متهم به فساد میکردند، بعد از بالا گرفتن تظاهرات شعارهای ضد ایرانی شدت گرفت، متاسفانه برخورد رادیکال دولت وقت عادل عبدالمهدی و شاید شیطنتهای خارجی و آمریکایی که باعث کشته شدنِ تظاهر کنندگان شد، آتش فتنه را بیشتر کرد، اینجا شهید ابومهدی المهندس و نیروهای حشدالشعبی متهم به برخورد با تظاهرکنندگان شدند.
با فروکش این جریان، اختلاف آقای مقتدی صدر با احزاب نزدیک به ایران و اعتراض علنی به سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه، به این شکاف رنگ جدیدی بخشید و یک اختلاف درونی در بیت شیعی پیش آمد.
این دو جریان در کنار رسانههای مختلف و گروههای اهل سنت که بعضا به حزب بعث و داعش تمایل داشتند یک موج ضد ایرانی در عراق به وجود آورد که بی سابقه بود.
حتی در انتقام شهادت شهید پر افتخار سلیمانی و ابومهدی المهندس که عراقی بود عراقیها میگفتند چرا ایران خاک عراق را برای انتقام انتخاب کرده؟ مضافا به بمباران اربیل و دیگر تحرکات که افکار عمومی را بر علیه ایران بر میانگیخت.
از ابتدای جنگ غزه ایران به عنوان مدافع اصلی فلسطین در جهان عرب، یک موج جدید آغاز کرد، افکار عمومی روز به روز از کشورهای عربی نا امید و به جمهوری اسلامی امید بیشتری پیدا میکردند، در عراق البته بازهم دخالت گروههای مقاومت باعث انگشت این اتهام شده بود که چرا ایران مستقیما با اسرائیل روبرو نمیشوند و از گروههای نیابتی خود استفاده میکند؟
با بمباران سفارت ایران در سوریه، یک موج ضد ایرانی و در موازی آن یک موج عراقی به وجود آمد که ایران جرات انتقام ندارد و باز هم گروههای خود در عراق را درگیر میکند!
پاسخ مستقیم، قاطع و علنی ایران که برای همه مشهود و عیان بود جریانی عمومی در عراق ایجاد کرد که یک شور حماسی در دل مردم عراق ایجاد کرد، حامیان ایران با حس غرور از این جسارت میگفتند و مردم عادی اینبار خوشحال ازین شجاعت به خود میبالیدند که بالاخره کسی پیدا شد که جلوی جنایات اسرائیل ایستادگی کند.
جریان مواکب و هیئتهای عراقی که نقش پر رنگی در حیات اجتماعی عراقیها دارد، همیشه به دور از سیاست بوده، حتی این جریان وارد عمل شد و با شعف خاصی میگفت که شیعیان فقط برای زیارت و موکب و عزاءنیستند بلکه حامی مظلوم بوده و جلوی ظالم میایستند، شعرا و مداحان عراقی و اهل مواکب و جوانان هیئتی با قاطعیت از ایران حمایت کردند.
حتی عربهای اهل سنت که از بی عرضگی دولتهای عربی به ستوه آمده بودند اینبار با دیدن این جسارت و شجاعت ایران نظرشان جلب شد و در بین همه جریانهای سیاسی و اجتماعی عراق برای اولین بار در طول این چند سال یک موج دفاع از ایران شکل گرفت که در نوع خود بی سابقه بود.
حالا حامیان ایران به خود افتخار، مردم عادی به ایران متمایل و مخالفین یا نظرشان تغییر کرده و یا حداقل ساکت شدند و این دستاوردی بزرگ میباشد که باید حفظ شوند.
فراموش نکنیم ایران نقش فرماندهی در جبهه مقاومت دارد، جبهه مقاومت هم یک نیروی منسجم یکپارچه نیست، شامل گروههای مختلف با عقاید و افکار متفاوت میباشد و این در عراق هم کاملا نمایان میباشد، فشار خارجی بر نیروهای مقاومت و اختلاف داخلی سبب شده بود که حمله اسرائیل بزرگنمایی و حمله به ایران بیش از پیش به چشم بیاید، این انتقام همه این جوِّ ضد ایرانی را همانند طوفانی با خود از بین برد، حالا به جرأت میتوان گفت فصل جدیدی از اثرگذاری ایران در منطقه و معادلات جهانی گرفته، این فصل جدید باید عاقلانه و به کمک دیپلماسی کنترل و مدیریت شود چرا که بازی جنگ شمشیر دو لبه خطرناکیست که اگر مدیریت نشود، همه دست آورد هایش، به یک باره آتش میگرید و میسوزد.
به امید سربلندی ایران، موفقیت عراق و پیروزی فلسطین!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟